قفل بازار مسکن چرا باز نمیشود؟
رکود عمیق و بحران تامین سرمایه، ساختوساز مسکن در ایران را فلج کرده و به همین دلیل بسیاری از خانوادهها از خرید خانه محروم شدهاند.

سال ۱۴۰۳ در بازار مسکن ایران، رکود نیم درصدی گزارش شده است. عددی که شاید برای برخی یک رقم ساده مربوط به رشد این حوزه باشد، اما در زیر پوست این آمار، داستانی دردناک از یک بازار بیمار و خانوادههایی است که رویای خانهدار شدن برایشان به افسانهای دست نیافتنی تبدیل شده است.
تورم افسارگسیخته در قیمت زمین، افزایش چندین برابری قیمتها و نبود سرمایههای لازم، این نیم درصد رشد را به نقطهای خفهکننده بدل کرده است. واقعیت تلخ این است که نیم درصد رشد در شرایطی که هر روز بر قیمتها افزوده میشود، همانند قطرهای در دریایی طوفانی است؛ دریایی که هیچ ساحلی برای رسیدن به آرامش ندارد.
سرمایه از چرخه مسکن خارج شده است
مهدی سلطانمحمدی، کارشناس حوزه مسکن، در مصاحبهای با «آوش» گفته است که رکود ساختوساز ناشی از نبود سرمایه است. سرمایهای که بخش خصوصی و خانوارها برای شروع پروژهها نیاز دارند، اما در سالهای اخیر به دلیل تورم شدید زمین، به شدت کاهش یافته است.
او معتقد است بانکها از این چرخه خارج شدهاند و آن کمکهای قبلی را نمیکنند. وامی که در اختیار سازندگان قرار میدهند آنقدر ناچیز است که عملا هیچ کمکی به روند ساخت نمیکند. این جملهها خبر از قفل شدن چرخهای ساختوساز دارد. قفلی که به دلیل سختگیری مقررات و محدودیتهای پیشفروش بیشتر شده است و حالا پروژهها نه تنها رشد نمیکنند، بلکه نیمهکاره میمانند.
دولت نیز درگیر مسائل مالی خود است و توان سرمایهگذاری در بخش مسکن را ندارد. بانکها هم از کمک به این بخش سر باز زدهاند. در نتیجه «سرعت گردش سرمایه در ساختمان کند شده و پروژهها نیمهتمام ماندهاند.» این شرایط همان چرخه معیوبی است که منجر به کاهش حجم ساخت و ساز شده است.
بازاری که خریدار ندارد
افزایش شدید قیمت مسکن در سالهای اخیر باعث شده است بخش تقاضا به شدت عقب بکشد. استطاعت خرید خانوادهها به نقطهای رسیده که بسیاری حتی قدرت اجاره کردن خانه را هم ندارند. آمارهای رسمی در خرداد ۱۴۰۴ نشان میدهد نسبت قیمت مسکن به درآمد خانوار متوسط ایرانی به بیش از ۲۰ برابر رسیده است. عددی که در کشورهای توسعهیافته و حتی در حال توسعه معمولا زیر ۷ سال است. یعنی اگر در کشوری یک خانواده بتواند ظرف ۷ سال خانه بخرد، در ایران باید ۲۰ سال تمام درآمدش را پسانداز کند.
این تناقض، بازار را به رکود عمیقی فرو برده است. خانههای ساختهشده به سختی فروش میروند و سازندگان سرمایهشان را باز نمیگردانند. نتیجه این شده که تعداد پروژههای نیمهکاره بیشتر شده و بازار مسکن دیگر به عنوان موتور محرک اقتصاد نمیتواند عمل کند.
چشماندازی تاریک بدون گشایش
اگر از وضعیت کنونی مسکن چشمپوشی نشود، باید پذیرفت که تنها یک گشایش بزرگ در اقتصاد یا توافقهای مهم سیاسی میتواند این گره کور را باز کند. در غیر این صورت، همان طور که کارشناسان معتقدند بازار مسکن همچنان در رکود خواهد ماند. پروژهها نیمهکاره میمانند و تأمین مالی پروژههای جدید تقریبا غیرممکن میشود.
کارشناسان پیشنهاد میکنند صندوقهای حمایتی مسکن شکل بگیرد، مقررات پیشفروش تسهیل شود و بانکها به چرخه تامین مالی بازگردند. در غیر این صورت تبعات اجتماعی و اقتصادی این بحران عمیقتر خواهد شد. افزایش نابرابری و نارضایتی عمومی، نتیجه طبیعی چنین وضعیتی است. قصهای که در تاریخ اقتصاد ایران بارها تکرار شده است.
خانهدار شدن، در شرایطی که هر روز بر قیمتها افزوده میشود و توان خرید مردم کمتر میشود، بیش از هر زمان دیگری به رویایی دستنیافتنی تبدیل شده است. رویایی که هیچ کس نمیداند چه زمانی قرار است تعبیر شود.