بنزین و پاسخ به یک نگرانی عمومی
روزنامه ایران در پروندهای به سراغ پرسشهای سخت مردم درباره بنزین رفت، پاسخ صاحبنظران اقتصادی را بررسی، نقش شبکههای اجتماعی در تبدیل چهار چالش جداگانه به یک بحران واحد را تحلیل کرد و به اقداماتی پرداخت که هماکنون دولت برای مدیریت اصلاح قیمت بنزین انجام میدهد
روزنامه ایران در گزارشی نوشت:
نسبت دولت چهاردهم، بویژه نسبت رئیسجمهوری با بحرانهای مختلف چیست؟ شواهد، علیالخصوص اظهارات رئیسجمهوری درباره انواع بحرانها، از آب و بنزین تا هوا نشان میدهد، رئیسجمهوری و دولت بر ابعاد و اهمیت ریشه مشکلات واقف هستند. به رغم این، به نظر میرسد بخشهای سیاسی و رسانهای که قاعدتاً باید بسامددهنده این نگرانیهای دولت و بازتابدهنده راهکارها باشند، عموماً به شیوهای سلبی برخورد میکنند. این در حالی است که رویکرد رئیسجمهوری و دولت، دستکم چهار رکن اساسی دارد: اول؛ شناسایی دقیق مشکلات، دوم؛ طرح صریح و بدون پردهپوشی با مردم و جامعه، سوم؛ تعریف راهکارها و چهارم؛ بیان راهکارها به مردم. رکن اول و دوم رویکرد دولت با یکدیگر ارتباط دارند؛ زیرا بیان صریح و آشکار مشکلات است که میتواند همراهی و همکاری همه بخشها و جامعه را به دنبال داشته باشد. علت این است که پزشکیان در مقام رئیس دولت، بارها اعلام کرد، دولت بیجامعه، قدرتی ندارد و هر قوتی که دولت دارد از جامعه است.
اول: شناسایی دقیق مشکلات
شاید هیچکس به اندازه پزشکیان از ریشهها، ابعاد و پیامدهای بحرانها اطلاع نداشته باشد. پیش از این، بسیاری مسأله آب را صرفاً در تأمین آب آشامیدنی محدود میکردند. اما پزشکیان مسأله آب را به غیرقابل گسترش یا حتی غیرقابل سکونت شدن تهران هم تسری داد. تأکید او بر اینکه با فرونشستهای ناشی از بحران آب، محیطزیست تخریب شده و امکان زیست در ایران کاهش مییابد، نشانه دیگری است بر آگاهی رئیسجمهوری از بحران آب. درباره بنزین، آنجا که از هزینه سالانه 170 میلیارد دلاری نفت و گاز در کشور میگوید و آن را بدون آورده توسعهای میداند، ناظر بر شناخت ابعاد مشکلات است.
دوم: ضرورت طرح صریح مشکلات با مردم
کمتر رئیسجمهوری را میتوان سراغ گرفت که همچون پزشکیان بحرانها را به رسمیت شناخته باشد. به رسمیت شناختن، از مجرای بیان صریح، آشکار و بدون پرده پوشی ابعاد این بحرانها رخ داده است. صراحت رئیسجمهوری با مردم در پیش گرفت و مشکلات را بیپرده پوشی بیان کرد به گونهای شد که برخی رسانهها و جریانها را به انتقاد واداشت. این دسته معتقد بودند بیان مشکلات از سوی عالیترین مقام اجرایی به منزله ارائه تصویر توأم با ضعف است. در مقابل، پزشکیان و دولت بر دو واقعیت تأکید کردند. اول اینکه توصیف دقیق مشکلات به معنای ضعف نیست، آغازی است برای شناخت کامل مسأله که باعث یافتن راهکارهای جدی و جلب همراهی مردم و ارکان کشور میشود. دوم اینکه با وجود شبکههای اجتماعی و بالاتر از آن، وقتی مردم کاستیها را لمس میکنند، نمیتوان با استفاده از کلمات دوپهلو و استعاری عمق مسألهها را پنهان کرد یا تصویر دیگری به آنان نشان داد. براین پایه است که پزشکیان از بیان صریح مشکلات با مردم به عنوان ابزاری برای ایجاد تکانهها و جلب همکاریها برای حل مشکلات کشور هم از سوی مردم و هم دیگر ارکان بهره میبرد. وقتی پزشکان آبان ماه 1403 در حاشیه جلسه دفاع از لایحه بودجه 1404 در بهارستان، گفت: «اگر ارز را به واردات بنزین اختصاص بدهیم، نمیتوانیم پول بازنشسته، گندمکار یا مابه التفاوت حقوق را بدهیم. ما حق مردم را باید بدهیم»، ناظر بر این واقعیتهاست.
سوم: تعیین راهکارها
آیا دولت فقط حرف میزند یا عمل هم میکند و راهکارها را هم میداند؟ درباره بنزین، مصوبه اخیر نشان داد دولت راهکار را میداند، اما تابآوری جامعه را هم لحاظ کرده است. اما جلسه مدیریت مصرف انرژی که شنبه گذشته برگزار شد، نشان داد دولت نه تنها راهکارهایی را تعریف کرده، بلکه در اجرا هم جدی است. تلاش برای جایگزینی برق با گاز در صنایع، برقی کردن خودروها و این واقعیت که در یک سالِ دولت چهاردهم میزان راهاندازی نیروگاه برق خورشیدی 7 برابر همه ادوار گذشته بود ناشی از این است که دولت راهکارهایی دارد.
چهارم: بیان راهکارها به جامعه
در همه دولتها و کشورها، دولتها بدون همراهی مردم و بدون همراهی دیگر ارکان کشور نمیتوانند کاری از پیش ببرند. بیان مشکلات از سوی پزشکیان ناظر بر همین است. البته که دولت امروز در بیان و توضیح راهکارها به مردم با هدف جلب همکاری آنها نواقصی دارد. این نواقص به گونهای است که گویی پزشکیان پرکارترین عضو کابینه در حوزه رسانهای و افکارعمومی هم است. اما شواهدی هم هست که مثلاً درباره بنزین یا آب و حتی گاز، دولت درحال گفتوگو با مردم است؛ گفتوگویی که هنوز کامل نیست.
