EN
به روز شده در
کد خبر: ۵۲۰۱۲

خاطرات «سیمین و جلال»؛ زیر آوار بلندمرتبه‌سازی/ «منطق حفاظت فرهنگی در خانه‌ی جلال و سیمین نادیده گرفته شده»

خانه‌-موزه‌ «سیمین دانشور و جلال آل‌احمد» که یکی از نمادهای ارزشمند فرهنگ معاصر ایران در خیابان دزاشیب تهران است، این روزها در معرض تهدید ساخت‌وسازی قرار گرفته که می‌تواند چشم‌انداز و اصالت تاریخی این خانه را از بین ببرد. کمتر از پنجاه متر دورتر از خانه، ساختمانی هفت‌طبقه در حال ساخت است؛ مسئله‌ای که نگرانی اهالی محل و دوستداران میراث فرهنگی را برانگیخته است.

خاطرات «سیمین و جلال»؛ زیر آوار بلندمرتبه‌سازی/ «منطق حفاظت فرهنگی در خانه‌ی جلال و سیمین نادیده گرفته شده»

 

 خانه‌-موزه‌ سیمین و جلال، یادآور بخشی از حافظه‌ی فرهنگی تهران است؛ جایی که دو نویسنده‌ی برجسته‌ی تاریخ ایران، سیمین دانشور و جلال آل‌احمد، سال‌ها در آن زندگی و کار کردند. این خانه از یادگارهای دوره‌ی پهلوی دوم است و در محله‌ی قدیمی دزاشیب، خیابان رمضانی، کوچه‌ی رهبری، کوچه‌ی پسندیده، بن‌بست ارض، پلاک یک واقع شده. بنایی ساده، صمیمی با حیاطی کوچک پوشیده از درختان که هنوز رد پای زیست روشنفکرانه‌ی آن دو را در خود دارد.

این خانه در تاریخ ۱ شهریور ۱۳۸۴ با شماره‌ی ثبت ۱۱۴۶۶ در فهرست آثار ملی ایران جای گرفت و پس از سال‌ها مرمت، به عنوان خانه‌-موزه به روی عموم گشوده شد. بازدیدکنندگان در آن می‌توانند اتاق کار جلال آل‌احمد، وسایل شخصی، دست‌نوشته‌ها و آثار نقاشی سیمین دانشور را از نزدیک ببینند.

اما حالا، در فاصله‌ای کمتر از پنجاه متر از همین خانه، پروژه‌ی ساخت ساختمانی هفت‌طبقه نه تنها آغاز شده است، بلکه سرعت کار این‌قدر بالاست که به نظر نمی‌آید قابل توقف باشد. طبق مشاهده خبرنگار خبرگزاری خبرآنلاین، ستون‌های اولیه بنا بالا آمده و بخش عمده‌ای از کوچه را به کارگاه ساختمانی تبدیل کرده است؛ موضوعی که نه تنها آرامش محله را بر هم زده، بلکه به گفته‌ی کارشناسان، می‌تواند منظر فرهنگی این اثر ملی را نیز مخدوش کند.

در ابتدای حضور در محل یکی از افرادی که بر مسیر پیشرفت پروژه تسلط داشت به ما گفت: «این پروژه برای یک هفته به دلیل وجود خانه-موزه سیمین و جلال متوقف شد و بعد نامه‌نگاری‌هایی صورت گرفت و کار پیش رفت.»

دزاشیب از زبان ساکنانش؛ خانه‌ی سیمین و جلال در دل تغییرات

در طی بازدید از خانه-موزه سیمین و جلال تلاش کردیم تا نظر ساکنان قدیمی محله را در رابطه با تغییراتی که در حال رخ دادند هستند بپرسیم. ساکنان محله دزاشیب نیز از تغییر چهره‌ی کوچه می‌گویند. 

در گفتگویی که با یکی از ساکنان داشتیم، او با اشاره به این که خودش تجربه ملاقات با سیمین را داشته است اشاره کرد: «فکر می‌کنم اگر خود او هم زنده بود چندان اهمیتی برایش نداشت که ساختمان بلندی دید خانه‌اش را بگیرد. دیگران هم بهتر است زیاد مساله را پررنگ نکنند.»

