گرانی بنرین و قطع یارانه در راه است؟
اگر از مردم بپرسید «بنزین را الان گران کنیم بهتر است یا یارانه ای که میگیرید را قطع کنیم؟» احتمالا عمده مردم بابت تاثیر تورمی گرانی بنزین روی قدرت خرید و درآمدشان، بیشتر نگران افزایش قیمت بنزین خواهند شد تا نگرفتن یارانه.
فرشاد پرویزیان در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت:
در خبرها آمده بود، مقادیر رفاهی و فوقالعاده اضافه کار در پرداختیهای بازنشستگی کارکنان دولت محاسبه می شود که این مطلب باعث شد بازنشستگان آینده (یعنی حقوق بگیران امروزی) بابت احتمال دریافت مستمری بیشتر در آینده، امیدوار شوند.
اما انگیزه دولت از این تصمیم صرفاً امیدبخشی به بازنشستگان آینده نیست، بلکه با اجرای این تصمیم در زمان حال (به علت محاسبه کسورات برای واریز به صندوق بازنشستگی) پرداخت نقدی کمتری خواهد داشت و در آینده نیز پرداخت مقادیر احتمالی راه حلی مناسبی برای تقویت اوضاع بحرانی صندوق بازنشستگی خواهد بود.
در واقع دولت در آینده نیز همان مقادیر فعلی را بابت مستمری بازنشستگی کارکنانش میپردازد و باری از دوش بودجه جاری کم نمیشود اما سهم کوچکی از نقدینگی که اکنون باید بپردازد، بجای اینکه امروز خرج شود، به امید کمک به بهبود مستمری بازنشستگان آینده، روانه صندوق بازنشستگی خواهد شد تا بعداً پرداخت شود.
قطعاً هر شخصی چنین پیشنهادی و البته شیوه انتشارعمومی آن را به دولت ارائه داده، دقیق و علمی عمل کرده است. اقتصاددانان قائل به اقتصاد پولی مدرن و نه اقتصاددانان سنتی و بعضا دولتی معتقدند: اغلب افراد به دلایل مطلوبیت نهایی نزولی پول و ریسک گریزی و تفکیک آثار جانشینی و درآمدی، در برابر از دست دادن منابع مالی خود بسیار حساسترند تا بدست آوردن همان منابع.
در این خبر نیز بجای تاکید بر از دست دادن بخشی از درآمد حال (به دلیل محاسبه کسورات بازنشستگی) روی موضوع دریافت بیشتر در آینده تاکید شده و همین ترفند رسانهای باعث پذیرش عمومی و مطلوبیت آن در افکار مردم شده است.
حال اگر با همین استدلال به سایر مشکلات بودجه ای دولت نگاه کنیم، بسیاری از آنها مرتفع خواهد شد. یعنی به جای آنکه مردم را بابت از دست دادن درآمدشان بترسانیم، به آنها وعده افزایش درآمد بدهیم.
برای درک بهتر این مفهوم، اگر از مردم بپرسید «بنزین را الان گران کنیم بهتر است یا یارانه ای که میگیرید را قطع کنیم؟» احتمالا عمده مردم بابت تاثیر تورمی گرانی بنزین روی قدرت خرید و درآمدشان، بیشتر نگران افزایش قیمت بنزین خواهند شد تا نگرفتن یارانه.
به عبارت دیگر کاهش قدرت فعلی خرید برای مردم (حتی اگر میزان آن اندک باشد) مهمتر است از کمک های حمایتی. مردم حاضر به کاهش درآمد و توان مالی خود نیستند!
این نکته نشان میدهد که دولت بجای گران کردن بنزین، باید روی قطع یارانه نقدی تمام اقشار تمرکز کند.
شاید برخی کارشناسان اقتصادی استدلال کنند که یارانه موجب رفاه نسبی قشر عظیمی از جامعه است و بنزین مایه دور– دور خودروها در خیابان. ولی باور بفرمایید هر ۵ خودرو سواری در همان دور- دورها کمتر از یک وانت نیسان که در شبکه مویرگی توزیع در اقصی نقاط کشور کالا جابجا میکنند، بنزین میسوزانند.
اکنون پرداخت نقدی یارانهها در بودجه دولت به قیمت فشار به کل ساختار حمل و نقل تمام می شود. دولت می تواند هزینههای خرید بنزین را با همان مبالغ قطع شده یارانه نقدی جبران کند و مانع تحمیل تورم به کل جامعه شود.
به نظر میرسد رئیسجمهور محترم باید از کارشناسان حقوق بگیر دولت بخواهد در استدلالات کاهش بودجه سال آینده، بجای واژه «توجیه اقتصادی» از ارزیابی اقتصادی و یا مدل هزینه - منفعت، استفاده کنند. اینگونه می توان هزینه – منفعت قطع یارانه های نقدی را نسبت به هزینه – منفعت گرانی بنزین سنجید.
بنزین در اقتصاد ایران و شبکه موجود حمل و نقل، کالای دارای جانشین نیست و هرگونه تغییر در قیمت آن سایر شاخص های اقتصادی را متأثر می کند. گرانی بنزین به سرعت همان اثر حمایتی یارانه نقدی اقشار آسیب پذیر را از بین خواهد برد، ولی با جلوگیری از گرانی بنزین میتوان به همه اقشارجامعه امید داد که وضعیت درآمدی آنها بدتر نمی شود.
مساله این است که نحوه بیان مشکلات با مردم را باید به کارشناسان دولت آموخت. اگر به آنها اطمینان دهیم تورم بیشتر نخواهد شد و درآمد آنها کمتر نمی شود، پذیرش بهتری از انگیزه تصمیمات اقتصادی دولت خواهند داشت.
برای جبران ناترازی بودجه دولت در حوزه انرژی، می توان برای عرضه بیش از الگوی مصرف بنزین، قیمت سوم تعیین کرد ولی نباید نرخ اول و دوم بنزین را تعییر داد و موجب نگرانی مردم از رشد تورم و کاهش قدرت خرید معیشتی آنها شد.