دولت در میانه است
باید از نظرسنجیها فهمید حس مردم به دولت چگونه است. البته وقتی پزشکیان به زبان خود اعلام کرد مردم از ما راضی نیستند، میتوان دریافت که ناترازیها یا بحرانها، حتی اگر پزشکیان هم به زبان نیاورد، حقیقتی نیست که بر مردم پوشیده باشد و آن را لمس نکنند اما نکته این است که دولت در وسط میدان حضور دارد. امروز دولت در راه است، میتوان با حفظ موقعیت نقادانه نسبت به دولت به این راه پیوست تا ثمره این همراهی به مردم برسد.
با نزدیک شدن به زمان اصلاحات جدید قیمت و سهمیه در حوزه بنزین، حالا بخش مهمی از مالکان خودرو خود را برای فصل جدیدی از قیمتگذاری سوخت و حتی اصلاح سهمیهها آماده میکنند. در این میان، ابهامهای زیادی در میان مردم درباره نحوه اجرای مصوبه جدید دولت به وجود آمده که تلاش میکنیم در اینجا به 5 سؤال مهم و پرتکرار جامعه پاسخ دهیم. این سؤالات، در جریان نظرسنجی روزنامه «ایران» از ذینفعان حوزه بنزین طرح شده و جزو مهمترین دغدغههای مردم محسوب میشود. همچنین این سؤالات به مراجع ذیربط و مسئولان دولتی نیز ارجاع داده شده و پیگیر پاسخهای آنها هستیم. در نهایت نظر کارشناسان مختلف انرژی را نیز درباره تصمیم جدید بنزینی دولت پرسیدهایم که در این صفحه از نظر میگذرد.
سؤال اول: فرآیند تصمیمگیری برای این مصوبه چگونه بود؟
در پاسخ به این سؤال باید به چند نکته اشاره کرد: ابتدا اینکه دولت دست به یک تصمیم ناگهانی نزده است. مصوبه تغییرات در قیمت و سهمیهها روز سهشنبه گذشته (چهارم آذرماه) روی خط خبری وایرال شد در حالی که فقط یک روز پیش از آن، به تصویب هیأت وزیران رسیده بود. دولت بدون پنهانکاری یا محرمانگی خاصی، این مصوبه را در اختیار افکار عمومی قرار داد و تقریباً در یک هفته گذشته، رسانههای مختلف به ابعاد مختلف آن پرداختند و اقتصاددانها و کارشناسان مختلف نیز نظرات خود را درباره این تصمیم ارائه کردند. نکته دوم درباره چگونگی این تصمیمگیری است که قطعاً از کانال کارشناسی و بررسی طرحها و پژوهشهای مختلف
گذشته است.
رئیس جمهوری در مبارزات انتخاباتی خود به دو نکته در حوزه بنزین اشاره کرد: اول اینکه موضوع بنزین باید به صورت کارشناسی بررسی و برای آن راهکاری پیدا شود و دوم آنکه بدون توضیح به مردم و بررسی عواقب هر نوع تصمیمگیری برای معیشت عامه، تصمیمی اجرا نمیشود. عمده دلیل این تصمیمگیری برمبنای عدالت توزیعی یارانهها بوده و دولت نیز به دنبال مکانیزمی برای تحقق این هدف است.
سؤال دوم: آیا دولت از میزان رضایت مردم از افزایش قیمت آگاه است؟
برای پاسخ به این سؤال باید به شاخصی به نام «نسبت بهرهمندی یارانه» اشاره کرد. مصرف بنزین مختص آنهایی است که خودروی شخصی دارند و از یارانهای بهره میبرند که ممکن است به بخش دیگر جامعه که مالک خودرو نیستند نرسد.
از دیگر سو، سهمیههای بلااستفادهای است که در کارتهای سوخت باقی میماند و در عوض آن، استفاده از کارت سوخت جایگاهها شدت گرفته است. چنان که مسئولان میگویند میزان استفاده از کارت سوخت جایگاهها، تا 40 درصد بالا رفته است. در واقع یک رانت برای مالکان خودرو به وجود آمده و حالا این رانت مصرف در مصوبه دولت حذف شده. اگر مالک خودرویی، بیش از سهمیه خود نیاز داشت، میتواند با کارت سوخت جایگاه سوختگیری کند. اما این بار، با نرخی متفاوت که در نهایت به کاهش استفاده غیرضروری از خودرو شخصی و عدالت در مصرف منجر میشود. بررسی تراکنشهای جایگاههای بنزین نیز نشان میدهد دهک دهم (پر برخوردار) 6 برابر دهکهای کمدرآمد کشور اقدام به سوختگیری کرده و این تصمیم به دنبال شفافسازی در توزیع و عادلانهکردن مصرف است. تصمیم جدید دولت برای اصلاح قیمتگذاری بنزین، صرفاً یک تغییر عددی در قیمت سوخت نیست، بلکه تلاشی برای بازتعریف عادلانهتر توزیع یارانه و مدیریت مصرف در شرایطی است که رشد بیرویه مصرف، فشار مالی قابل توجهی به اقتصاد کشور وارد کرده است. این طرح اگرچه در کوتاهمدت میتواند با دغدغههایی برای برخی خانوارها همراه باشد، اما با هدف نهایی هدایت منابع به سمت دهکهای نیازمند و ایجاد توازن در مصرف طراحی شده است.
سؤال سوم: صرفهجویی ارزی دولت از این طرح چقدر خواهد بود؟
برای پاسخ روشن و با اعداد و ارقام مشخص منتظر واکنش مسئولان وزارت نفت و سازمان برنامه و بودجه میمانیم. اما به طور کلی توجه شما را به این ارقام جلب میکنیم که میانگین مصرف بنزین در دو ساله 1400 و 1401 چیزی بالغ بر 88 تا 90 میلیون لیتر بوده؛ اما در دو سال گذشته با یک جهش بزرگ به 140 میلیون لیتر هم رسیده است.
تولید بنزین در ایران تا سطح 110 میلیون لیتر انجام میشود اما مابقی باید با مکانیزم واردات تأمین میشود و به گفته دولت، روزانه 6 میلیون دلار برای این کار صرف میشود. عددی که اگر با نرخ 100 هزار تومانی تسعیر شود به روزانه 600 میلیارد تومان میرسد. این پولی است که فقط صرف واردات میشود و ممکن است عددها بزرگتر از این باشد. اما به گفته وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، منابع به دست آمده از افزایش نرخ سوم بنزین، برای طرح کالابرگ الکترونیکی استفاده خواهد شد و به نوعی یک هزینه جبرانی برای بهبود معیشت دهکهای کم برخوردار خواهد بود.
