کارت زرد به وزیر یا نقرهداغ کردن حضور اندک فرهنگ
حسین قره
سید عباس صالحی پشت تریبون مجلس رفت و از خود دفاع کرد و عملکرد خود را برشمرد و به کمبود بودجه که مشکل اساسی است اشاره کرد و اقدامات هنرمندان در جنگ 12 روزه را ستود با این حال کارت زرد گرفت؛ اما مشکل آقایان که وابستگی جریانی دارند و پشت سر ارزشیهای انقلابی و ... پنهان میشوند چیست؟

امروز در مجلس شورای اسلامی به سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کارت زرد دادند، دلایل این اخطار هر چه بود؛ اما هدفی به جز نقرهداغ کردن حضور اندک اهل فرهنگ نداشت. این اقدام هشداری است به اندک هنرمندان خانهنشین که آماده بازگشت به عرصه شدند تا صدای تکثر فکری و فرهنگی جامعه ایران باشند.
سید عباس صالحی صبح امروز به صحن علنی مجلس احضار شد تا در خصوص اقدامات 11 ماهه مسئولیت وزارتش پاسخگو باشد. در صحن علنی مجلس فتح الله توسلی نماینده کبودرآهنگ از صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سوالاتی با این محورها: «دلیل بیتوجهی و ترک فعل در خصوص وظایف اصلی وزارتخانه»، «دلیل بیتوجهی به تعهدات وزارتخانه در نقاط مختلف کشور و توزیع نا عادلانه اعتبارات در کشور» و «دلیل انتصابات خاص در وزارتخانه» مطرح کرد؛ سوالاتی که به امضا 35 نماینده حاضر در کمیسیون فرهنگی هم رسیده و به صحن علنی آمده بود.
این نماینده به وزیر تاخت که چرا در این مدت فیلم و سریال و انیمیشن فاخر ساخته نشده است و باید مطابق برنامه هفتم توسعه 20 فیلم فاخر ساخته میشده است. محور دیگر حمله او به وزیر انتصابات وزیر در حوزه فرهنگ بود؛ همان حرف همیشگی که آن را نمی گویند؛ اما همه آن را می خواهند و آن اینکه «چرا نگاه امنیتی به فرهنگ ندارید و...» بقیه اعتراض این نماینده هم در اخبار آمده است و می توانید، بخوانید.
سید عباس صالحی هم پشت تریبون مجلس رفت و از خود دفاع کرد و عملکرد خود را برشمرد و به کمبود بودجه که مشکل اساسی است اشاره کرد و اقدامات هنرمندان در جنگ 12 روزه را ستود با این حال کارت زرد گرفت؛ اما مشکل آقایان که وابستگی جریانی دارند و پشت سر ارزشیهای انقلابی و ... پنهان میشوند چیست؟
مشکل کجاست؟ همین اندک فضای باز؟
مشکل آقایان نماینده دقیقا کجاست؟ عدم تولید آثار فاخر؟ اگر کمی دست اندرکار هنر بودند، میدانستند که تولید انیمیشن و به قول آقای توسلی کارتون فاخر زبان خارجی نه خم رنگرزی است و نه شیشه مذاب که با فوتی بالا بیاید. اینکه در برنامه هفتم آمده است که باید این آثار ساخته شود، یک طرف ماجرا است؛ اینکه تکنولوژی ساخت و امکانات و نیروی تربیت شده انسانی خلاق وجود دارد، یک طرف دیگر ماجراست. در طول سالهای گذشته که تکنولوژی ساخت انیمیشن به عنوان یک ژانر تولید در کشور مطرح شده است و انیمیشن بلند سینمایی ساخته شده، تعداد آثار در تمام این سالها به عدد هفت هم نمیرسد، پس چطور توقع میرود که یک وزیر در طول یازده ماه حداقل 5 انیمیشن ساخته باشد. این نشان میدهد که دعوا جای دیگری است و هنر و انیمیشن و اثر فاخر، بهانهای برای حمله به یک عملکرد است که شاخصهایش برایشان مطلوب نیست.
سریال فاخر (اگر ساخت آن وظیفه وزیر فرهنگ باشد) چطور باید تولید شود. آقایان یا معنای فاخر را نمیدانند و یا در جریان تولید نیستند. نمیخواهم به آثاری همچون «هزاردستان» زنده یاد علی حاتمی اشاره کنم که چه مسیر غریبی را طی کرد و ساخته شد یا سریال «کوچک جنگلی» که از ناصر تقوایی گرفته شد و کسی دیگر آن را به پایان برد. کافی است آقایان به ساخت سریالهای داوود میرباقری نگاهی کنند. از پیش تولید و تولید سریال «سلمان فارسی» چند سال میگذرد و چه میزان برای آن هزینه شده است؟ آقایان از هزینهها و سالهای تولید سریالی همچون «مختارنامه» خبر دارند؟ ابراهیم حاتمی کیا چهار سال روی سریال «موسی کلیم الله» کار کرده است و امسال یک نسخه سینمایی آن را ارائه کرد. مطابق اطلاعات عمومی موجود، حاتمی کیا برای این فیلم 619 هزار دلار هزینه کرده است. توجه داشته باشید که حاتمی کیا بخش بزرگی از کار را در استودیو و با تکنولوژی Virtual Production (تولید مجازی) ساخته است و اگر قرار بود تمام این فیلم را در فضاهای واقعی بسازد، قیمت تمام شده اثر سر به فلک می کشید. حالا یک وزیر چطور می توانسته است در 11 ماه 20 اثر فاخر را تولید کرده و به نمایش هم بگذارد.
