EN
به روز شده در
کد خبر: ۵۹۷۴۵

«آب» را جور دیگر باید دید

در سال‌های اخیر، بحران کمبود آب در جهان و بسیاری از مناطق کشور شدت گرفته است. هر روز با تأکید بیشتری شنیده می‌شود که همه باید همراه شوند تا این بحران را با مدیریت صحیح و صرفه‌جویی پشت سر بگذاریم

«آب» را جور دیگر باید دید
ایران

روزنامه ایران در گزارشی نوشت:

در سال‌های اخیر، بحران کمبود آب در جهان و بسیاری از مناطق کشور شدت گرفته است. هر روز با تأکید بیشتری شنیده می‌شود که همه باید همراه شوند تا این بحران را با مدیریت صحیح و صرفه‌جویی پشت سر بگذاریم؛ بحرانی که مردم در حل آن نقش پررنگی دارند. بصیر عرب‌شاهی که در یکی از کارخانه‌های تولید مواد غذایی کار می‌کند، درباره اقدامات انجام‌شده برای کنترل بحران آب می‌گوید: «ما فقط خبرهایی می‌شنویم؛ مثل اینکه دولت اعلام کرده طرح‌های انتقال آب اجرا خواهد شد یا تبلیغاتی درباره صرفه‌جویی انجام می‌شود. 

اما در زندگی روزمره ما تغییر محسوسی دیده نمی‌شود. شب‌ها آب قطع می‌شود و مشکلات همچنان پابرجاست. به نظر من هنوز اقدام جدی و ملموسی که مردم بتوانند آن را حس کنند انجام نشده است. با اینکه در اخبار گفته می‌شود دولت پروژه‌های سدسازی و انتقال آب را اجرا می‌کند، اما ما هیچ نشانه‌ای از آن در زندگی روزمره نمی‌بینیم.»

عرب‌شاهی با اشاره به اینکه همه مردم ناچارند برای صرفه‌جویی در مصرف آب تغییراتی در زندگی روزمره ایجاد کنند، می‌گوید: «قبلاً برای شستن ماشینم شیلنگ را باز می‌گذاشتم و با خیال راحت در پارکینگ آن را می‌شستم. حتی در تابستان برای خنک کردن هوا جلوی خانه را آب‌پاشی می‌کردم. اما حالا دیگر این کارها را کنار گذاشته‌ام. ماشین را فقط با یک سطل آب تمیز می‌کنم. شب‌ها که آب قطع می‌شود، مجبوریم آب ذخیره کنیم، چون همسایه‌ها برای خرید مخزن همکاری نمی‌کنند.  این تغییرها سخت است، اما چاره‌ای جز پذیرفتن آن نداریم.»

او با اشاره به اینکه هر روز اخبار را دنبال می‌کند، می‌گوید: «وقتی آب نباشد، کشاورزی نابود می‌شود و قیمت مواد غذایی افزایش می‌یابد. در این میان، کارگران بیشترین فشار را تحمل می‌کنند. 

شب‌ها که آب قطع می‌شود، حتی رعایت ساده‌ترین اصول بهداشتی دشوار می‌شود. پرسش من از مسئولان این است: آیا برنامه‌ای برای پایان دادن به این شرایط دارند یا نه؟»

 همه مسئولیم

نگرانی شهروندان از کمبود آب و قطعی‌های شبانه در تهران همچنان ادامه دارد. در برخی محله‌ها یک شب در میان آب قطع می‌شود و خانه‌هایی که منبع ذخیره ندارند با مشکلات جدی روبه‌رو می‌شوند. احمدی‌مقدم، ساکن محله رسالت، درباره بحران کمبود آب که سال‌هاست وجود دارد و حتی تشدید هم شده است، می‌گوید: «به نظر من دلیل اصلی این است که هیچ اقدامی برای جبران برداشت بی‌رویه از منابع زیرزمینی انجام نمی‌شود و هر سال مجبوریم عمق چاه‌ها را بیشتر کنیم.»

این شهروند درباره مشکل کم‌آبی که از دولت‌های گذشته به دولت فعلی رسیده، می‌گوید: «این دولت هم مانند دولت‌های پیشین فقط بر صرفه‌جویی و کاهش مصرف مردم تأکید دارد. در حالی‌که طبق آماری که از تلویزیون اعلام شده، سهم مصرف خانگی کمتر از ۱۰ درصد کل مصرف آب کشور است و بخش عمده آب در کشاورزی مصرف می‌شود و بخشی هم در فرآیند انتقال هدر می‌رود. با این حال، قبض آب خانه ما در یک دوره تابستانی بیش از یک میلیون تومان شده، در حالی‌که نسبت به سال گذشته حتی کمتر مصرف کرده‌ بودیم.»

او درباره نقش شهروندان در بهبود وضعیت بحران آب می‌گوید: «به نظر من نهایت کاری که مردم می‌توانند انجام دهند، صرفه‌جویی در استحمام و مصرف روزانه آب است. مردم برای شست‌وشوی خودرو نباید از آب لوله‌کشی استفاده کنند. چون همه ما در برابر کمبود آب و کاهش سطح ذخایر زیرزمینی مسئولیت داریم.»

او با این اعتقاد که دولت در کنترل این مسأله نباید تنها باشد، انتقاداتی را نسبت به اقدامات شهرداری در سال‌جاری مطرح می‌کند و می‌گوید: «نقش شهرداری به‌ خصوص در سال‌جاری خیلی کمرنگ بوده، این نهاد اقدامات اساسی راجع‌به مسائل انجام نمی‌دهد مثلاً برای همین موضوع کمبود آب فقط به کمتر کردن دفعات آبیاری فضاهای سبز بسنده کرده است! یا حتی تصمیمات نادرست‌تری گرفته مثل اینکه در برخی از بولوارها درخت‌های کوچک را قطع کرده‌اند تا نیازی به آبیاری نداشته باشند! شاید این کار در مصرف آب صرفه‌جویی کند اما تبعات بدتری در پی دارد.»

حسین مددی کارمند و ساکن تهران است. او در مورد اقدامات خود برای صرفه‌جویی در مصرف آب این‌طور توضیح می‌دهد: «مدیریت مصرف آب در زندگی روزمره را جدی گرفته‌ام و در خانه و محل کار دقت ویژه‌ای روی این مسأله دارم و مدام به بقیه هم تذکر می‌دهم.»

به گفته‌ او، برخی از رفتارهای ساده مانند دوش گرفتن کوتاه‌تر، بستن شیر آب هنگام مسواک زدن و شستن دست‌ها، تأثیر زیادی در کاهش مصرف آب دارند و باید از ماشین لباسشویی فقط زمانی استفاده شود که ظرفیت آن پر باشد تا از هدررفت آب جلوگیری شود. حتی نشتی‌های کوچک آب در خانه می‌توانند در درازمدت باعث هدررفت مقدار زیادی آب شوند. به همین دلیل، هر زمانی که متوجه نشتی در لوله‌ها یا شیرآلات می‌شوم، بلافاصله لوله‌ها را تعمیر می‌کنم. به نظر من علاوه بر تلاش‌های مردم برای صرفه‌جویی، مسئولین باید در زمینه زیرساخت‌ها و لوله‌کشی‌های شهری توجه بیشتری داشته باشند. چون برخی از لوله‌ها قدیمی‌ هستند و سیستم‌های آبرسانی ممکن است به‌طور مکرر دچار نشتی شوند و این موضوع باعث هدررفت آب ‌شود.»

 

آب مایه حیات

نجم، مادر خانه‌داری که در برج ۲۰ طبقه زندگی می‌کند، از کاهش شبانه فشار آب گلایه دارد و می‌گوید: «زندگی ما مختل شده است. دولت تا به حال چه اقدام جدی کرده است؟ فقط وعده بوده یا کاری عملی هم انجام شده؟ چرا ما مردم هیچ‌وقت نتیجه را نمی‌بینیم؟»

 او می‌گوید: «هر شب با قطع یا افت آب، برنامه‌های خانواده به‌هم می‌ریزد، بچه‌ها که باید صبح زود به مدرسه بروند، دیگر نمی‌توانند شب‌ها مثل گذشته حمام کنند و لذا نظم زندگی تغییر کرده است.»

نجم با لحنی خسته می‌گوید: «تابستان‌ها برق می‌رود، پاییز و زمستان آب و گاز، انگار همیشه باید منتظر یک بحران تازه باشیم.» 

