کاهش نرخ بیکاری، لزوما نکته مثبتی در اقتصاد نیست
یک اقتصاددان در گفتوگو با آوش درباره کاهش نرخ بیکاری در سال ۱۴۰۳ عنوان کرد: کاهش همزمان نرخ بیکاری و نرخ مشارکت، دستاورد نیست. افزایش نرخ مشارکت حتما نشانگر مثبتتری میتواند باشد.

امیرمحمد گلوانی، اقتصاددان و پژوهشگر اقتصادی، درباره آمار بیکاری که توسط مرکز آمار برای سال ۱۴۰۳ منتشر شد، میگوید: در رابطه با این آمار چند نکته حائز اهمیت است. نخست اینکه نرخ بیکاری، در ادامه روندی که در چند سال اخیر مشاهده میشود، مجددا کاهش پیدا کرده و ما شاهد این هستیم که نرخ بیکاری کل کشور از ۸.۱ درصد در سال ۱۴۰۲ به ۷.۶ درصد کاهش یافته است.
او ادامه داد: اما نکته مهم این است که این کاهش نرخ بیکاری، همانند سالهای گذشته متاسفانه با کاهش نرخ مشارکت همراه بوده است.
دستاورد یا نشانه منفی؟
گلوانی تاکید کرد: این نوع کاهش نرخ بیکاری را نمیتوان الزاما به عنوان یک دستاورد مثبت از نگاه اقتصاد کلان ارزیابی کرد و ممکن است نشاندهنده نکات منفی باشد.
او ادامه داد: چراکه وقتی نرخ مشارکت اقتصادی بهطور مستمر کاهش مییابد و در سال ۱۴۰۳ از حدود ۴۵ درصد به ۴۱ درصد کاهش یافته است، این به این معناست که امید به اشتغال و یافتن شغل در میان بهویژه جوانان کاهش یافته است. به عبارت دیگر، کاهش همزمان نرخ مشارکت و نرخ بیکاری به این معناست که عدهای از افراد اساساً در جمعیت فعال به حساب نیامدهاند. طبق استانداردهای جهانی آمارگیری و محاسبه نرخ بیکاری، این افراد در پاسخ به آمارگیر گفتهاند که در هفته منتهی به آمارگیری شما اصلاً به دنبال کار نبودهاند؛ نه به این معنا که نمیخواهند شاغل شوند، بلکه به این معنا که مأیوس شدهاند. اگر این افراد اظهار میکردند که دنبال کار هستند اما پیدا نمیکنند، در جمعیت فعال حساب میشدند و نرخ مشارکت را بالا میبردند. اما چون بیکار بودند، اظهار کردهاند بیکار هستند اما به دنبال کار بودند. در این حالت نرخ بیکاری قابل توجهی افزایش مییافت.
نرخ بیکاری مهمتر است یا نرخ مشارکت؟
این پژوهشگر اقتصادی میگوید: باید بر این نکته بسیار مهم تاکید کرد که کاهش همزمان نرخ بیکاری و نرخ مشارکت، دستاورد اقتصادی به حساب نمیآید و افزایش نرخ مشارکت میتواند نشانگر بهتری باشد.
گلوانی گفت: البته بخشی از این مسئله را نیز باید به تغییرات دموگرافی جمعیت در کشور نسبت داد. این بدان معناست که کشور ما دیگر یک کشور جوان به شمار نمیرود و با این شرایط مستمر، نرخ مشارکت کاهش خواهد یافت. این روند میتواند در آینده ما را با بحران نیروی انسانی مواجه کند.
او در ادامه گفت: نکات دیگری که در این آمار برای من جلب توجه میکند، این است که بیشترین نرخ مشارکت اقتصادی را در استانهای زنجان، اردبیل و خراسان شمالی شاهد بودیم که در این استانها به ترتیب نرخ مشارکت ۵۰.۹ درصد، ۴۶.۷ درصد و ۴۵.۶ درصد گزارش شده است.
این اقتصاددان اعتقاد دارد ویژگی استانهای مورد اشاره این است که سهم اشتغال این استانها غالبا در بخش کشاورزی بالا بوده و این سهم بیش از میانگین کل کشور است. در کل کشور، ۱۳.۹ درصد از شاغلین در بخش کشاورزی مشغول به کار هستند، اما در این سه استان، سهم اشتغال بخش کشاورزی بالای ۲۵ درصد بوده است.
او ادامه داد: این موضوع به دلیل بارشهای خوبی است که در سال ۱۴۰۲ به بعد در این مناطق رخ داده و باعث نشده که بخش کشاورزی با افت قابل توجهی مواجه شود. به طور کلی، سهم اشتغال در بخش کشاورزی به ندرت تغییر میکند و تحت تاثیر تحریمها قرار نمیگیرد؛ برخلاف بخش صنعت که تحت تاثیر تحریمها و شرایط اقتصادی به شدت دچار نوسان است، بخش کشاورزی کمتر تحت تاثیر قرار میگیرد.
گلوانی همچنین افزود: وقتی به ۳ استان با پائینترین نرخ مشارکت اقتصادی نگاه میکنیم، به استانهایی مثل ایلام، کهکیلویه و بویراحمد و سیستان و بلوچستان میرسیم که در این استانها چند ویژگی مشترک وجود دارد.
او ادامه داد: یکی از ویژگیهای بارز این استانها، محرومیت و صنعتی نبودن است. در این استانها، یأس افراد از پیدا کردن شغل مناسب به حدی رسیده که این مسئله در قالب پائینترین نرخهای مشارکت اقتصادی خود را نشان داده است.
این پژوهشگر اقتصادی گفت: متاسفانه نرخ مشارکت اقتصادی در این استانها کمتر از ۳۵ درصد است و این عدد برای اقتصاد کشور قابل قبول نیست. البته باید به مسائل فرهنگی مانند نرخ مشارکت بسیار پایین زنان در این استانها نیز اشاره کرد.
نرخ بیکاری در استانها
این اقتصاددان درباره آمار نرخ بیکاری اظهار کرد: وقتی به آمار نرخ بیکاری نگاه میکنیم، کمترین نرخ بیکاری را برای سال ۱۴۰۳ در استانهای تهران، خراسان جنوبی و مرکزی شاهد هستیم. ویژگی این استانها این است که غیر از خراسان جنوبی، صنعتیتر هستند و در این استانها بخش خدمات رونق بیشتری دارد. برای مثال، در تهران، سهم اشتغال در بخش خدمات بیش از ۶۴ درصد است که رقمی فوقالعاده بالاتر از میانگین کل کشور است.
او ادامه داد: بیشترین نرخ بیکاری در استانهای کرمانشاه، سیستان و بلوچستان و خوزستان دیده میشود که نرخ بیکاری این استانها بیش از ۱۲ درصد است. در اینجا هم میتوان رگههایی از محرومیت را مشاهده کرد.
سهم بیکاری فارغالتحصیلان
او تاکید کرد: نکته قابل توجه دیگری که در این آمار به چشم میآید و حائز اهمیت است، این است که سهم بیکاران فارغالتحصیل آموزش عالی از کل نرخ بیکاری ۴۲.۲ درصد است که نسبت به سال ۱۴۰۲ نزدیک به یک درصد افزایش یافته است.
گلوانی عنوان کرد: این امر نشاندهنده این موضوع است که در میان جوانان فارغالتحصیل، کاهش رشد نرخ بیکاری چندان محسوس نبوده و این افراد که عمدتا دسترسی بهتری به رسانهها و شبکههای اجتماعی دارند، با این آمار کاهش نرخ بیکاری ارتباط زیادی پیدا نکردهاند.