مطلوب چیز دیگری است
آقایان نماینده به وضوح نشان داده اند که دوره مطلوبشان وزیر و وزارتی است که در دوره سه ساله دولت سیزدهم، جامعه هنری تجربه کرد. منظورشان حضور عدهای اندک از هنرمندان است که در همه سازمانهای حکومتی و دولتی حضور دارند و پیش از این بودجههای خوبی هم میگرفتند تا آثار متوسط بسازند. از نظر آقایان اثر فاخر هم آثاری است که بدون دقت هنری و با بودجه کلان ساخته شده و مخاطبی هم نداشته و اگر هم داشته به لطف اتوبوسهای مدرسه و ادارات بوده است.
سینمای دوره سه ساله دولت سیزدهم روبروی چشم همه است، به جز حذف و سانسور آثار و خانه نشین کردن هنرمند، عایدی دیگری نداشت. همان دولت هنگامی که مردم پس از حادثه تلخ و زیانبار که منجر به درگذشت مهسا امینی شد، اعتراض کردند، یک نسخه داشت، مجوز پشت مجوز برای کنسرتهای پاپ و آثاری که کیلومترها با هنر فاخر موسیقی فاصله داشت و اکران پشت اکران به فیلمهای کم مایه کمدی. (قطعا مخالف هیچ کدام نیستیم و حضور سلایق هنری حق همه کسانی است که به هنر مشغول هستند، تشخیص خوب و بد هم با مردم است و طیفی از هنرمندان و منتقدانی که سازمان یافته برای حذف اثر و هنرمندی نمیکوشند. حمایت دولت و نهادهای عمومی همچون همهجای دنیا باید مختص فرهیختگان و هنرمندان برجسته ملی و خلاق و نخبه مورد تایید جوامع و اصناف هنری باشد تا هنر ملی و فرهنگی و باشکوه زنده بماند و زیر آوار فرهنگ عامه پسند از بین نرود و هنر ناب جایی برای حیات داشته باشد.)
در دوره دولت سیزدهم آقایان نماینده هیچ اعتراضی به آن روند نداشتند؛ اما به کوچکترین اقدامات این وزارتخانه که به دنبال حداقل گشایشهاست، معترض شدهاند.
فتح الله توسلی نماینده کبودر آهنگ در سخنرانی خود در مجلس به وزیر حمله میکند که میدانید فیلم پیرپسر چه بر سر جوانان میآورد؟ حمله به این نوع سینما مسئله آقایان است، نمایندگان تنوع و تکثر فرهنگی جامعه را نمایندگی نمیکنند و آن 35 نماینده یک فکر را دنبال میکنند و نگاه خارج از آن را نمیپسندند و به دنبال حذف آن هستند. مسئله این نیست که پیرپسر فیلم ویژهای است یا کسی نباید مخالف آن باشد، اینکه بعد از اکران پیرپسر فیلم زن و بچه سعید روستایی به اکران رسیده است و احتمال دارد، دیگر فیلمسازان هم آثاری بسازند و تنوع زیست و فکر جامعه ایرانی در سینما تجلی پیدا کند؛ آقایان را آزرده است.
این همه نهاد ریز و درشت بودجهخوار در این سرزمین هستند که وظیفه ساخت آثار فرهنگی مطابق با میل آقایان را دارند، اینکه این نهادها چرا اثر ماندگار نساختهاند، مورد توجه نیست و کسی به دنبال آن نیست که بودجه آن نهادها را پیگیری کند؛ اما تمام حمله به آنجاست که قرار است به اهالی فرهنگ و هنر مجوز دهد که در فضای حداقلی امروز کار کنند. وگرنه بنیاد فارابی که زیر نظر وزیر است کجا اجازه دارد، همچون سال های دهه 60 و 70 از بعضی از چهرهها همچون کیانوش عیاری و مسعود جعفری جوزانی و... حمایت کند تا اثر سینمایی بسازند.
نادره رضایی هدفی است برای تک صدایی
حمله به نادره رضایی معاونت هنری وزیر هم از روز اول در دستور کار بوده است و هر بار به بهانهای این اتفاق میافتد، عملکرد او در این چند ماه نشان داده است که در دستور کار کلی وزیر که حمایت از تنوع و تکثر فکری است قرار دارد. در ماه های گذشته هم اکبر زنجانپور بر صحنه بوده است و هم امروز خسرو خورشیدی بعد از سالها اثری را اجرا میکند، هم علی قمصری در روزهای جنگ در میدان آزادی اجرا داشته و هم ارکستر سمفونیک تهران.
آنچه تا امروز سید عباس صالحی به عنوان وزیر فرهنگ در تمامی حوزه های فرهنگی و هنری انجام داده، کف مطالبات اهل فرهنگ و هنر است، کافی است پای صحبت اصناف هنری و اهالی فرهنگ بنشینید تا بدانید سقف خواستهها کجاست تا فاصله آنچه امروز است با آنچه باید باشد را بدانید. آقایان نماینده که گویا هدفشان به جز حذف و سانسور نیست و تقلیل دهنده و تهدید و تحدید کننده فکر و اندیشه هستند، میخواهند همین فضای موجود را هم از بین ببرند و از جامعه متکثر ایران، کشور بسته مطلوب خود را بسازند.