نجم با تأکید بر اینکه مردم همیشه در حد توان برای عبور از بحران‌ها کمک می‌کنند، می‌گوید: «من برای آبیاری گلدان‌های تراس از آب شست‌وشوی میوه‌ها استفاده می‌کنم. بچه‌ها را مجبور کرده‌ام زمان دوش گرفتنشان را کوتاه‌تر کنند. این تغییرها اول شاید سخت باشد، اما وقتی شب‌ها آب قطع می‌شود، می‌فهمیم آب واقعاً مایه حیات است و کمبود یا نبودش زندگی را خیلی سخت می‌کند. درست است که باید سال‌ها قبل مصرف درست آن را آغاز می‌کردیم، اما سؤال این است که تابستان‌ها برق می‌رود، زمستان‌ها آب و گاز؛ چرا هیچ برنامه پایداری برای مدیریت انرژی و آب ارائه نمی‌شود؟ چه زمانی قرار است این مشکلات به‌طور اساسی برطرف شود تا آب و برق دیگر اولین دغدغه مردم نباشد؟»

 

تا کی باید صرفه‌جویی کنیم؟

حسن‌زاده مادر دو فرزند و خانه‌دار است. او هم با طرح این سؤال که تا چه زمانی باید صرفه‌جویی کنیم، می‎گوید: «در خانه مصرف آب را مدیریت می‌کنم. خانه ما حیاط دارد، هنگام آبیاری گل و گیاهان در حیاط از شیلنگ استفاده نمی‌کنم و با آبپاش به آنها آب می‌دهم.»

او به اهمیت آموزش در بحث صرفه‌جویی اشاره می‌کند و می‌گوید: «به فرزندانم یاد داده‌ام که همیشه پس از استفاده از آب، شیرها را ببندند و حتی در مواردی که ممکن است کمی آب هدر رود، به آنها تذکر می‌دهم که بدانند این موضوع حیاتی است و آن را نباید شوخی بگیرند.»

حسن‌زاده پیشنهاد می‌دهد که دولت‌ علاوه بر فرهنگ‌سازی در جامعه، اقداماتی سراسری در کشور انجام دهد. او می‌گوید: «به‌ عنوان مثال، توزیع دستگاه‌هایی که میزان مصرف آب را نمایش دهند یا طرح‌های تشویقی روی قبوض آب برای مصرف‌کنندگانی که صرفه‌جویی چشمگیری داشتند، می‌تواند مفید باشد.»

این شهروند با اینکه همراهی خود برای گذر از این بحران را اعلام می‌کند، می‌گوید: «هیچ وقت دوست ندارم بگویم خسته شده‌ام، اما همیشه سؤالی در ذهنم هست که تا چه زمانی می‌شود با صرفه‌جویی از خطر بی‌آبی در تهران گذر کنیم و این موضوع تا چه اندازه تهدیدکننده است، واقعاً تهران تا چند سال دیگر جایی برای زندگی نخواهد بود؟»

 

در مورد بحران آب 

باید از مونولوگ به دیالوگ برسیم

آب کم است اما هنوز برخی هیچ نگرانی از کمبود آن ندارند و تصور می‌کنند چون هزینه آب بهای مصرفی‌شان را پرداخت می‌کنند، حق دارند هر طور که می‌خواهند از آب استفاده کنند. 

اما بحران آب در جامعه ایرانی بیش از آن‌که یک مسأله زیست‌محیطی باشد یک مسأله اجتماعی و فرهنگی است. دکتر روح‌الله ساعی، جامعه‌شناس با بیان این مطلب به «ایران» می‌گوید: «این موضوع را معیارها و متغیرهایی مانند شیوه‌های الگوی مصرف و سیاست‌های حکمرانی در ارتباط با آب نشان می‌دهد که مسأله آب، مسأله فرهنگی و اجتماعی است.»

 این جامعه‌شناس با اشاره به اینکه شاید بخشی از بحران آب به مشارکت کمرنگ مردم در ارتباط با نگاه صحیح به مصرف آب به وجود آمده، می‌گوید: «مردم باید به این نگاه برسند که اولاً مصرف آب چگونه باشد. ثانیاً آب به ‌عنوان یک ماده حیاتی اگر در جامعه به خطر بیفتد کل زیست جامعه به خطر خواهد افتاد. متأسفانه در این موارد بسیار ضعیف عمل شده است.»

ساعی با اشاره به عدم اطمینان از آینده آب و بحرانی که در جامعه ایرانی به وجود آمده به پیامدهای مختلف این بحران اشاره می‌کند: «یکی از این پیامدها‌، کاهش اعتماد اجتماعی است که در ادامه می‌تواند به تنش‌های اجتماعی منتهی شود. این تنش‌ها می‌توانند خود را به اشکال مختلف از قبیل نابرابری در دسترسی به منابع نشان دهند به این معنا که قطعاً طبقات اجتماعی بالادست چه از نظر مادی و چه از نظر قدرت اجتماعی که دارند بیشترین دسترسی را خواهند داشت و طبقات پایین در نابرابری خواهند بود و این تنش اجتماعی را افزایش خواهد داد.»