سؤال چهارم: آیا این طرح بخشی از اصلاحات بزرگتر یارانه انرژی است؟
بدون شک این نخستین گام برای کار بزرگی به نام اصلاح ناترازیهای انرژی و بخشی از راهحل جامع مدیریت مصرف انرژی محسوب میشود. این مصوبه یارانه بنزین را هدفمند میسازد و از بهرهبرداری غیرمنطقی خودروهای افراد دارا از منابع عمومی جلوگیری میکند. اما نیازمند همراهی مردم، نظارت دقیق و اجرای شفاف است تا همزمان با مدیریت بحران مصرف، بار اضافی بر دوش اقشار آسیبپذیر جامعه قرار نگیرد. در نهایت، این اصلاح اگر با تدبیر و همراهی اجتماعی پیش رود، میتواند زمینهساز مدیریت منطقیتر منابع انرژی و حرکت به سمت عدالت توزیعی بیشتر باشد؛ مسیری که شفافیت و اعتماد عمومی، سنگ بنای اصلی آن خواهد بود.
سؤال پنجم: معمولاً در این مواقع برای تاکسیها سهمیهای بیشتر در نظر گرفته میشود، رانندگان میخواهند بدانند که سازوکاری برای نظارت بر این سهمیه درنظر گرفته شده تا عدالت رعایت شود و سوءاستفاده رخ ندهد؟
آن گونه که سخنگوی دولت اعلام کرده، سهمیههایی برای تاکسیها در نظر گرفته خواهد شد. با این حال، جزئیات نحوه نظارت و جلوگیری از سوءاستفاده از این سهمیهها هنوز به صورت عمومی اعلام نشده و انتظار میرود در روزهای آینده اطلاعات بیشتری در این زمینه ارائه شود.
ضرورت ایجاد زیرساختهای لازم برای واقعیسازی نرخ بنزین
عباس نیکزاد
دبیر کمیسیون انرژی اتاق ایران
ما باید در کنار ضرورتی که برای افزایش قیمت بنزین وجود دارد، گزینههای دیگری را نیز اجرا کنیم. یکی از این گزینهها، ایجاد زیرساختهای لازم حمل و نقل است؛ یعنی اگر بخواهیم نرخ بنزین را افزایش دهیم، باید در کنار آن انتخابهای دیگری برای مردم قرار دهیم و تنها به افزایش قیمت اکتفا نکنیم؛ گزینههایی که بتواند برای افراد، خانوار یا جامعه منفعت ایجاد کند و فشار اقتصادی را تا حدی کاهش دهد. برای مثال حمل و نقل عمومی مبتنی بر انرژیهای پاک که در دسترس باشد و توسعه یابد.
در حال حاضر فاصله زیادی میان قیمت فعلی و قیمت واقعی بنزین وجود دارد و حتی با افزایش محدود، قیمت همچنان واقعی نخواهد بود. واقعیسازی قیمت بنزین از این نظر اهمیت دارد که باعث میشود عدالت در جامعه برقرار شود. در وضعیت فعلی، افرادی که مصرف بنزین بیشتری دارند و معمولاً در طبقات بالاتر جامعه قرار دارند، بیش از دیگران از یارانه بهرهمند میشوند.
اما باید شرایط فعلی وضعیت اقتصادی اقشار کمدرآمد، نبود حمل و نقل عمومی مناسب و عدم دسترسی به خودروهای کممصرف و پربازده در نظر گرفته شود و پیش از هر اقدامی باید زیرساختها فراهم شود.
بخشی از مقاومت در برابر تغییر نرخ بنزین، به دلیل اتفاقات اخیر است؛ چراکه این موضوع برای جامعه شبیه یک شوک محسوب میشود. حتی اگر افزایش قیمت با نسبت اندک انجام شود، باز هم مقابله با این موضوع وجود دارد.
یکی از سناریوهای مناسب این است که یارانه بنزین به کارت ملی افراد تخصیص یابد. این روش میتواند موجب صرفهجویی و بهرهمندی افراد از مزایای مصرفنکردن سوخت شود. اگر قرار باشد بنزین به سمت آزادسازی قیمت حرکت کند، باید از ظرفیت کارت ملی استفاده کرد. بهاینترتیب، بهجای اینکه به هر خودرو یارانه داده شود، یارانه بر اساس کد ملی به هر فرد تعلق میگیرد. در چنین حالتی اگر فرد از حمل و نقل عمومی استفاده کند، از مزایای مصرفنکردن بنزین شخصی نیز بهرهمند میشود.
مقاومت جدی در برابر افزایش قیمت بنزین وجود ندارد
رضا پدیدار
کارشناس انرژی
مسأله واقعیسازی قیمت بنزین امروز بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد و دلیل اصلی آن وجود ناترازی انرژی در کشور است؛ به این معنا که ظرفیت تولید بنزین و میزان مصرف، از حد استاندارد عبور کرده و شکاف میان این دو هر روز بیشتر میشود. وقتی چنین عدم تعادلی میان تولید و مصرف وجود دارد، ناچاریم از روشهای بهینهسازی در تولید و مصرف استفاده کنیم و یکی از مهمترین ابزارهای آن، اصلاح قیمت انرژی است. بنابراین هر زمانی که اصلاح قیمت انجام شود، یک گام مؤثر و مفید برای مدیریت این ناترازی برداشتهایم. تعلل در اصلاح قیمتها باعث میشود این عدم تعادل روزبهروز تشدید شود؛ بنابراین اگر امروز به آن بیتوجهی کنیم، فردا با شکافی بزرگتر و مشکلات پیچیدهتر مواجه خواهیم شد. از سوی دیگر، واقعیسازی قیمت انرژی میتواند به ارتقای بهرهوری و کارآمدی نیز کمک کند. در کنار این مسائل، موضوع فرهنگ مصرف اهمیت ویژهای دارد؛ مسألهای که کشورهای توسعهیافته سالهاست برای آن نهادسازی کردهاند. بهعنوانمثال، خودروهای فعال در پلتفرمهای حملونقل شهری مانند اسنپ در ایران یکی از بالاترین میزان مصرف سوخت را در بین خودروهای عمومی دارند. دلیل آن هم روشن بودن مداوم خودروهاست؛ راننده از صبح تا شب موتور خودرو را روشن نگه میدارد و همین رفتار مصرف را چندبرابر میکند. نکته قابل توجه این است که هیچ مقاومت جدی در برابر افزایش قیمت بنزین وجود ندارد. حداقل در مراوداتی که در پارلمان بخش خصوصی و نهادهای تشکلی داشتهام، هیچگونه مخالفتی با اصلاح قیمتها مطرح نشده است. حتی باوجود تورم شتابان، مقاومت محسوسی در برابر افزایش قیمت بنزین دیده نمیشود، زیرا قیمت فعلی آن چنان پایین است که عملاً اثر چندانی بر هزینهها ندارد.
