EN
به روز شده در
کد خبر: ۶۱۳۶۳

فرصت تاریخی اختلاف اروپا و آمریکا برای ایران

اختلاف میان اروپا و ایالات متحده در سال‌های اخیر به سطحی رسیده که کمتر در تاریخ پس از جنگ جهانی دوم دیده شده است. این شکاف، به‌ویژه پس از خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام در سال ۱۳۹۷، به یک گسل راهبردی تبدیل شد

فرصت تاریخی اختلاف اروپا و آمریکا برای ایران
آرمان امروز

آرمان امروز در گزارشی نوشت:

اختلاف میان اروپا و ایالات متحده در سال‌های اخیر به سطحی رسیده که کمتر در تاریخ پس از جنگ جهانی دوم دیده شده است. این شکاف، به‌ویژه پس از خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام در سال ۱۳۹۷، به یک گسل راهبردی تبدیل شد. اروپا که سال‌ها برای رسیدن به آن توافق زحمت کشیده بود، ناگهان خود را در برابر این پرسش یافت: آیا باید همچنان در سایه سیاست‌های واشنگتن بماند یا برای نخستین بار پس از دهه‌ها، مسیری مستقل در پیش گیرد؟ پاسخ اروپا روشن بود: «نه». این «نه» بزرگ، دریچه‌ای طلایی و احتمالاً بی‌سابقه پیش روی ایران گشود که اگر هوشمندانه از آن عبور کند، می‌تواند دهه‌ها انزوا را به یک دهه فرصت تبدیل نماید.

دولت حسن روحانی دقیقاً در همین بزنگاه تاریخی، بهترین استفاده را از این شکاف کرد. او به‌جای آنکه مانند برخی دولت‌های پیشین، در برابر فشار آمریکا به لاک دفاعی بخزد یا به شعارهای تند روی آورد، تصمیم گرفت «اختلاف دشمنانش را به سرمایه خود تبدیل کند». استراتژی او ساده اما جسورانه بود: اروپا را به‌عنوان یک طرف مستقل به رسمیت بشناسد، به او احترام بگذارد و همزمان نشان دهد که ایران آماده است هزینه تعهد به برجام را بپردازد، به شرطی که طرف مقابل هم هزینه بی‌تعهدی آمریکا را بپردازد.

نخستین دستاورد بزرگ این رویکرد، حفظ حیات برجام حتی پس از مرگ رسمی آن از نگاه آمریکا بود. در حالی که واشنگتن تصور می‌کرد با خروج از توافق، اروپا نیز به‌سرعت عقب‌نشینی خواهد کرد، روحانی با سفرهای پیاپی ظریف به پایتخت‌های اروپایی و گفت‌وگوی مستقیم با مکرون، مرکل و جانسون و دیگر رهبران، موفق شد اروپا را در موضع «ما هنوز در برجام هستیم» تثبیت کند. این موضع، بزرگ‌ترین شکست دیپلماتیک سیاست فشار حداکثری ترامپ بود.

دومین پیروزی، تبدیل ایران از «متهم پرونده هسته‌ای» به «شاکی اصلی نقض تعهدات بین‌المللی» بود. در مجامع جهانی، دیگر این ایران نبود که باید مدام پاسخگو باشد؛ این آمریکا بود که در شورای امنیت، آژانس و مجمع عمومی سازمان ملل یکی پس از دیگری شکست می‌خورد. وقتی آمریکا در مهر ۱۳۹۹ خواست مکانیسم علیه ایران را فعال کند، حتی نزدیک‌ترین متحدانش در شورای امنیت (انگلیس، فرانسه و آلمان) حاضر نشدند همراهی کنند.

این لحظه، نقطه اوج انزوای تاریخی ایالات متحده بود و ایران بدون شلیک حتی یک گلوله، ابتکار عمل را کاملاً در دست داشت.

سومین دستاورد، شکستن تابوی «یا با ما یا علیه ما»ی آمریکایی بود. برای نخستین بار پس از انقلاب، شرکت‌های بزرگ اروپایی حتی با وجود تهدید تحریم ثانویه حاضر شدند سازوکارهای مالی مستقل مانند اینستکس را راه‌اندازی کنند.

هرچند اینستکس به دلایل مختلف نتوانست حجم بالایی از تجارت را پوشش دهد، اما خودِ وجودش پیامی روشن داشت: اروپا دیگر حاضر نیست سیاست خارجی‌اش را در واشنگتن بنویسند.

اکنون نیز که دوباره سایه اختلاف بر روابط اروپا و آمریکا افتاده است، این بار بر سر مسائلی چون اوکراین، تعرفه‌های تجاری، انرژی و حتی رویکرد به چین، ایران یک فرصت تاریخی دیگر پیش رو دارد.

اروپا بیش از هر زمان دیگری به دنبال شرکای قابل اعتماد و مستقل در حوزه انرژی، فناوری و مسیرهای ترانزیتی است. ایران می‌تواند با احیای همان منطق هوشمندانه دوران روحانی یعنی احترام به استقلال اروپا، پایبندی مشروط به تعهدات، و استفاده از مجامع بین‌المللی برای انزوای طرف متخلف، بار دیگر آمریکا را در موضع ضعف قرار دهد.

فرصت‌ها تکرار می‌شوند، اما به ندرت دو بار به این اندازه شفاف و بزرگ.

ایران اگر امروز دوباره به دیپلماسی فعال، چندجانبه‌گرایی واقعی و پرهیز از کارهای بی‌حاصل روی آورد، می‌تواند نه تنها تحریم‌ها را بی‌اثر کند، بلکه خود را به‌عنوان یک قدرت غیرقابل چشم‌پوشی در نظم جدید جهانی تثبیت نماید.

تجربه دولت روحانی نشان داد که این کار شدنی است؛ تنها نیاز به عقلانیت، صبر استراتژیک و شجاعت در استفاده از شکاف قدرت‌های بزرگ دارد.این بار نیز تاریخ به ایران چشم دوخته است: آیا دوباره از این گسل به نفع منافع ملی خود استفاده خواهد کرد، یا اجازه خواهد داد این فرصت نیز مانند بسیاری فرصت‌های دیگر، در هیاهوی شعار و تندروی بسوزد؟ پاسخ این پرسش، سرنوشت چند دهه آینده ایران را رقم خواهد زد.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار