«چشم بادومی» شکاف نسلی را نشان میدهد
کارگردان این فیلم با دنبال کردن دغدغه نوجوانان تصمیم گرفت چشم بادومی را بسازد.

ششصد و بیست و هشتمین برنامه از سری برنامههای سینماتک خانه هنرمندان ایران، دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴، به سومین نشست از برنامه «سینما سلامت» اختصاص داشت. در این برنامه فیلم «چشم بادومی» ساخته ابراهیم امینی (۱۴۰۳) به نمایش درآمد و پس از آن، نشست نقد و بررسی آن با حضور رضا درستکار (منتقد سینما و مدیر جلسات «سینما سلامت»)، ابراهیم امینی (نویسنده و کارگردان)، علیمحمد حسامفر (نویسنده)، سجاد نصرالهینسب (تهیهکننده)، ستایش دهقان و حسین رامه (بازیگران) برگزار شد.
«چشم بادومی» داستان مائده، دختر نوجوانی را روایت میکند که شیفته یکی از خوانندگان کیپاپ است و رؤیای سفر به سئول و دیدار با او را در سر دارد. او در آزمونی برای حضور در یک مسابقه پذیرفته میشود، اما با مخالفت شدید مادرش روبهرو میشود…
در ابتدای نشست، رضا درستکار گفت: با وجود همه افتوخیزهای سالهای اخیر، در آخرین دوره جشنواره فیلم فجر، نسیمی از تغییر وزید و فیلمهایی از نسل جدید به نمایش درآمد که نشان دادند استعداد بالایی دارند، اما پیشتر به آنها فرصت داده نشده بود.
او ادامه داد: فیلمهایی مثل «چشم بادومی» و آثاری این چنین برای من بسیار ویژه بودند. آثاری که جسورانه ساخته شدهاند و فضای متفاوتی دارند. این فیلم از همان سکانس ابتدایی داوران را میخکوب کرد. شگفتزده شدیم که چطور چنین اثری در این شرایط ساخته شده. این، یعنی هنرمند پیشآگاه است و جامعه را پیشتر از دیگران درک میکند. این فیلمها نیاز دارند به مردم برسند. اگر نظام توزیع همراهی کند، مطمئناً «چشم بادومی» طرفداران زیادی خواهد داشت.
این منتقد سینما با تأکید بر شکاف نسلی و بحران الگو در نسل جوان افزود: بخش بزرگی از جامعه ایران جوان است. نسل جوانی که الگوهای خودش را در جامعه نمییابد و به الگوهای بیرونی پناه میبرد. بخشی از این فیلم درباره همین موضوع است.
ابراهیم امینی در این نشست درباره شکلگیری ایدهفیلم گفت: سال ۱۴۰۱، در کنار کارهای فیلمنامهنویسی، دغدغه نوجوانها را بیشتر دنبال میکردم. معاشرت با آنها و تحقیقاتی که داشتم باعث شد به دنیای کیپاپ علاقهمند شوم. واقعاً شناختی از آن نداشتم تا اینکه خبری دیدم با تیتر: «خودمونم کیپاپر شدیم!». مدیر مدرسهای گفته بود که اغلب دختران مدرسه به این سبک موسیقی علاقه دارند. همین باعث شد وارد فاز تحقیقاتی جدیتری شوم و کمکم به این نتیجه رسیدم که این موضوع میتواند بهانهای برای ساخت فیلمی درباره نسل نوجوان امروز باشد.
او ادامه داد: ما در فیلم قضاوت نکردیم، بلکه خواستیم مواجهه داشته باشیم. چشم بادومی درباره شیفتگی است—نه فقط به کیپاپ، بلکه به هر چیزی که ممکن است انسان را از خودش بیگانه کند. این فیلم درباره بیگانگی از خویشتن و بازگشت دوباره به آن است.
علیمحمد حسامفر (نویسنده) در ادامه این نشست، گفت: در ظاهر با موضوع موسیقی طرف هستیم، اما فیلم فراتر از آن است. در واقع با نوعی مسخ و بیگانگی اجتماعی روبهروییم. فیلم بهدرستی به این نکته میپردازد که تصور عمومی در کشور ما این است که اگر درباره چیزی صحبت نکنیم، فراموش میشود. اما روند تاریخی نشان داده که این نگاه درست نیست. اتفاقاً، آن چیزی که نادیده گرفته میشود، به شکل زیرزمینی ادامه پیدا میکند و اثر اجتماعیاش را؛ چه خوب، چه بد میگذارد.
او با تأکید بر چرخه تکرارشونده تاریخ در جوامع افزود: این فیلم برای من دو نکته مهم داشت: یکی اینکه ما در مرحلهای تاریخی هستیم که ناچار از زیستن در یک جامعه متکثر هستیم، و باید یاد بگیریم چگونه با تفاوتها کنار بیاییم. دوم اینکه نباید از تکرار تاریخ غافل شد. فیلم نشان میدهد که در هر نسل، بحران هویت و شیفتگیهای افراطی تکرار میشود. اینبار، این شیفتگی کیپاپ است؛ اما مضمون، فراتر از موسیقی است.
ستایش دهقان (بازیگر) نیز در این نشست با اشاره به دور بودن نقش از خودش، به انتقادات برخی از کیپاپرها پیش از اکران فیلم در جشنواره اشاره کرد در حالی که آنها فیلم را بدون آن که ببینند، قضاوت کرده بودند و این که «چشم بادومی» اتفاقا به ضرورت درک علائق نوجوانها تاکید دارد قبل از این که دیر شود وعدم درک و همراهی، به افراطی شدن نوجوانها بیانجامد.
سجاد نصرالهینسب (تهیهکننده) نیز در ادامه نشست گفت: ساخت این فیلم واقعا با مشکلات زیادی روبهرو بود. یکی از چالشها، مواجهه با این واقعیت بود که بسیاری از مسئولان ترجیح میدادند اصلاً چنین موضوعی نادیده گرفته شود. اما تحقیقاتی که انجام شده بود، از جمله پژوهشهای میدانی، نشان داد که علاقه به کیپاپ در میان نوجوانان گسترده و جدی است. ما خواستیم این پدیده را ببینیم، نه اینکه آن را قضاوت کنیم.
او افزود: وقتی یک موضوع به زیرزمین میرود، یعنی یا آن را نمیفهمیم، یا آگاهانه اجازه نمیدهیم مطرح شود. وقتی نتوانیم با فرزند، دانشآموز، یا جامعه نوجوانمان حرف بزنیم، آنها راه خود را میروند. مسئول این فاصله، ما بزرگترها هستیم.
این تهیهکننده در پایان با اشاره به ضعف نظام پخش فیلم در ایران گفت: اگر نتوانیم چنین آثاری را به جامعه برسانیم، در حق فیلم و مخاطب ظلم کردهایم. وظیفه ماست که به عنوان هنرمند، توزیعکننده یا مدیر فرهنگی، راهی برای دیدهشدن چنین فیلمهایی پیدا کنیم.