نیاز به برنامهای دقیق و همهجانبه
سعید میرترابی
کارشناس انرژی
بنزین یکی از کالاهای مصرفی بسیار مهم در اقتصاد ایران است. با وجود اینکه ایران تولیدکننده بنزین محسوب میشود، به دلیل ناترازی و رشد مصرف، ناچار به واردات نیز شدهایم؛ بنابراین موضوع مدیریت و قیمتگذاری بنزین تنها یک مسأله اقتصادی نیست و ابعاد مختلفی مانند آلودگی هوا، اصلاح الگوی مصرف در بخشهای اجتماعی و تولیدی و حتی ساختارهای کلان اقتصادی را دربرمیگیرد. اصلاح قیمت بنزین یک ضرورت قطعی است و تردیدی در آن وجود ندارد؛ اما شیوه و گامهای اصلاح اهمیت فراوانی دارد.
سالها ثبات قیمتی بنزین در کنار تورم بالا، فاصله چشمگیری میان قیمت فعلی و قیمت واقعی ایجاد کرده و این شکاف، مجموعهای از مشکلات را به وجود آورده است؛ از جمله مصرف بیرویه، قاچاق سوخت و تشدید آلودگی. قیمت بنزین به دلیل نقش مستقیم و غیرمستقیمی که بر سایر قیمتها دارد، میتواند بر تورم نیز اثرگذار باشد؛ بنابراین هر گونه اصلاح قیمتی باید با ملاحظات اقتصادی و اجتماعی دقیق همراه باشد. سیاست اخیر دولت در افزایش قیمت سوخت فراتر از سهمیه معمول، نشانهای از حرکت تدریجی در مسیر اصلاح است و میتواند گامی در جهت کاهش شکاف قیمتی محسوب شود.
مسأله بنزین از دهه هفتاد تاکنون یکی از گرههای اصلی اقتصاد ایران بوده است. با وجود اجرای برخی سیاستهای اصلاحی، این سیاستها اغلب کامل نبوده و نیمهتمام بودهاند؛ ازاین رو مشکل هیچگاه به طور ریشهای حل نشده است. اجرای ناقص سیاستها باعث شده پس از هر مرحله اصلاح، تورم دوباره فاصله قیمتی ایجاد کند و بحران به شکل جدیدی بازگردد.
به نظر میرسد برای موفقیت در اصلاح قیمت و ساختار مصرف بنزین، لازم است دولت برنامهای جامع، دقیق و مبتنی بر بررسی همه ابعاد اقتصادی و اجتماعی طراحی کرده و آن را به صورت کامل و پایدار اجرا کند.
تأثیر نرخ بنزین بر سایر کالاها، روانی است
نرسی قربان
کارشناس حوزه انرژی
هر واحد اقتصادی باید بر مبنای اقتصاد کار کند و شما نمیتوانید بنزین را لیتری ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان وارد کنید و بعد در زمان عرضه آن را لیتری ۱۵۰۰ تومان به فروش برسانید. از همین رو چنین اقدامی از نظر علم اقتصاد اصلاً صحیح نیست.
از سوی دیگر برای تعیین بهترین زمان برای انجام واقعیسازی قیمت بنزین، باید اولویتهای دولت را در نظر بگیریم؛ زیرا اگر دولت از نظر مالی در وضعیت مطلوبی قرار داشته باشد، میتواند این اقدام را عقب بیندازد، در غیر این صورت باید انجام دهد. به همین دلیل اعتقاد دارم تصمیمگیر نهایی دولت است، زیرا اولویتها را مسئولان دولتی بهتر میدانند. از قبل هم صحبت این بود که یارانه انرژی به صورت نقدی به خانوارها پرداخت شود و آن خانوار تصمیم میگیرد آن را در کدامیک از بخشهای انرژی خرج کند. در واقع چنین اقدامی عادلانهترین کار برای تخصیص یارانه انرژی است؛ زیرا در حال حاضر یارانه به فردی تعلق میگیرد که خودرو دارد و فردی که خودرو ندارد، سهمی از یارانه نمیبرد.
یکی از مشکلات بنزین در ایران این است که یک کالا نیست، بلکه یک کالای سیاسی است و از اقتصاد خارج شده و به همین دلیل هر تصمیمی که میخواهند در این حوزه بگیرند، عوامل سیاسی و اجتماعی آن را نیز در نظر میگیرند. از طرف دیگر، دلیل منطقی برای مقاومت جامعه برای واقعی شدن نرخ بنزین وجود ندارد؛ در حالی که مردم تصور میکنند زمانی که هزار تومان به قیمت بنزین اضافه شود، باید قیمت کالاهای دیگر از خوراکی گرفته تا لوازم خانه افزایش یابد. این موضوع بیشتر جنبه روانی دارد تا اقتصادی.
اصلاح قیمت با کمترین تنش انجام میشود
آرش نجفی
رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران
واقعی کردن قیمت بنزین فرآیندی است که ما چندین سال متوقع بودیم دولت نسبت به آن اقدام کند و حالا هم اتفاقی که در حال رخ دادن است اصلاً بد نیست و باید پیش از اینها دولتهای قبلی چنین اقدامی را انجام میدادند؛ اما شجاعت این کار را نداشتند. در حالی که دولت چهاردهم در حال حاضر حداقل تنش را برای شروع یک گام بزرگ برداشته است. بهتر است بنزین را بهجای اینکه به کارت هر فرد واریز کنند به خانوار بدهند. زیرا در چنین شرایطی ضرایب خانوارها بسته به جمعیت آنها با هم متفاوت است. بنابراین به خانواده دو نفره دو برابر خانوار یک نفره بنزین تعلق نمیگیرد. زیرا ما به خودرو باید بنزین بدهیم نه به فرد و در نتیجه خانواده اگر خودرو دارد که استفاده میکند اگر هم ندارد یارانه و امکاناتی که دولت برای آنها در نظر گرفته دریافت میکند.