این جامعه‌شناس می‌گوید: «یکی از پیامدهایی که به شکل مستقیم می‌بینیم و باز در ادامه اگر مدیریت صحیح انجام نشود، خواهیم دید، مهاجرت از مناطقی کم آب به مناطقی که نسبتاً آب مناسب‌تری دارد و از نظر جغرافیایی مناطق بهتری هستند، شکل خواهد گرفت. همین حالا هم در برخی از بخش‌های کشور این موضوع قابل مشاهده است و متأسفانه مدیریت صحیح این موضوع یکی از مقوله‌های اساسی یا حلقه‌های مفقوده کشور است.»

وظیفه ما در روزهای کمبود آب چیست؟

این روزها سوژه اصلی بسیاری از دورهمی‌ها خشکسالی، کمبود آب و نبود بارش باران و برف است. محمدی زن جوانی که چند سالی را به قول خودش در خارج از کشور زندگی کرده است در این باره می‌گوید: «برخی کشورها با اینکه از نظر جغرافیایی در خشک‌ترین مناطق جهان قرار دارند و منابع آبی محدودی دارند و حتی رودخانه دائمی و دریاچه آبی هم ندارند با این حال توانسته‌اند کشور خود را توسعه دهند و بر مشکلات اقتصادی، زیست‌محیطی و معیشتی غلبه کنند. در حال حاضر این کشورها نه تنها مشکل کمبود آب ندارند، بلکه حتی از کشورهایی که منابع طبیعی بیشتری دارند نیز موفق‌تر عمل کرده‌اند.»

او با مطرح کردن سؤالی می‌گوید: «کشور ما نمی‌تواند از تجربه چنین کشورهایی برای مقابله با بحران آب استفاده کند؟ آنها آزمون و خطاهای خود را پشت سر گذاشته‌اند و راهکارهای پایداری اتخاذ کرده‌اند که می‌تواند بر مدیریت کم‌آبی و حتی ذخیره منابع آبی کشور تأثیر مثبت بگذارد.» 

شیدایی که وارد این بحث شده با اشاره به اینکه ساکن مازندران است و تا به حال هرگز تا این اندازه کم‌بارشی، آلودگی و خشکسالی را تجربه نکرده، می‌گوید: «این‌طور نیست که آن کشورها هیچ رودخانه‌ای نداشته باشند، آنجا هم منابعی وجود دارد که آب شرب‌شان از آن تأمین می‌شود، اما با مدیریت و اصول درست. باور کنید اگر خارجی‌ها شرایط ما را داشتند، از همین منابع به‌درستی استفاده می‌کردند. البته قبول دارم که این موضوع باعث نمی‌شود مسئولیت فردی‌مان را فراموش کنیم.»

استرس نبود آب

نگرانی جدید مردم

هرچند این روزها در تهران برخی مناطق با قطعی آب مواجه هستند، اما هنوز برخی مناطق با این مشکل مواجه نشده‌اند. شبنم یکی دیگر از شهروندان تهرانی است. او هنوز با این چالش مواجه نشده، اما دائم درباره این موضوع مضطرب و نگران است. او می‌گوید: «کلی بطری و فلاسک آب در قسمت‌های مختلف مثل آشپزخانه، دستشویی و اتاق خواب برای زمان‌هایی که بی‌هوا قرار است آب قطع شود، کنار گذاشته ام.»

او حتی به زمزمه‌هایی درخصوص تخلیه تهران به دلیل کمبود آب اشاره می‌کند و می‌گوید: «این مسأله آنقدر برایم استرس‌زاست که گاهی فکر می‌کنم بهتر است به آن فکر نکنم، اما نمی‌شود به راحتی از کنار آن گذشت. برای همین من به عنوان یک شهروند تلاش می‌کنم حداقل‌ترین استفاده را از منابع آبی داشته باشم اما مهم‌ترین و اصولی‌ترین کار را باید مسئولان انجام دهند که از هدررفت آب جلوگیری شود.»

شهروند دیگری می‌گوید: «من و همسرم خیلی در طبیعت سفر می‌کنیم و راه‌های مقابله با کمبود آب را تجربه و در زندگی شهری هم از آن استفاده می‌کنیم. مثلاً همسرم شیرهای آب قدیمی خانه را با شیرهای آب با دریچه قطع و وصل خودکار عوض کرده است. با بچه‌ها قرار می‌گذاریم که اگر هزینه آب و برق از دفعه قبلی کمتر بیاید سفر جذابی را برنامه‌ریزی می‌کنیم و به این شکل قوانین کوچک محیط زیستی را به آنها آموزش می‌دهیم.»

