سیراف، خستهتر و زخمی تر از همیشه
بناهای تاریخی، که بخش مهم و جداییناپذیری از میراث فرهنگی هر سرزمین بهشمار میروند، ریشه در هویت، فرهنگ و تمدن ملتها دارند. حفاظت و پاسداری از این آثار، نهتنها ضرورتی فرهنگی، بلکه مسئولیتی ملی است. در ایران، حمایت از میراث فرهنگی به طور سنتی در صلاحیت و وظایف دولت قرار داشته است؛ با این حال، نقش مشارکت مردمی در این عرصه قابل چشمپوشی نیست. بهرهگیری از ظرفیتهای مردمی، در قالب همکاریهای آگاهانه با نهادهای دولتی، ضرورتی انکارناپذیر در تقویت روند حفاظت از آثار تاریخی به شمار میآید.

بندر تاریخی سیراف، که در فهرست آثار ملی ایران به شماره ۱۳۴۸ به ثبت رسیده است، از جمله نمونههای برجسته این بناهای ارزشمند است. این بندر که در جنوب استان بوشهر واقع شده، با قدمتی بیش از چهار هزار سال، یکی از کهنترین و پررونقترین بنادر تاریخ ایران بهشمار میرود. در دوران ساسانی و اسلامی، سیراف با بنادر دوردستی همچون کانتون در چین روابط تجاری گستردهای داشت و نقش مهمی در تبادلات اقتصادی منطقه ایفا میکرد. بندر سیراف، به عنوان یکی از مستندات مهم حاکمیت ایران بر خلیج فارس، متأسفانه در سالهای اخیر بهواسطه ساختوسازهای بیرویه و مداخلات غیرمسئولانه، در معرض خطر نابودی قرار گرفته است.
فاجعه تمام عیار
باستانشناسان بر این باورند که از دست رفتن سیراف، فاجعهای جبرانناپذیر برای میراث تاریخی ایران خواهد بود. این پرسش مطرح میشود که با وجود جایگاه ارزشمند بندر سیراف، چگونه ساختوسازهای مکرر و غیرمجاز، همچنین احداث پالایشگاههای گاز، بدون رعایت ملاحظات میراث فرهنگی، امکانپذیر شده است؟ بیتردید خطوط انتقال نفت و فرآوردههای نفتی، شریانهای حیاتی اقتصاد کشور به شمار میآیند، و وجود آنها برای توسعه ملی ضروری است؛ اما نباید از پیامدهای منفی این صنایع، از جمله خسارتهای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی، غافل شد.
خسارتهای وارده میتواند موجبات مسئولیت مدنی شرکتهای دخیل را فراهم آورد. مبنای اصلی مسئولیت مدنی، جبران زیان وارد آمده به آسیبدیدگان است و در این میان، مسئولیت ناشی از مالکیت تاسیسات صنعتی، به ویژه خطوط لوله انتقال نفت و گاز، نیازمند بررسی دقیق است. تحلیل ارکان و مبانی مسئولیت مدنی مالکان این تاسیسات، و انطباق آن با نظام حقوقی ایران، از جمله مباحثی است که توجه جدی میطلبد. در ارتباط با بناهای تاریخی، این مسئولیت اهمیتی مضاعف مییابد، چرا که آسیب به این آثار، خسارتی جبرانناپذیر به هویت ملی کشور وارد میکند.
ضوابطی که به آنها توجه نمی شود
بندر تاریخی سیراف نه تنها در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده، بلکه محدوده عرصه و حریم آن نیز به صورت رسمی تصویب و ابلاغ شده است. با این وجود، حضور شرکتهای نفت و گاز و افزایش بهای زمین در منطقه، موجب تداوم ساختوسازهای غیرمجاز و تجاوز به حریم آثار شده است؛ امری که خلاف صریح قوانین موجود در زمینه حفاظت از میراث فرهنگی است.
حریم خطوط انتقال گاز، موضوعی است که با حیات انسانی، محیط زیست و منابع ملی پیوندی تنگاتنگ دارد. گرچه کارشناسان و متخصصان بارها در این خصوص هشدار دادهاند، اما این هشدارها کمتر مورد توجه عملی قرار گرفته و بیتوجهی به آنها، امروز تهدیدی جدی برای آینده منطقه ایجاد کرده است.
با نگاهی به تصاویر ماهوارهای سیراف در بازههای زمانی بیست سال گذشته، به ویژه از طریق «گوگل ارث»، روند پرشتاب و بیضابطه ساختوسازها به روشنی قابل مشاهده است؛ روندی که علیرغم ثبت رسمی و تعیین حریم آثار، بخشهای وسیعی از محوطههای باستانی را تخریب کرده و سیمای سیراف را دگرگون ساخته است.
سیراف، این بندر تاریخی که حاصل کاوشهای ارزشمند ایرانی و بینالمللی و شناختهشده در سطح جهان است، امروز در معرض نابودی کامل قرار دارد. این در حالی است که ظرفیت بالقوه سیراف برای تبدیل شدن به یکی از بزرگترین مراکز گردشگری ایران، فرصتی بیبدیل برای توسعه فرهنگی و اقتصادی کشور فراهم میآورد.
اکنون شاید زمان آن فرارسیده باشد که مسئولان با دقت، حساسیت و درایتی بیش از پیش، حفظ و صیانت از بناهای تاریخی، به عنوان شالوده هویت ملی را، در صدر اولویتهای خود قرار دهند و با اتخاذ تدابیر جدی و کارآمد، مانع از تکرار چنین فاجعههایی شوند.