جامعه در حال حاضر برای واقعیسازی نرخ بنزین مقاومتی ندارد و اتفاقی هم که در سال ۹۸ افتاد فقط مردم نبودند و جامعه نبود و شاید نگاه سیاسی بیشتری بر آن حاکم بود. زیرا اگر عامه مردم قرار بود برای یک موضوعی مثل بنزین شورش کنند که باید در مقابل ۱۳۰۰ درصد گران شدن نان یا برای گرانی گوشت، روغن و... معترض شده و اعتراض میکردند.ما در طول ۷ سال گذشته هزار درصد تورم را در کشور و بخشهای اقتصادی تجربه کردهایم بنابراین چندان فرقی نمیکند چه زمانی چنین طرحهایی را اجرایی کنیم. زیرا تأثیرات ارزانی بنزین با قیمت دلار ۱۱۶ هزار تومانی که امروز با آن مواجه هستیم، بسیار بیشتر از اثرات افزایش پلکانی بنزین است.
مرجان قندی
گروه گزارش
مصوبه نرخ جدید بنزین، اگر چه هنوز اجرایی نشده است، بار دیگر نگاهها را به تأثیر این تصمیم بر زندگی مردم جلب کرده است. رانندگان تاکسی خطی و آنلاین از فشار هزینهها و احتمال کاهش تعداد مسافر میگویند، کارمندان، مغازهداران و تولیدکنندگان از تورم و گرانی احتمالی کالاها نگران هستند و برخی شهروندان امیدوارند این تصمیم بتواند مصرف سوخت را مدیریت کند و ترافیک و آلودگی هوا را کاهش دهد. این د رحالی است که هدف دولت چهاردهم از افزایش قیمت بنزین، فقط کسب درآمد نیست دولت میخواهد با ترکیبی از اصلاح الگوی مصرف، کاهش فشار تورمی و بازتوزیع منابع به نفع اقشار ضعیف این طرح را اجرا کند. به زبان ساده، کسانی که بیشتر مصرف میکنند هزینه بیشتری بپردازند و این هزینه به شکل کالابرگ به خانوارهای کمدرآمد برگردد. به نظر می رسد هدف اصلی دولت از تصمیم بنزینی، مدیریت مصرف روز افزون، از بین بردن جذابیت ها برای قاچاق بنزین، حذف یارانه بخش های برخوردار که احتمالا بیش از یک خودرو یا خودروهای لوکس دارند و در نهایت توزیع عادلانه منابع است. اجرای درست این مصوبه به حصول منابعی می انجامد که می تواند در بخش های ضروری دیگر صرف شود چنانکه برخی دولتی ها در روزهای گذشته تاکید کرده اند که این منابع برای تامین کمک های معیشتی و کالابرگ نیازمندان هزینه خواهد شد. با این حال، جامعه با ترکیبی از نگرانی و انتظار به آینده این طرح چشم دوخته است.
رضایی که در حوزه سیستمهای حفاظتی برقی فعالیت میکند و شغل آزاد دارد، با طرح پرسشی درباره وعدههای دولت میگوید: «در دولت آقای پزشکیان قرار بود قیمت بنزین افزایش نیابد و در صورت تصمیم برای این افزایش، با مردم مشورت شود، در حال حاضر چگونه این تصمیم گرفته شده است؟ مسئولان در جریان هستند که اکثریت مردم در مورد این افزایش قیمت رضایت دارند یا خیر؟» او میگوید: «با اینکه هنوز این طرح اجرایی نشده است، میتوانیم اثر آن را در افزایش قیمت برخی کالاها، بویژه کالاهای اساسی، مشاهده کنیم. اما برای میزان دقیق تأثیر این افزایش نرخ، باید منتظر بمانیم تا طرح اجرا و نتیجه نهایی مشخص شود.»
رضایی معتقد است که دولت باید درآمد حاصل از افزایش قیمت بنزین را بیشتر به حوزه حملونقل عمومی، بویژه در حوزه حملونقل کالا اختصاص دهد تا فشار اقتصادی روی مردم کمتر شود. او میگوید: «افزایش کرایههای حمل میتواند منجر به بالارفتن قیمت نهایی کالاها شود. بنابراین با تمرکز بر توسعه و بهبود سیستم حملونقل عمومی و حملونقل کالا میتوانند به کنترل قیمتها و جلوگیری از افزایش بیرویه قیمت اجناس کمک کنند.» او به تأثیر نابرابری اقتصادی بر اقشار مختلف جامعه اشاره میکند و میگوید: «سرمایهداران، به دلیل ثروت و قدرتی که دارند، ممکن است اهمیت زیادی به این افزایش قیمتها ندهند یا نسبت به آن بیتفاوت باشند. در مقابل، قشر ضعیف جامعه در مواجهه با فشارهای مالی و اقتصادی تحت تأثیر این نابرابریها قرار میگیرند. این وضعیت باعث میشود که افراد ضعیف احساس کنند مبالغ و فشارهای مالی فقط به آنها وارد میشود و این موضوع نشان میدهد که نابرابریها برای قشر ضعیف بسیار ملموستر و تأثیرگذارتر است.»رضایی به راهکارهای جایگزینی که میتواند هم به مدیریت مصرف سوخت و هم کاهش فشار اقتصادی کمک کند اشاره میکند و میگوید: «یکی از راههای مؤثر، آزادسازی واردات خودرو است که این اقدام میتواند منجر به واردات خودروهای باکیفیت و ارزانتر، مانند نمونههای خارجی شود. این کار باعث کاهش وابستگی به تولیدات داخلی میشود، چون تولیدات داخلی در حال حاضر یکی از عوامل اصلی افزایش مصرف بنزین در کشور هستند.»
انتظارات رانندگان تاکسی از دولت
حسینیفر، راننده تاکسیهای آنلاین با گلایه از افزایش قیمت قطعات و کالاهای مصرفی خودرو میگوید: «در ماه گذشته بدون اینکه قیمت بنزین افزایشی داشته باشد، حدود ۴۰ تا ۴۵ درصد قیمت برخی از کالاهای مصرفی خودرو بالا رفته است. اگر قیمت بنزین به ۵ هزار تومان برسد، وضعیت بدتر خواهد شد و باید افزایش نرخ کرایهها، بهانهجوییهای صنفی و اعتراض مسافران را شاهد باشیم.»