اما حامدی نظر دیگری برخلاف این شهروند دارد. او معتقد است بیش از 90 درصد از آب کشور، در صنعت و کشاورزی مصرف می‌شود و صرفه‌جویی در مصرف آب شعار است. حامدی می‌گوید: «تأکید بر صرفه‌جویی شهروندان در مصرف آب، آدرس غلط است. با این روش علاوه بر اینکه احساس عذاب وجدان به مردم می‌دهند، باعث بیشتر شدن سوءمدیریت بعضی از مسئولان در مدیریت مصرف آب می‌شود.»

او با بیان اینکه من یک شهروند عادی هستم و از اخباری که درخصوص آب و هوا می‌شنوم ناراحت می‌شوم، می‌گوید: «از این ناراحت می‌شوم که ما به عنوان شهروند عادی، هیچ وقت اصول حفاظت از محیط زیست را در دوران تحصیل آموزش ندیده‌ایم. فرهنگسازی در مدارس، دانشگاه‌ها و حتی صداوسیما در این زمینه صورت نگرفته. اما مدت‌هاست که پادکستی گوش می‌دهم که علت کم آبی ایران را توضیح می‌دهد. به همین دلیل الان اطلاعاتم نسبت به قبل بیشتر شده است. مثلاً اگر قبلاً از صادرات محصولات کشاورزی خوشحال می‌شدم، تازه فهمیده‌ام که ضررش بیشتر است.»

به اعتقاد او، مسئولان باید با هماهنگی یکدیگر، آموزش‌های اصولی و اساسی حفاظت از محیط زیست را از دوران کودکی در همه نهادینه و فرهنگسازی کنند. شعار دادن محض، کافی نیست. باید به طور کلی، ‌صرفه‌جویی در مصرف آب، برق، مواد غذایی و... با فرزندان‌مان تمرین شود. واقعیت این است که فهم درست از محدودیت منابع اگر از کودکی در ذهن فرد جا بیفتد، ماندگارتر، پایدارتر و مفیدتر خواهد بود.

ترس کمبود آب به دلیل ترس 

از دست دادن بقاست

کمبود آب در کشور ما ابعاد گوناگونی دارد؛ یکی از مهم‌ترین آنها ایجاد ترس و نگرانی در میان مردم است. روان‌شناسان معتقدند این نگرانی باید از طریق عوامل درونی و بیرونی کنترل شود. مریم نظری، روان‌شناس، در گفت‌وگو با «ایران» درباره پیامدهای کم‌آبی که موجب اضطراب در جامعه شده است، می‌گوید: «همه ما به نوعی درگیر مشکلات ناشی از کم‌آبی هستیم. اضطراب‌های ناشی از این بحران به این دلیل است که افراد می‌دانند بقای آنها در خطر است؛ چراکه آب اولین نیازی است که انسان‌ها آن را درک کرده‌اند. این موضوع در فضای مجازی هم بازتاب گسترده‌ای دارد و همین حواشی، التهاب و اضطراب افراد را افزایش می‌دهد. اضطراب احساسی است که از فردی به فرد دیگر منتقل می‌شود.»

او با اشاره به اینکه مردم برای کاهش اضطراب باید اقداماتی انجام بدهند، می‌گوید: «به طور کلی وقتی نیازی برطرف می‌شود، اضطراب هم از بین می‌رود. بخشی از این فرآیند بیرونی و بخشی درونی است. در بخش بیرونی، اگر مثلاً آب در کشور وجود داشته باشد، این امر موجب کاهش اضطراب خواهد شد؛ مانند روز دوشنبه که باران بارید و جامعه را تا حدی آرام کرد. اما زمانی که چنین عامل بیرونی رخ نمی‌دهد، لازم است با تکیه بر عوامل درونی خود را آرام کنیم. مثلا، بهتر است بیش از حد پیگیر اخبار نباشیم. درست است که دوری از خبر واقعیت را تغییر نمی‌دهد، اما التهاب درونی را کاهش می‌دهد.»

این روان‌شناس با اشاره به تجربه نگرانی و ترس افراد در جنگ ۱۲ روزه و تجربه مشابه آن درباره ترس ناشی از کمبود آب، می‌گوید: «در دوران جنگ هم چنین وضعیتی را تجربه کردیم. زمانی که نمی‌توانیم شرایط را تغییر دهیم، باید از خود بپرسیم مرور اخبار چه تأثیری بر من دارد؟ نکته دیگر این است که فکر کنیم چه کارهایی می‌توانیم برای آرامش خود انجام دهیم. 