در همین حین مردی را ملاقات کردیم که علاقه‌اش به موزه‌ها و هنر ایران از تسلطی که بر تاریخچه آن‌ها داشت کاملا مشخص بود. در حالی  که او داشت از نکات جالب خانه-موزه سیمین و جلال برای خواهرش که کنارش ایستاده بود می‌گفت به سراغ او رفتیم و خواستیم نظرش را درباره این اتفاق بدانیم. او با اشاره به این که این خانه زمانی که سیمین دانشور دانشجو بود ساخته شد و مکانی بسیار خاطره‌انگیز است گفت: «به نظر من اگر میراث فرهنگی برای این مکان ارزش قائل می‌شد باید زمینی که در حال ساخت است، می‌خرید و اجازه نمی‌داد چنین اتفاقی بی‌افتد. داخل خانه بسیار زیبا است. خانم ویکتوریا دانشور همکاری بسیار زیادی کردند برای این‌که این خانه-موزه حس واقعی و زیبایی داشته باشد. داخل خانه حلقه‌های ازدواج و حتی کارت ملی خانم دانشور دیده می‌شود. جالب است که حتی می‌توانید لباس‌هایی را ببینید که ایشان در آخرین روز به تن داشتند.»

او که همه این‌ها را با افسوس خاصی بیان می‌کرد گفت: «من مدام به این خانه-موزه‌های به جا مانده سر می‌زنم و بسیار برایم مهم هستند. فکر نمی‌کنم با این حرف‌ها مشکلی حل شود ولی امیدوارم فکری برای مراقبت این بناها بشود.» 

پس از پایان این گفتگو به سراغ مرد دیگری رفتیم که از ساکنان قدیم محله بود، او پس از چند ثاینه تامل با اشاره با این که به خاطر شغل‌اش که خلبانی است تقریبا تمام اروپا را دیده است گفت: «بین همه شهرهایی که به آن سفر کردم از نظرم پاریس از همه زیباتر بود. دلیلش هم‌پوشانی شهر بود. خانه‌ها هم قد هم بودند و حتی شکل بیرونی آن‌ها مطابق نظر شهرداری انتخاب می‌شد تا این هم‌پوشانی حفظ شود. اگر به پاریس بروید و در کلیسای نوتردام بایستید، کل شهر از بالای کلیسا مشخص است و این واقعا شهر را زیبا کرده است.»

او با اشاره به این‌که در ایران چنین چیزی نیست گفت: «حداقل باید در چنین محله‌ای که چنین خانه‌ای در آن است این هم‌پوشانی رعایت شود تا حس خوب آن باقی بماند. این مالک هم حق دارد که روی زمین خودش ساخت و ساز کند، اما شهرداری می‌تواند با دادن تشویق، او را راضی به ساختن ساختمان سه طبقه کند نه هفت طبقه. با این روش به اصطلاح قدیمی‌ها نه سیخ می‌سوزد نه کباب و هر دو طرف راضی می‌شوند.»

خانه جلال و سیمین

مالک پروژه: افکار عمومی را علیه ما تحریک کرده‌اند

در حین گفتگوی مردمی اتفاقی با مالک زمین برخورد کردیم؛ او که از این حواشی کلافه بود با اشاره به این‌که هیچ کار غیرقانونی انجام نداده است گفت: «هیچ مشکلی در ساخت و ساز ما نیست و به اشتباه افکار عمومی را علیه ما کردند. کتاب‌های ایشان جز میراث فرهنگی است نه خانه. این چه ربطی به ملک من دارد؟ ما هم ملک رو به رو یا کنار این خانه نیستیم و کار کاملا از نظر قانونی درست است. چه‌طور کسی درباره خانه‌های که روبه‌رو و کنار خانه-موزه نیما یوشیج سر به فلک کشیدند چیزی نگفت؟»

بهشتی: تنها حفظ دیوارها کافی نیست؛ باید فضای پیرامون هم محافظت شود

برای بررسی پیامدهای ساخت‌وساز جدید در مجاورت خانه‌-موزه‌ی سیمین دانشور و جلال آل‌احمد، گفت‌وگویی با سید محمد بهشتی شیرازی، عضو شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری، انجام دادیم. او ضمن تأکید بر اهمیت تعیین «حریم فرهنگی» برای آثار ملی، معتقد است حتی اگر تخلف قانونی رخ نداده باشد، منطق حفاظت فرهنگی در این مورد نادیده گرفته شده است.