او با اشاره به مشکلات رانندگان تاکسی توضیح میدهد: «با اجرای هر طرح، فقط چند روز یا چند ماه مبلغ اندکی ـ مثلاً دوهزار تومان به ازای هر کیلومتر ـ به رانندگان پرداخت میشود، اما پس از مدتی این پرداختها هم قطع میشود. این وضعیت ناپایدار برای ما رانندگان ناعادلانه است. برای همین ما رانندگان میخواهیم بدانیم که سازوکاری برای نظارت بر این سهمیه وجود دارد تا عدالت رعایت شود و سوءاستفاده رخ ندهد؟»
حسینیفر در عین حال مزیت احتمالی افزایش نرخ بنزین را کاهش ترافیک میداند و میگوید: «با اجرای این طرح شاید مردم کمتر با خودروهای شخصی بیرون بیایند و همین موضوع میتواند به بهبود هوای آلوده شهر کمک کند.» او با بیان اینکه واقعی شدن قیمتها باید همراه با واقعی شدن میزان حقوقها باشد تا سطح رفاه و توان خرید مردم بهبود یابد، میگوید: «برخی میگویند قیمت هر لیتر بنزین در ترکیه حدود 28 تا 53 لیر است، در حالی که در ایران هر لیتر بنزین ۱۵۰۰ تومان قیمت دارد که بسیار پایین است. اگر بحث مقایسه است، باید حقوق کارگران و کارمندان در ایران هم واقعی شود و با حقوق افراد در ترکیه مقایسه شود. من دو فرزند دارم و با اینکه دوشغله هستم، با حقوق یک ماه خود نمیتوانم خریدهای روزمره آنها را تأمین کنم. تفاوت در قدرت خرید و سطح درآمدها یکی از مشکلات اصلی جامعه ماست. درخواست من از دولت این است که وقتی قیمتها را بهروز میکنند، میزان حقوق کارگران را هم بهروز کنند. چون وقتی در ابتدای سال حقوق ما مثلاً معادل ۲۰۰ دلار تعیین میشود، در پایان سال این مبلغ به ۱۵۰ دلار کاهش یافته است.»
چرخه تورمی غیرقابل اجتناب
مؤمن، زنی کارمند و سرپرست خانوار که هر روز از کرج به تهران رفتوآمد دارد، میگوید: «با توجه به عدم ثبات قیمت کالاها که این روزها شاهد هستیم، افزایش نرخ بنزین حتماً روی نرخ تورم تأثیر مستقیم و غیرمستقیم خواهد داشت. اولین و مستقیمترین اثر این افزایش، بالارفتن نرخ کرایههای حملونقل است، چه تاکسیهای درونشهری و چه بینشهری. این موضوع برای کسانی مثل من که مسیرهای طولانی را هر روز طی میکنند، فشار اقتصادی ایجاد میکند. افزایش هزینه حملونقل کالاها هم بهطور اجتنابناپذیر باعث رشد قیمت کالاهای وابسته به جابهجایی میشود. در نتیجه سبد مصرفی خانوارها تحتتأثیر قرار میگیرد و قدرت خرید کاهش مییابد. این چرخه تورمی غیرقابل اجتناب است و بیشترین فشار آن بر دوش خانوادههایی خواهد بود که سرپرست خانوار هستند و باید هزینههای روزانه را مدیریت کنند.»
او که سالها قبل، در یک مرکز پژوهشی فعالیت داشته، می گوید: « من از مسئولان دولت این سؤال را دارم که با اجرای افزایش نرخ بنزین، همزمان چه برنامهای برای توسعه حملونقل عمومی (مترو، اتوبوس و...) دارد تا مردم بتوانند جایگزین مناسبی برای خودرو شخصی داشته باشند؟»
او میگوید: «افزایش ناوگان برای حملونقل عمومی هم میتواند توجیهی برای این افزایش قیمت باشد. اما ما مردم متوجه عدم زیرساخت درست در حملونقل عمومی هستیم و تا بهبود این وضعیت را تجربه نکنیم دولت نمیتواند توقع حمایت مردم از افزایش قیمت بنزین را داشته باشد. با سوخت مازوت هم نمیتوان به بهانه کاهش آلودگی هوا به این مورد اشاره کرد. به نظر من برای مدیریت مصرف سوخت بدون ایجاد فشار شدید بر مردم، میتوان ترکیبی از سهمیهبندی هوشمند، تقویت حملونقل عمومی و حمایت هدفمند از دهکهای پایین را اجرا کرد. این یعنی دولت ابتدا سهمیه عادلانهای برای هر خانوار تعیین و فقط مصرف مازاد را با قیمت واقعی محاسبه کند تا هزینه بنزین برای اقشار کمدرآمد افزایش نیابد. همزمان باید بخشی از درآمد افزایش قیمت صرف نوسازی اتوبوسها، توسعه خطوط مترو و بهبود کیفیت تاکسیهای شهری شود تا مردم واقعاً امکان جایگزینی سفر با خودروی شخصی را داشته باشند. همچنین میتوان با ارائه کارتهای اعتباری حملونقل، تخفیف برای سفرهای کاری و تشویق دورکاری در ادارات، هزینه رفتوآمد را کاهش داد. این ترکیب، هم مصرف سوخت را کنترل و هم کمترین فشار را بر زندگی روزمره مردم وارد میکند.»
حملونقل عمومی
نیازمند سرمایهگذاری
فرجی، واردکننده کالا با اشاره به تجربیاتش در سالهای گذشته در پی افزایش قیمت بنزین میگوید: «این موضوع تأثیر مستقیم و قابل ملاحظهای بر تورم و قیمت اقلام ضروری دارد. اما دولت باید چند اقدام اساسی انجام دهد. اولاً، باید حملونقل عمومی را به سرعت گسترش دهد و خودروهای فرسوده را از مدار خارج کند تا تردد و آلودگی و هزینههای حملونقل کاهش یابد. ثانیاً، کنترل نرخ تورم در کالاهای اساسی که تأثیر زیادی بر سطح قیمتها دارند، باید در دستور کار قرار گیرد تا فشار اقتصادی بر مردم کاهش یابد. همچنین، حمایت از مشاغل کوچک و متوسط که در حال حاضر فعالیت میکنند، ضروری است تا بتوانند در شرایط اقتصادی سخت، پایداری خود را حفظ کنند و این اقدامات در مجموع میتواند به کاهش فشار اقتصادی بر مردم کمک کند.»
