از شغل شرافتمندانه تا فساد پنهان در فوتبال
در فوتبال حرفهای دنیا، ایجنت یا همان «مدیر برنامه» بخشی رسمی از ساختار اقتصادی و حقوقی فوتبال است؛ اما در ایران، همین نقش مشروع در بسیاری موارد به نمادی از فساد و «پشتپردهسازی» تبدیل شده است.
تعدادی از کارشناسان معتقدند مشکل نه در اصل وجود ایجنتها، بلکه در شیوه عملکرد و نبود نظارت واقعی بر آنهاست.
از قانون تا زیرمیزی؛ انحراف در مسیر یک شغل مشروع
در اصل، کارگزاری در فوتبال ایران باید ضامن شفافیت و حرفهای شدن قراردادها باشد، اما در عمل، بهدلیل نبود نظارت، به ابزاری برای دور زدن قوانین و توزیع منافع پنهان تبدیل شده است. در حالی که فیفا برای هر قرارداد، کمیسیون و نحوه فعالیت ایجنتها دستورالعمل مشخص دارد، در ایران برخی مدیران و کارگزاران با قراردادهای غیررسمی و پرداختهای زیرمیزی، چهره این حرفه را مخدوش کردهاند. به همین دلیل است که در ذهن هوادار ایرانی، «ایجنت» نه یک شغل، بلکه معادل «دلال» و «رانتخوار» تلقی میشود.
پکیجبازی؛ وقتی فوتبال از مسیر فنی خارج میشود
پدیدهی «پکیجبازی» نمونه عینی همین انحراف است. ایجنتها بازیکنان را بهصورت بستهای به باشگاهها میفروشند؛ جذب یک بازیکن خوب، منوط به خرید یک بازیکن ضعیف از همان کارگزار میشود. در نتیجه، ترکیب تیمها نه بر اساس منطق فنی، بلکه با منافع دلالی شکل میگیرد. در باشگاههای پرهوادار، فشار رسانهای و توقع هواداران از جذب ستارهها، مدیران را به پذیرش این پکیجها وادار میکند — حتی اگر بازیکن دوم هیچ جایگاهی در ترکیب تیم نداشته باشد.
لژیونرسازی صوری؛ وقتی عنوان «خارجنشین» گرانتر از کیفیت است
در سالهای اخیر، برخی بازیکنان به توصیهی ایجنتها به لیگهایی چون روسیه، بلژیک یا قبرس فرستاده شدهاند تا صرفاً «لژیونر» شوند. اما نتیجه معمولاً نیمکتنشینی، افت فنی و بازگشت زودهنگام با قیمتی بالاتر است. سود اصلی از این چرخه، نصیب ایجنت میشود که در هر قرارداد، سهم خود را برمیدارد.
انحصار خطرناک؛ وقتی چند ایجنت، کل بازار را کنترل میکنند
در غیاب نظارت مؤثر، بعضی ایجنتها دهها بازیکن سطح بالا را در اختیار دارند و عملاً به «بازارگردان» فوتبال ایران تبدیل شدهاند. آنها میتوانند قیمت بازیکنان را بالا ببرند، فشار رسانهای برای اخراج مربی بسازند و حتی تصمیمات فنی باشگاه را کنترل کنند. اینجاست که «شغل مشروع» به «قدرت پنهان» تبدیل میشود.