او در پاسخ به این سوال که آیا ساخت چنین بنایی در نزدیکی خانه‌ی جلال و سیمین باید از سوی میراث فرهنگی بررسی یا از آن جلوگیری شود، گفت: «معمولاً برای بناهای ارزشمند، علاوه بر عرصه‌ی اصلی، حریمی نیز تعیین می‌شود. خانه‌ی جلال آل‌احمد و سیمین دانشور  هم جزو آثاری است که برای آن حریم در نظر گرفته شده یا باید تعیین شود. هدف از این کار، حفظ بافت تاریخی و جلوگیری از آسیب به منظر فرهنگی اثر است. البته همیشه تلاش می‌شود این حریم تا حد ممکن محدودتر تعریف شود تا به حقوق مالکین اطراف آسیب نرسد، چون تعیین حریم نوعی محدودیت برای املاک مجاور ایجاد می‌کند.»

او در ادامه گفت: «اگر برای خانه‌ی جلال و سیمین حریم مشخص شده باشد، باید ساخت‌وساز طبق همان ضوابط انجام شود. اما اگر هنوز حریم تعیین نشده، باید هرچه سریع‌تر این کار صورت گیرد. در غیر این صورت، شاید ساخت‌وساز خلاف قانون نباشد، ولی قطعاً خلاف منطق حفاظت میراث فرهنگی است.»

محمد بهشتی

با توجه به این‌که خانه نیما یوشیج که کمتر از صد متر با خانه سیمین و جلال فاصله دارد و آن خانه-موزه نیز با مشکلی مشابه مواجه است و خانه های بلند در مقابل و کنارش قد کشیده‌اند و دید خانه را مختل کرده‌اند، هم‌چنین با ذکر این‌نکته که خانه نیما در مقابل خانه سیمین‌ و جلال که از درون کاملا سالم است و حالت یک خانه را دارد شرایط درستی ندارد و شبیه یک گالری است، سید محمد بهشتی شیرازی گفت: «چنین تجربه‌هایی نشان می‌دهد که فقط حفظ دیوارها کافی نیست، بلکه باید فضای پیرامون هم محافظت شود. متأسفانه در بسیاری از موارد، طراحی خانه‌-موزه‌ها بدون توجه به اصول «موزه‌داری» انجام می‌شود.»

او ادامه داد:  «این کار باید به دست متخصصان حوزه‌ی موزه‌داری و کسانی سپرده شود که درک درستی از هویت فرهنگی دارند. وقتی خانه‌ای را تبدیل به موزه می‌کنیم، حتی ساده‌ترین وسایل آن شخصیت اهمیت پیدا می‌کند. در طراحی خانه‌ی جلال و سیمین، به نظر می‌رسد این دقت در انتخاب و نمایش اشیا کمتر رعایت شده است. بهتر است در چنین پروژه‌هایی از خانواده یا بازماندگان صاحب‌اثر نیز کمک گرفته شود؛ همان‌طور که در مورد خانه‌ی دکتر شریعتی یا اخوان ثالث، همکاری خانواده‌ها باعث شد موزه‌ها زنده‌تر و واقعی‌تر باشند.»

این کارشناس در این رابطه که شهرداری در راستای حفظ چنین آثاری می‌تواند امتیازی به مالک خانه در حال ساخت بدهد یا خیر گفت: « بله، شهرداری تهران معمولاً این امکان را دارد که در چنین شرایطی، به جای صدور مجوز ساخت در محدوده‌ی حریم اثر، «حق توسعه» یا «تراکم معوض» را در نقطه‌ای دیگر از شهر به مالک واگذار کند. به این ترتیب، نه به مالک اجحاف می‌شود و نه به ارزش فرهنگی و تاریخی اثر لطمه‌ای وارد می‌آید. چنین راهکارهایی باید به‌صورت قانونی و از پیش تعیین‌شده در دستور کار مدیریت شهری قرار گیرد تا از بروز بحران‌های مشابه جلوگیری شود.»

خانه جلال و سیمین

میان خاطره و آجر؛ آیا تهران جایی برای گذشته‌اش باقی می‌گذارد؟

خانه‌ی سیمین و جلال نه‌فقط یک بنای تاریخی، بلکه یادآور دوران درخشان ادبیات معاصر ایران است؛ مکانی که در آن داستان «سووشون» نوشته شد و مقالات «در خدمت و خیانت روشنفکران» شکل گرفت. امروز، در میان سایه‌ی برج‌ها و هیاهوی ساخت‌وساز، پرسش مهمی دوباره تکرار می‌شود:

تهرانِ فردا، جایی برای حافظه‌ی فرهنگی خود باقی خواهد گذاشت؟

منبع: خبرآنلاین

ارسال نظر

آخرین اخبار