او با طرح این پرسش که دولت با اجرای این طرح چه میزان میتواند واردات بنزین را کاهش دهد و صرفهجویی ارزی ایجاد کند؟ میگوید: «دولت در حملونقل عمومی سرمایهگذاری کافی انجام نداده است. این عدم سرمایهگذاری باعث میشود که درآمدهای حاصل از این بخش به صورت مالی به دست دولت برسد، اما در عین حال، نارضایتی مردم از وضعیت حملونقل عمومی بیشتر میشود. بنابراین، عدم توجه به بهبود و توسعه حملونقل عمومی، باعث تشدید نارضایتی اجتماعی میشود. تمامی اقشار جامعه، چه قشر متوسط، چه قشر ضعیف و چه قشر مرفه، در مواجهه با افزایش هزینههای زندگی تحت فشار قرار میگیرند. این فشار ناشی از رشد هزینهها به طور نسبی برای همه یکسان است، اما تأثیر آن بر قشر مرفه کمتر و بر قشر ضعیف بسیار بیشتر است. در نتیجه، در شرایط کنونی، قشر متوسط و بویژه قشر ضعیف بیشترین فشار را تحمل میکنند، چون توانایی کمتری در مقابله با افزایش هزینهها دارند، در حالی که قشر مرفه نسبت به دیگر اقشار کمتر تحت تأثیر قرار میگیرد.» مسیبی، دانشجوی ۲۲ ساله درباره مدیریت مصرف سوخت بدون ایجاد فشار شدید به مردم میگوید: «میتوان ترکیبی از سهمیهبندی هوشمند، تقویت حملونقل عمومی و حمایت هدفمند از دهکهای پایین را اجرا کرد. اما بهنظرم اگر قیمت بنزین بالا برود، مردم کمتر از ماشین شخصی استفاده میکنند و این میتواند به کاهش ترافیک و آلودگی کمک کند. البته باید همزمان وضعیت و تعداد اتوبوس و قطارهای مترو بهتر شود، اگرنه نتیجه اجرای این طرح فقط فشار اقتصادی روی مردم میشود.»
تورم روانی
وهابی، مغازه میوهفروشی دارد، او با اشاره به تأثیر روانی خبر گرانی بنزین میگوید: «وقتی خبر افزایش قیمت منتشر میشود، حتی پیش از اجرای آن، بسیاری از فروشندگان اجناس خود را گران میکنند.
این تصور ذهنی باعث میشود قیمتها بالا برود چون فروشندهها فکر میکنند هزینه حملونقل و خرید بعدی بیشتر خواهد شد. به نظرم همیشه در جامعه ما تورم روانی از خود گرانی بنزین سریعتر عمل میکند. البته با توجه به تجربههای قبلی، مردم به اولین چیزی که پس از شنیدن خبر افزایش قیمت بنزین فکر میکنند، تورم است. وقتی بنزین گران شود، کرایهها بالا میرود و بعد از آن قیمت مواد غذایی و پوشاک و... افزایش پیدا میکند. کارگران و کارمندانی که حقوق ثابت دارند بیشترین انتقاد را دارند، چون دخل و خرجشان با هم نمیخواند. در نهایت این خبر برای اغلب مردم بیشتر احساس نگرانی به همراه دارد تا امید.»
شفاف سازی موضوع
چنانکه در بیان برخی نظرات مردم آمد، سابقه ذهنی مثبتی از تجارب پیشین افزایش قیمت بنزین وجود ندارد. آنها نگران آثار تورمی این تصمیم هستند. با این حال در لابه لای همین اظهار نظرهای مردمی هم به ضرورت اصلاح هدفمند مصرف سوخت و ساماندهی به وضعیت حمل و نقل عمومی تاکید شده است. بنابر این به نظر می رسد درک مشترکی از وجود یک بحران در حوزه بنزین و تبعات ادامه روند فعلی وجود دارد.
کاهش فشار تورم و توزیع عادلانه منابع مهمترین هدف دولت است. برای همین قراراست درآمد حاصل از اصلاح قیمت بنزین صرف مسائل معیشتی شود. در همین راستا، احمد میدری، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی روز گذشته درباره دلایل تعیین نرخ سوم بنزین گفت: «درآمد حاصل از این افزابش قیمت به تأمین مالی کالابرگ اختصاص مییابد. رئیسجمهوری به صراحت دستور دادهاند که منابع حاصل از افزایش نرخ سوخت برای حمایت از معیشت گروههای کمدرآمد صرف شود.» همچنین محمدجعفر قائمپناه، معاون اجرایی رئیسجمهور درباره اهمیت اجرای این طرح گفت: «واردات گسترده بنزین موجب تشدید تورم میشود و فشار اصلی آن بر اقشار کمدرآمد وارد خواهد شد، بنابراین دولت ناچار به اصلاح چرخه معیوب مصرف و یارانه است. مدیریت مصرف انرژی، اصلاح قیمت بنزین و تقویت طرح کالابرگ مهمترین راهکارهای کاهش فشار معیشتی و تورم بر مردم است.»
بــــرش
یک جامعهشناس و یک استاد دانشگاه در گفتوگو با «ایران»:
باید سازوکارهای جبرانی هدفمند در اختیار گروههای کمدرآمد قرار گیرد
سمیه افشین فر / گروه گزارش - افزایش قیمت بنزین شاید یک مسأله اقتصادی ساده به نظر میرسد، اما همین موضوع ساده میتواند به موضوعی فرهنگی-اجتماعی تبدیل شود. اصلاح الگوی مصرف، از مهمترین دلایلی است که دولتها را به سمت اصلاح قیمت سوق میدهد، در حقیقت این اصلاح تلاشی است برای تغییر عادات و رفتارهای مصرفکنندگان برای بهینهسازی مصرف منابع، کاهش ضایعات و ارتقای کیفیت زندگی با هزینههای کمتر. در مورد بنزین، این موضوع به معنای تلاش برای کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و استفاده بهینه از وسایل نقلیه است. از نگاه جامعهشناسی، اصلاح الگوی مصرف سوخت با ساختاری متعدد روبهرو است و اگر همزمان با سرمایهگذاری جدی در زیرساختهای جایگزین (مانند توسعه حملونقل ریلی یا تشویق به استفاده از خودروهای کممصرف) انجام شود، باعث تغییر پایدار در الگوی مصرفکنندگان خواهد شد. بنابراین برای اینکه اصلاح الگوی مصرف سوخت موفقیتآمیز باشد، باید بر تغییرات فرهنگی و ساختاری تمرکز شود.