برای مثال، در موضوع کمبود آب هر فرد می‌تواند به شیوه‌ای خود را آرام کند؛ یکی با صرفه‌جویی بیشتر، دیگری با ذخیره آب و... اگر ذهنیت ما این گونه است که با کوچکترین چالش بیرونی بهم می‌ریزیم و فاجعه‌سازی می‌کنیم، باید به خود کمک کنیم تا نگرانی را از خود دور کنیم. بنابراین فردی که نگرانی‌های زیادی دارد در قدم اول باید ورودی‌های ذهن خود را مدیریت کند.»

صحبت‌های مردم گویای این موضوع است که بحران خشک شدن سدها و کمبود آب به یک دغدغه جدی و روزمره برای مردم تبدیل شده است. قطعی‌های شبانه آب، خاموشی‌های تابستان و...، زندگی را برایشان دشوار کرده است. مردم از دولت می‌خواهند برنامه‌ای شفاف و عملی برای مدیریت منابع و آینده کشور ارائه دهد. 

در سوی دیگر اما دولت هم تنها شنونده و نظاره گر این مشکلات نبوده است. اگر چه بحران های به ارث رسیده، تلنبار سالها غفلت ها یا ناکارآمدی های گذشته است، اما این واقعیت نافی مسئولیت پذیری مسئولان نیست. دولت چهاردهم در کنار اقداماتی مثل پروژه انتقال آب از سد طالقان به تهران به‌عنوان یکی از طرح‌های راهبردی، برنامه‌های توسعه‌ای دیگر مانند نوسازی شبکه‌های قدیمی را در دستور کار دارد. تدوین برنامه های نوین برای مدیریت مصرف شرب، تغییر الگوی کشت در کشاورزی و ترویج شیوه های نوین آبیاری، هوشمند کردن کنتورهای آب و ... از دیگر برنامه های در دست دولت است. 

اما آیا دولت به تنهایی می تواند از این مرحله عبور کند؟ همچنان که خود مردم هم در این گزارش تأکید داشتند، پاسخ منفی است. عبور از بحران آب همکاری و همراهی دیگر نهادها و مردم را نیز می طلبد. 

 

بــــرش

نقش مردم در بحران آب

ساعی، جامعه شناس با تأکید بر نقش مردم در مواجهه با بحران‌های اجتماعی می‌گوید: «به نظر می‌رسد باید یک تعامل دوسویه و بسیار هماهنگ بین شیوه‌های حکمرانی در کشور و بسط و گسترش آن در سطح جامعه به وجود آید. موضوع بحران آب باید از یک مسأله دولتی یا حاکمیتی به یک مقوله گفتمانی بین مردم تبدیل شود. یعنی باید در مورد آب از مونولوگ (تک‌گویی) به یک دیالوگ اجتماعی برسیم، یعنی آب باید به شکل گفتمانی که مردم آن را روزانه در ابعاد مختلف مطرح و در مورد آن بحث می‌کنند، دیده شود.»

این جامعه‌شناس با تأکید بر تسری این گفتمان در بین سطوح مختلف اجتماعی، توضیح می‌دهد: «این دیالوگ باید از مدارس و از سطح دانش‌آموزی تا سطوح مختلف دانشگاهی و حتی در اماکن عمومی و در مکان‌های مختلف تسری پیدا کند و در این میان رسانه‌ها نقش اساسی دارند. بنابراین، اولین پیشنهادی که از دید جامعه‌شناختی می‌توانیم مطرح کنیم این است که باید موضوع آب به یک گفتمان عمومی جامعه ایرانی تبدیل شود. اما در این گفتمان باید چه چیزهایی در نظر گرفته شود؟»

این جامعه‌شناس معتقد است: «ابتدا باید به نقش، اهمیت و ضرورت این نکته که آب به ‌عنوان یک ماده حیاتی چه نقشی را در جامعه می‌تواند داشته باشد و در ادامه به الگوهای مصرف توجه شود. پیشنهاد بعدی این است که الگوهای مصرف باید دستخوش تغییر شود.»

 او معتقد است: «متأسفانه در برخی زمینه‌ها شاهد مصرف‌گرایی هستیم، این فرهنگ غلط مصرف‌گرایی بیشتر به دلیل نعمت‌های مختلفی است که در ایران بوده و هست، مثل انرژی‌هایی که از آنها بهره می‌بریم. متأسفانه قدر و ارزش این ظرفیت‌ها را به دلیل عدم آگاهی‌، عدم اطلاع‌رسانی و نیز نبود آموزش‌های مناسب نمی‌دانیم و شاهد رفتارهای ناصحیح در مصرف هستیم.»

