فرصت «ترامپدیوانه» برای بورس تهران
طلای جهانی در یک سال حدود ۵۰ درصد رشد کرده و قیمت مس به رکوردهای تازهای دست یافته است. توضیحات کوتاهمدت، یک ابرروند را در بازارهای کالایی نادیده میگیرد و آن مسأله بلندمدت چیزی است که کالاهای پایه یا کامودیتیها را از یک منبع ثروت به یک اسلحه اقتصادی تبدیل کرده است.

روزنامه ایران در گزارشی نوشت:
طلای جهانی در یک سال حدود ۵۰ درصد رشد کرده و قیمت مس به رکوردهای تازهای دست یافته است. توضیحات کوتاهمدت، یک ابرروند را در بازارهای کالایی نادیده میگیرد و آن مسأله بلندمدت چیزی است که کالاهای پایه یا کامودیتیها را از یک منبع ثروت به یک اسلحه اقتصادی تبدیل کرده است. تغییری که با آمدن ترامپ و سیاستهای جنگ تعرفهای کاخ سفید شدت گرفته است. معکوس شدن مسیر جهانی شدن که پس از بحران مالی ۲۰۰۸ آغاز شد، دولتها را به سوی ایزوله کردن زنجیره تأمین پیش برد. انواع سوبسیدها و مشوقهای دولتی، شرکتهای غولپیکر کامودیتی ایجاد کرد که پس از تأمین نیاز داخلی، سرریز کالاها را به بازار جهانی عرضه کردند. این مازاد عرضه، کوچکترها را حذف و نوعی انحصار برای کالاهای مختلف در کشورها ایجاد کرد. کافی است به چند آمار نگاه کنیم تا بهتر متوجه این مسأله شویم؛ آمریکا تا سال ۲۰۳۰ حدود ۳۰ درصد گاز مایعشده (LNG) جهان را تأمین میکند. چین نقش غالب در عرضه مواد معدنی حیاتی دارد و بیش از ۹۰ درصد استخراج مواد معدنی کمیاب را که برای هوش مصنوعی ضروری هستند در اختیار دارد. دنگ شیائوپینگ، رهبر پیشین چین گفته بود: «خاورمیانه نفت دارد؛ چین مواد معدنی کمیاب.» قریب به ۶۰ درصد نفت خام را اعضای اوپک، هند و آمریکا تولید میکنند. این انحصار به معنای آن است که کالاها اکنون، فقط یک منبع طبیعی برای ثروتمند شدن کشورها نیستند، بلکه یک اهرم مذاکره در روابط بینالملل و اقتصادی است. در چنین شرایطی، رئیسجمهوری در کاخ سفید نشسته که در دور دوم ریاست جمهوری خود با شدت بیشتری علیه جهانی شدن گام برداشته است. بنابراین، روند بلندمدت توجه به کامودیتیها به عنوان یک اسلحه تجاری را تقویت کرده است. اتفاقی که با ایجاد بیاعتمادی به اعتبار نهادهای آمریکایی که سابقاً طرفدار جهانیشدن بودند، از یک سو فشار برای کاهش سهم دلار از داراییها را رقم زده و از سمت دیگر در نبود جایگزین کاغذی برای دلار، توجه را به کالاهای فیزیکی کشانده است. هر دو مسأله، یعنی افت ارزش دلار و افزایش تقاضای استراتژیک باعث میشود کامودیتیها اهمیت ویژهای برای آینده پیدا کنند و اقتصاد ایران با داشتن منابع متعدد این کالاها، فرصتی خواهد داشت تا در این رقابتها، پیمانهایی را ایجاد کند. بورس تهران نیز به عنوان محلی که بیش از ۶۰ درصد ارزش بازارش را شرکتهای وابسته به کامودیتی تشکیل میدهند به طور بالقوه مستعد بهرهمندی از این فضاست.
چه تغییری در حال رخ دادن است؟
پایه این تحلیل را گزارش مفصلی از مؤسسه معتبر گلدمن ساکس میگذارد که بخشهایی از آن را بررسی میکنیم. سبد دارایی سهام و اوراق بدهی در پارادایم رکود تورمی نمیتواند پوشش ریسک مناسبی باشد. این رکود تورمی در دو حالت میتواند رخ دهد: یکی مشابه دهه ۱۹۷۰ که اعتبار نهادهای آمریکایی با خروج نیکسون از معاهده برتون وودز خدشهدار شد و طلا به عنوان گزینه حفظ ارزش دارایی، پناهگاه سرمایهگذاران شد؛ دومی دورانی است که زنجیره تأمین با شوک سمت عرضه مواجه میشود، مثل حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ که ۴۰ درصد گاز اروپا ناگهان قطع و تولید کامودیتیها با اختلالی جدی مواجه شد.
شرایط امروز جهان گویا هر دو پارادایم را با هم دارد؛ از یک سو، اعتماد به نهادهای مهم آمریکا مانند فدرال رزرو در عصر ترامپ خدشهدار شده و از سوی دیگر، تأمینکنندگان کالاهای پایه بسیار متمرکز شده و آن را اهرمی مقابل جهانیان کردهاند. متکثر بودن عرضهکنندگان کالاها تا پیش از سال ۲۰۰۸ باعث میشد قیمتها تا حدودی پایدار بماند و شوکهای سمت عرضه خیلی شدید نباشد، اما از زمانی که «جهانی شدن» مسیر معکوس در پیش گرفت در چهار مرحله، کالاهای پایه به عنوان یک اهرم استراتژیک در روابط بینالملل شناخته شدند.