«قیمت بنزین صرفاً یک عامل اقتصادی نیست، بلکه یک نماد در فرهنگ مصرفی است.» دکتر مصطفی آب روشن جامعهشناس و استاد دانشگاه با بیان این مطلب به «ایران» میگوید: «در اغلب اقتصادها، بنزین کالایی راهبردی است؛ اما در ایران حساسیت اجتماعی و اقتصادی نسبت به هرگونه تغییر قیمت بنزین بهمراتب شدیدتر است. دلیل اول این مسأله سهم بسیار بالای انرژی یارانهای در ساختار هزینه خانوار و کسبوکارها است.»
این استاد دانشگاه با بیان اینکه طی چند دهه گذشته، بنزین نهتنها یک نهاده مصرفی بلکه یک شاخص روانی برای ارزیابی ثبات اقتصادی تلقی شده است، توضیح میدهد: «از آنجا که بخش مهمی از حملونقل عمومی و خصوصی بر سوخت یارانهای متکی است، کوچکترین تغییر در قیمت آن تصور افزایش زنجیرهای هزینهها را ایجاد میکند؛ حتی اگر در عمل اثر مستقیمی بر بسیاری از کالاها نداشته باشد. در چنین فضایی، بنزین نقشی فراتر از کالا و بیشتر شبیه یک سیگنال اقتصادی دارد و هر نوسانی از سوی خانوارها و فعالان اقتصادی به عنوان نشانهای از آغاز دوره جدیدی از تورم تعبیر میشود.»
اثرات تورمی روانی دلیل حساسیت است
آب روشن معتقد است: «این حساسیت تنها به ساختار اقتصادی محدود نمیشود، بلکه ریشههای اجتماعی و ساختاری نیز دارد.» او میگوید: « در ایران تجربههای افزایش قیمت بنزین معمولاً با شکاف اطلاعاتی، ضعف اقناعسازی و نبود اعتماد ساختاری همراه بوده است. به عنوان نمونه، افزایش قیمت سال ۱۳۸۶ (آغاز سهمیهبندی)، تغییرات شدید در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۳ همزمان با اجرای هدفمندی یارانهها، و افزایش ناگهانی قیمت در آبان ۱۳۹۸ همگی موجب شکلگیری تصوری جمعی شدهاند که افزایش قیمت بنزین همیشه با فشار معیشتی همراه است. از این رو، حتی اگر منطق اقتصادی اقتضا کند که قیمت سوخت اصلاح شود، افکار عمومی به دلیل تجربههای قبلی آن را نه یک اقدام اصلاحی، بلکه آغاز یک زنجیره چالش تلقی میکنند.» این جامعهشناس با تأکید بر وجود این حساسیت در برخی از کشورها توضیح میدهد: «در برخی کشورهای دیگر نیز حساسیت وجود دارد، اما معمولاً به دلیل ثبات نسبی اقتصاد، شفافیت سیاستگذاری و وجود مکانیسمهای جبرانی، دامنه این حساسیت محدودتر است.» به اعتقاد این استاد دانشگاه، پیامد مهم این حساسیت، اثرات تورمی روانی است.
او همچنین میگوید: «بسیاری از بنگاهها افزایش قیمت بنزین را بهانهای برای تعدیل قیمتها قرار میدهند؛ حتی در مواردی که سهم سوخت در ساختار هزینه آنها ناچیز است. این پدیده یکی از نشانههای تورم انتظاری است که در اقتصاد ایران نقش تعیینکننده دارد. این وضعیت زمانی تشدید میشود که کانالهای رسمی اطلاعرسانی نتوانند منطق افزایش قیمت، زمانبندی، اثرات و اقدامات جبرانی را به شکل قابل اعتماد توضیح دهند.
در نتیجه، بازارها بر مبنای بدترین سناریوها واکنش نشان میدهند و مصرفکنندگان نیز رفتار احتیاطی پیش میگیرند، مثل خریدهای مازاد یا انتقال نقدینگی به بازارهای موازی. این چرخه، مستقل از اثر واقعی قیمت بنزین، خود به افزایش عمومی قیمتها دامن میزند و سبب میشود اصلاحات قیمتی به جای اثر تدریجی، شوکآور شوند.» به نظر این جامعهشناس برای آنکه جامعه بتواند با تغییر قیمت بنزین کنار بیاید، چند شرط ضروری است. او توضیح میدهد: «نخست، سیاستگذار باید افزایش قیمت را تدریجی، قابل پیشبینی و بر اساس فرمولهای مشخص انجام دهد، نه ناگهانی و اعلام نشده. دوم، باید سازوکارهای جبرانی هدفمند و قابل ردیابی در اختیار گروههای کمدرآمد قرار گیرد تا اصلاح قیمتها با افزایش فشار معیشتی همراه نشود.
سوم، دولت باید به شکل شفاف تشریح کند که منابع حاصل از اصلاح قیمت چه کارکردی دارد و چگونه به بهبود خدمات عمومی، مثل حملونقل، بهداشت یا زیرساخت انرژی بازمیگردد. چهارم، رسانهها و نهادهای کارشناسی باید نقش فعالی در اقناع افکار عمومی ایفا کنند تا افزایش قیمت نه یک شوک، بلکه یک اقدام اقتصادی فهم شود. تجربه کشورهای موفق نشان میدهد که هنگامی که مردم ارتباط میان اصلاح قیمت و بهبود کیفیت خدمات را مشاهده میکنند، مقاومت اجتماعی کاهش پیدا میکند.»
به اعتقاد این استاد دانشگاه، اصلاح قیمت بنزین در ایران تنها زمانی پایدار خواهد بود که با یک برنامه منسجم ضدتورمی، ثبات اقتصاد کلان و تقویت اعتماد عمومی همراه شود.