به روز شده در
کد خبر: ۲۵۸۹۸

صداوسیما در میدان جنگ عقب ماند؟

در میانه‌ آتش و اضطراب، وقتی مردم تشنه‌ واقعیت بودند، صداوسیما روایت‌هایی مبهم و گسسته ارایه داد؛ عملکرد نه‌چندان قوی صداوسیما در جریان جنگ ۱۲ روزه‌ ایران و اسرائیل، نه‌تنها کمکی به تقویت انسجام ملی نکرد بلکه اعتماد عمومی را نیز با چالش‌هایی جدی روبه‌رو کرد.

صداوسیما در میدان جنگ عقب ماند؟
گروه سیاسی آوش/

با گذشت 10 روز از آتش‌بس (3 تیر ۱۴۰۴) موجی از انتقادها به عملکرد صداوسیما در شبکه‌های اجتماعی به‌راه افتاده که همچنان ادامه دارد. هشتگ‌هایی مانند #صداوسیما_بی_اعتبار و #رسانه_ملی_بیدار_شو در پلتفرم‌هایی نظیر ایکس و تلگرام، بازتاب‌دهنده‌ نارضایتی بخش قابل‌توجهی از افکار عمومی است.

 فرصت از دست رفت؟

در سه روز ابتدایی جنگ که اینترنت کشور قطع بود، صداوسیما عملا تنها مرجع رسمی اخبار محسوب می‌شد اما پوشش نه‌چندان دقیق، تاخیری و یک‌سویه‌ اخبار،  آن را در معرض نقدهای فراوان قرار داد. هدف قرار گرفتن یکی از ساختمان‌های صداوسیما توسط رژیم‌صهیونیستی نیز به جای آن‌که موجب همدلی شود به فرصتی برای نقد ضعف عملکرد تبدیل شد. صداوسیما این حمله را «بهانه‌ای برای تخریب» دانست اما افکار عمومی انتظاری متفاوت داشت.

اطلاع‌رسانی با تاخیر، نبود جزئیات کافی، تحلیل‌های بیشتر احساسی تا کارشناسی و عدم پوشش مواضع چهره‌هایی چون سیدمحمد خاتمی یا حسن روحانی به کلیت تصویر رسانه‌ای لطمه زد و شائبه جانبداری سیاسی را تقویت کرد.

طوفان کاربران در سوشال‌مدیا

در فضای مجازی انتقادها به صداوسیما درباره شفافیت و نبود تنوع بود. کاربران از رسانه‌ای سخن گفتند که در بزنگاه حساس به جای هم‌صدایی با مردم، درگیر محافظه‌کاری و کلی‌گویی بود. این گسست در روایت مخاطب را به‌سوی منابع جایگزین سوق داد و فاصله‌ی میان صداوسیما و مردم را افزایش داد.

چرا صداوسیما عقب ماند؟

بررسی‌ها نشان می‌دهد عقب‌ماندگی صداوسیما دلایلی ساختاری و محتوایی دارد از جمله اینکه برای شرایط بحرانی آمادگی کافی ندارد. ساختار آن در تولید و پخش محتوا قدیمی است و به جای بهره‌گیری از تیم‌های چابک چندرسانه‌ای بر رویکردهای محافظه‌کارانه و روایت رسمی متکی است. همچنین عدم بهره‌مندی از فناوری‌های به‌روز و ضعف در ارتباط مستقیم با مخاطبان توان رقابت آن با رسانه‌های بین‌المللی را تضعیف کرده است.

پیامدهای این شکاف رسانه‌ای

نخستین پیامد این وضعیت افزایش رجوع مردم به رسانه‌های معاند است. شبکه‌هایی مانند بی‌بی‌سی، ایران‌اینترنشنال و حتی منابع اسرائیلی به محل رجوع مخاطبانی تبدیل شدند که احساس می‌کردند رسانه داخلی روایتشان را بازتاب نمی‌دهد.

دومین پیامد کاهش سرمایه اجتماعی صداوسیما است. بخشی از جامعه احساس کرد که در روایت ملی نادیده گرفته می‌شود. در نتیجه، اعتماد به این نهاد تضعیف شد.

در نهایت این وضعیت درخواست‌ها برای اصلاحات ساختاری را تقویت کرد. از تحلیل‌های کارشناسی در رسانه‌های سنتی گرفته تا کمپین‌های مردمی در فضای مجازی همگی بر ضرورت نوسازی عمیق در صداوسیما تأکید دارند.

اگر روایت را نسازیم، دیگران خواهند ساخت

در عصری که روایت‌سازی، میدان اصلی جنگ ادراکی است، ناتوانی صداوسیما در مدیریت بحران اخیر فرصت بزرگ برای تقویت، وحدت و انسجام را از بین می‌برد. اکنون اصلاح ساختار، محتوا، نیروی انسانی و فناوری در صداوسیما نه یک خواسته رسانه‌ای بلکه یک اولویت ملی است. اگر روایت را خود نسازیم دیگران با روایت خود، ذهن و دل مخاطب را تصاحب خواهند کرد.

ارسال نظر

آخرین اخبار