ایزوله کردن تولید: دولتها زنجیره تأمین را با استفاده از تعرفهها، سوبسیدها و سرمایهگذاریها داخلیسازی و به نوعی واردات را هر جا ممکن بود با تولید داخل جایگزین کردند و هر جا ممکن نبود اقدام به ذخیرهسازی کردند.
عرضه شدید: وقتی نیاز داخل برطرف شد، مازاد تولید به جهان صادر شد.
حذف تولیدکنندگان خرد: مازاد عرضه باعث افت قیمت کالاهای پایه شد و تولیدکنندگان با هزینه بالا از بازار خارج شدند و عرضه در دستان چند کشور متمرکز شد.
اهرم کالایی: کشورهایی که نقش غالب در عرضه هر کالایی را دارند از آن به عنوان یک اهرم استفاده میکنند که ریسک اختلال در زنجیره تأمین، نوسان شدید قیمتها و تورم را افزایش میدهد. چنین رفتاری یک چرخه معیوب را ایجاد میکند و کشورها را به سوی تکرار این الگو سوق میدهد.
نمونههایی از تمرکز کالایی در کشورها
آمریکا تا سال ۲۰۳۰ حدود ۳۰ درصد گاز مایعشده (LNG) جهان را تأمین میکند. چین نقش غالب در عرضه مواد معدنی حیاتی دارد و بیش از ۹۰ درصد استخراج مواد معدنی کمیاب را که برای هوش مصنوعی ضروری هستند در اختیار دارد. نیمی از زغالسنگ، حدود دوسوم لیتیوم، ۶۰ درصد آلومینیوم و بیش از ۴۰ درصد مس جهان را چین عرضه میکند. حدود ۵۰ درصد گاز طبیعی را سه کشور آمریکا، روسیه و ایران تولید میکنند. قریب به ۶۰ درصد نفت خام را اعضای اوپک، هند و آمریکا عرضه میکنند.
تبدیل کامودیتی به «سلاح» چه نتیجهای خواهد داشت؟
چین در حوزههایی که نیاز داخل را فقط با تولید نمیتوانسته تأمین کند، حجم ذخایر را به طور محسوسی افزایش داده است. مثلاً در حوزه انرژی روند صعودی ذخایر نفت رشد باشتابی را نشان میدهد و ذخایر گاز طبیعی نیز که قبلاً کمی بیشتر از ۶ روز نیاز را پاسخگو بود، اکنون بیش از ۲۰ روز تقاضا را پاسخ میدهد. از زمان توقیف شدن ۳۰۰ میلیارد دلار داراییهای بانک مرکزی روسیه در سال ۲۰۲۲ به دنبال حمله به اوکراین، بانکهای مرکزی کشورها میزان ذخایر طلای خود را بیش از پنج برابر کردهاند. بنابراین، نوعی تقاضای مازاد که در شرایط نرمال برای کامودیتیها به چشم نمیخورد، شکل میگیرد.
ترامپ چگونه بر آن اثر گذاشته است؟
رشد شاخص تجارت آزاد جهان که سهم تجارت کالاها از تولید ناخالص داخلی (GDP) کشورهای جهان را محاسبه میکند طی یکی دو دهه اخیر متوقف شده است. تصویر جهانی شدن در سه قرن مختلف نشان میدهد اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، روند صنعتی شدن به افزایش شاخص کمک کرده بود. نیمه اول قرن بیستم در دوران جنگهای جهانی اول و دوم اختلال در تجارت کاملاً مشهود است. در ادامه اما روند جهانیشدن با شیب قابل قبولی بجز دو دوره در حال افزایش بوده است: یکی دهه ۱۹۷۰ که اوج دوران جنگ سرد و رکود تورمی در غرب است؛ دیگری از سال ۲۰۰۸ با وقوع بحران مالی بزرگ و در ادامه از سال ۲۰۱۸ با آغاز رسمی جنگ تعرفهای توسط ترامپ. او حالا در دور دوم ریاست جمهوری خود با شتاب بیشتری به این مسأله دامن زده و مهمترین ضدروند جهانی شدن (Slowbalization) حدود نیم قرن اخیر آغاز شود.
چرا برای بورس تهران مهم است؟
بیش از ۶۰ درصد شرکتهای بورس تهران کالامحور هستند. به همین دلیل است که رونقهای بورس تهران به طور شگفتآوری یا با رشد نرخ دلار یا رونق قیمتهای جهانی قابل توضیح است. افت و خیز بورس در سالهای ۸۶ و ۸۷ مصادف با بحران مالی بزرگ جهان؛ رکود سنگین بورس در سال ۹۳، همزمان با افت شدید قیمت کامودیتیها که از سال ۲۰۱۴ آغاز شد نمونههایی از این است. گرچه نگرانیهایی نسبت به رکود اقتصاد جهانی وجود دارد و نباید از ریسکهای مربوط به آن چشمپوشی کرد، اما اهمیت کامودیتیها در فضای ضد جهانیشدن یک روند بسیار مهم است که میتواند فرصتهایی را نه فقط برای بورس تهران، بلکه برای کل اقتصاد ایران به همراه بیاورد