جایگاه اروپا در دیپلماسی ایران
طرح دوباره جایگاه اروپا پس از سخنان اخیر سیدعباس عراقچی درباره «کارهای نبودن اروپاییها» قابل توجه است.
حسن بهشتی پور در یادداشتی در روزنامه آرمان امروز نوشت:
طرح دوباره جایگاه اروپا پس از سخنان اخیر سیدعباس عراقچی درباره «کارهای نبودن اروپاییها» قابل توجه است. اروپا در برخی عرصهها—از جمله فعالسازی اسنپبک—نقشآفرینی کرده و انگلیس و فرانسه بهعنوان اعضای دائم شورای امنیت از ظرفیت تأثیرگذاری برخوردارند. اما تجربههای متعدد، از جمله تلاش شکست خورده آمریکا برای به کار انداختن اسنپبک در سال ۱۳۹۹، در آن مقطع، تلاش دولت ترامپ برای فعالکردن اسنپبک با مخالفت چین و روسیه و نیز رأی ممتنع آلمان، انگلیس، فرانسه و شش کشور دیگر با شکست کامل مواجه شد. تنها دومینیکن در کنار آمریکا ایستاد و این انزوای کمسابقه نشان داد که آمریکا توان تعیینکنندگی مطلق در شورای امنیت ندارد و این عمدتاً به دلیل نقش «تسهیلگر» تروئیکا اروپایی در شورای امنیت بود همین کشورها بارها نیز در نقش «مانعتراش» ظاهر شدند. اسرائیل نیز با سیاستهای تحریکآمیز خود این معادله را پیچیدهتر میکند، اما باز هم قدرت اصلی در واشنگتن قرار دارد.
ترامپ؛ شکاف عمیق
میان دیپلماسی اعلامی و عملی
سخنان اخیر دونالد ترامپ درباره آمادگی برای «توافق با ایران» بیش از آنکه نشانه تغییر سیاست باشد، بخشی از راهبرد تبلیغاتی اوست. ترامپ یک چهره رسانهای است که میان آنچه میگوید و آنچه در عمل انجام میدهد، شکافی ساختاری وجود دارد. این شکاف نهتنها در قبال ایران بلکه در روابط او با چین، اروپا، مکزیک و دیگر پروندههای خارجی نیز مشاهده شده است.
باید این رفتار را «دیپلماسی اعلامی در برابر دیپلماسی عملی» نامید؛ الگویی که نشان میدهد نباید به اظهارات شفاهی ترامپ بهعنوان مبنای واقعی سیاست خارجی او اتکا کرد. این نکته ضروری است تا تحلیلگران در دام خوشبینی یا بدبینی افراطی نیفتند.
با وجود صدور قطعنامه اخیر شورای حکام، ایران همچنان فرصت و ظرفیت لازم برای رسیدن به یک مدل همکاری پایدار با آژانس را دارد. تهران باید دستورکاری جدید طراحی کند که هم ایمنی داخلی را تضمین کند و هم امکان نظارت فنی را فراهم آورد. در این میان، نه بیاعتمادی مطلق باید مانع مذاکره شود و نه خوشبینی سادهانگارانه جای تحلیل واقعبینانه را بگیرد.
تعامل فعال با آژانس و گفتوگوی هدفمند با آمریکا—حتی در سطح مدیریت تنش—راهی است که میتواند منافع ملی را تأمین و هزینهها را کنترل کند. راهبرد مؤثر، نه واکنش احساسی، بلکه تصمیمگیری مبتنی بر عقلانیت، تجربههای گذشته و درک دقیق از موازنه قدرت در واشنگتن، اروپا و آژانس است.