ساعی توضیح می‌دهد: «تغییر شیوه‌های الگوی مصرف جزو مباحث اساسی است. باید از طرف سیستم‌های دولتی با سیستم‌های محلی و جامعه مدنی برای اطلاع‌رسانی محلی، هماهنگی شکل بگیرد. ارتباطات بین‌فردی در محله‌ها بویژه محله‌های قدیمی و سنتی بسیار تأثیرگذار است. ارتباطات چهره به چهره و تعاملاتی که در مساجد و قهوه‌خانه‌ها وجود دارد در بحث جامعه مدنی نقش اساسی دارند و برای تغییر الگوی مصرف به سمت الگوی صحیح از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند.»

 این جامعه‌شناس با بیان اینکه یکی از شیوه‌ها این است که سیستم دولتی، ناظر آب مصرفی اضافی محلات باشد و آن را به طور مستمر گزارش کند، می‌گوید: «جامعه مدنی باید آموزش ببیند و به افراد محلات آموزش دهند که چگونه مصرف درست داشته باشند.»

ساعی تأکید می‌کند: « شاید نگاهمان به آب اقتصادی باشد ولی آب اصلاً اقتصادی نیست بلکه به حیات جامعه بستگی دارد و آن را مستقیماً تحت تأثیر قرار می‌دهد، بنابراین مردم باید به این فرهنگ و فهم اجتماعی برسند که شاید امروز پول داریم و نسبت به مقدار مصرف خودمان بهای آن را پرداخت می‌کنیم، اما اگر اصولی مصرف نکنیم، دیگر آبی نیست که با پول بتوانیم آن را بخریم. بنابراین صحیح‌ترین مسیر و روش این است که اصولی مصرف کنیم و مصرف خود و اطرافیانمان را مدیریت کنیم.»

 

یادداشت

آب و بازمصرف قدرت؛ نسبت نمایندگی، منافع محلی و بحران معرفت‌شناختی حکمرانی

عیسی بزرگ‌زاده

سخنگوی صنعت آب کشور

آب در ایران تنها یک منبع طبیعی نیست؛ تار و پود حافظه جمعی، معماری سکونت و استخوان‌بندی تمدنی ماست. اما همین عنصر حیاتی امروز در مرکز منظومه‌ای پیچیده از «قدرت، منافع، هویت و امنیت» قرار گرفته است؛ منظومه‌ای که در آن آب نه یک «حقیقت زیست‌بومی» بلکه «سرمایه‌ای انتخاباتی» و ابزاری برای «بازمصرف قدرت» شده است. جامعه ایرانی با پدیده‌ای روبه‌روست که می‌توان آن را «دموکراسی محلی منابع‌بر» نامید؛ ساختاری که حوزه‌های رأی به جای اتکا بر منطق برنامه‌ریزی کلان، در منطق کمیابی منابع معنا پیدا می‌کنند و رقابت بر سر آب، میدان اصلی «بازتوزیع توسعه» می‌شود. از دل چنین ساختاری، تضادی دیرپا پدیدار شده است: نمایندگانی که به جای قانونگذاری و مراقبت از منافع ملی، درگیر رقابت‌هایی می‌شوند که حاصل آن «فربگی ناموزون توسعه»، بارگذاری فراتر از مرزهای تاب‌آوری زیست‌بوم و تخریب زیرساخت هستی‌شناختی سرزمین است.

در این میانه، بحران صرفاً بحران مدیریت نیست؛ بحران «معرفت‌شناختی» است. رابطه قدرت با منابع به رابطه‌ای معیوب بدل شده است؛ قدرت از منابع تغذیه می‌کند و سپس همین منابع ابزار تثبیت قدرت بیشتر می‌شوند. سیاست و منبع در «چرخه‌ای خودتولیدگر» به هم گره می‌خورند؛ چرخه‌ای که در آن آب از قلمرو علم و آینده‌نگری خارج شده و وارد قلمرو امتیاز، فشار، توزیع غنیمت و «چانه‌زنی‌های خرد ولی آسیب‌زا» شده است. انتخابات کوتاه‌مدت در برابر سرشت بلندمدت آب، نوعی «ناهمزمانی نهادی» پدید آورده است؛ جایی که افق چهارساله سیاست، توان دیدن آینده هزارساله سرزمین را از تصمیم‌گیران می‌گیرد. این همان «کوتاه‌بینی نهادی» است؛ ناتوانی ساختار سیاسی در دیدن آنچه توسعه نیاز دارد، نه آنچه حوزه انتخابیه ‌طلب می‌کند.

