«انحصارِ بیانضباط»
در جهانی که فناوری با سرعت نور پیش میرود، صداوسیما هنوز با همان سرعتی حرکت میکند که خداداد عزیزی هنگام دویدن سمت داور میرفت؛ با این تفاوت که خداداد حداقل میدانست کی باید ترمز کند!
داستان از جایی عجیب شد که ساترا شمشیر را از رو بست و گفت: «هیچکس حق ندارد مراسم قرعهکشی را پخش کند، جز ما!»
یک جور حس «خانه بزرگه، قانوناش عجیبتر» در دل اهالی رسانه نشست. همه پلتفرمها مؤدبانه کنار کشیدند تا صدا و سیما تنها پخشکننده باشد؛ اما درست همانجا که همه انتظار داشتند آنتن انحصاری تبدیل به یک «ویترین ملی» شود، شبکه ۳ با هنرنمایی خداداد عزیزی کاری کرد که خیلیها به فکر قطع صدا یا قطع رابطه با آنتن بیفتند.
خداداد آمد، نشست، لبخند زد… و بعد همان اتفاقی افتاد که وقتی نوشابه را قبل از باز کردن ۱۰ دقیقه تکان بدهی رخ میدهد.
دو بار، نه یک بار، الفاظی از دهان ایشان خارج شد که برای پخششدنش در فیلمها سه لایه بوق میگذارند. مجری هم که انگار نمیدانست باید اخم کند یا بخندد، فقط با لبخند گفت «میکروفن بازهها!»
و همین یک جمله، شاید بهترین خلاصه از وضعیت صداوسیما باشد:
میکروفن همیشه باز است، اما نظارت گاهی در مرخصی است.
کودکان، نوجوانان، خانوادهها و حتی کسانی که فقط برای دیدن مدل کتوشلوار مهمانها تلویزیون را روشن کرده بودند، همه شاهد صحنهای شدند که نه در شأن مراسم جهانی بود، نه در شأن میلیونها بیننده داخلی. در عین حال، پلتفرمهایی که طبق دستور اجازه پخش نداشتند، اینبار از بیرون گود نظارهگر این شاهکار ماندگار شدند.
در این میان، چند سؤال ساده معطل مانده:
اگر قرار است انحصار باشد، چرا کیفیت با آن همراه نیست؟
اگر قرار است دیگران پخش نکنند، چرا استانداردها بالا نمیرود؟
و اگر قرار است نظارت حداکثری باشد، چرا دقیقاً در لحظه حساس، «حداقلی» عمل میکند؟
البته شاید مشکل از خداداد هم نبود؛ دعوتنامه را که امضا کرد، لابد فکر کردند برنامه بدون کمی «چاشنی» جذاب نمیشود. اما اینکه این چاشنی قرار است فلفلِ قرمزِ ممنوعه باشد یا نمکِ محترمانه، چیزی است که معمولاً رسانه ملی باید دربارهاش فکر کند. یا حداقل یک نفر قبل از برنامه بپرسد: «داداش، امروز خلقوخوت چطوره؟»
در نهایت هم ما میمانیم و این چرخه تکراری:
انحصار + بیبرنامگی + شوک لحظهای روی آنتن = هشتگهای انتقادی در فضای مجازی.
گویی صداوسیما فرمول عجیبی را دنبال میکند:
«همه را از پخش منع کن، اما خودت هر کاری دوست داشتی بکن!»
وقتی انحصار به جای نظم، بیانضباطی تحویل دهد، نتیجهاش همین میشود که یک جمله خداداد، کل سیاست رسانهای کشور را زیر سؤال ببرد.