از همین‌جا ورود بیش از اندازه قوه مقننه در اجرا شکل می‌گیرد. نمایندگانی که با بهره‌گیری از ابزارهای نظارتی- از سؤال و استیضاح تا اعمال فشار غیررسمی- می‌کوشند در انتخاب مدیران محلی و ملی، تصویب طرح‌ها، صدور مجوزهای آبی و حتی پیدایش و شکل‌گیری پروژه‌های عمرانی مداخله کنند. این مداخله‌گری، بیش از آنکه نشانی از خیر جمعی باشد، نشانه «سیاست‌زدگی منابع» است. آب در منطق توسعه پایدار ماهیتی فراناحیه‌ای و حوضه آبریزی دارد، اما در ساختار کنونی تصمیم‌سازی، در منطق مطالبات محلی زندانی شده است. از منظر فلسفه سیاسی، این رفتار نه‌تنها نقض اصل تفکیک قواست، بلکه نوعی «سرریز قدرت» است؛ لحظه‌ای که قدرت قانونی، مرزهای طبیعی خود را ترک می‌کند و به قلمرو اجرا نفوذ می‌یابد.

اگر آب مسأله‌ای تمدنی است -که هست- آنگاه بازتعریف نقش مجلس تنها اصلاح یک روند اداری نیست؛ بازسازی بنیان‌های حکمرانی است. در جهان امروز، حکمرانی آب مبتنی بر پایداری آینده، حق طبیعت، امنیت بلندمدت و نگاه فراناحیه‌ای است. اما در ایران، آب همچنان در منطق پروژه‌محوری، امتیازدهی منطقه‌ای و رقابت‌های انتخاباتی معنا می‌یابد. تا زمانی که مجلس از میدان منازعه بر سر داشته‌های امروز، به عرصه حفاظت از آینده منتقل نشود، هر اصلاح دیگری ناقص خواهد ماند.

راه برون‌رفت، مجموعه‌ای از اصلاحات نهادی، رفتاری و فرهنگی است. اول، باید ساختار نمایندگی بازنگری شود؛ تغییر حوزه رأی‌گیری از شهرستان به استان، رقابت را از سطح منابع محدود به سطح برنامه‌ریزی کلان منتقل می‌کند و امکان گفت‌وگو میان مناطق را افزایش می‌دهد. تشکیل «مجلس دوم» -که قرار بود مجمع تشخیص چنین نقشی را ایفا کند و نکرد- می‌تواند دامنه نفوذ یک یا چند نماینده را در اندازه‌های معقول نگه دارد. برخی نیز بر این باورند که اصلاح روش انتخاب دولت، از انتخاب مستقیم به انتخاب توسط حزب حاکم در مجلس، می‌تواند ثبات حکمرانی را افزایش دهد و از چانه‌زنی‌های خرد ولی آسیب‌زا بکاهد.

در کنار تغییرات ساختاری، باید اصلاحات نظارتی و انضباطی را جدی گرفت. افشای الزامی نقش هر مداخله‌گر در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری پروژه‌ها و انتصابات، نور را بر تاریک‌ترین نقاط فرآیند قدرت می‌تاباند. اصلاح آیین‌نامه‌های داخلی مجلس، محدود کردن دخالت‌های اجرایی، الزام دستگاه‌ها به گزارش‌دهی در سامانه‌های نظارتی و نظارت بر رفتار نمایندگان، شکل تازه‌ای از «اخلاق حکمرانی» را ممکن می‌سازد. سازمان‌های مردم‌نهاد و رسانه‌ها باید ابزارهای آگاهی‌بخش مردم در خصوص رفتار نمایندگی و مدیران باشند. تأسیس «بنیاد ملی نخبگان آب و توسعه» نیز می‌تواند رکن دانشی و پایشی باشد که تصمیمات آبی را از فضای سلیقه‌ای به قلمرو حکمرانی مبتنی بر دانش و آینده‌نگری منتقل کند.

اما هیچ اصلاح نهادی بدون تحول فرهنگی پایدار نمی‌ماند. باید از «توسعه‌خواهی محلی» به «تمدن‌خواهی سرزمینی» گذر کرد؛ از حق حوزه انتخابیه به حق نسل‌های آینده؛ از توسعه پروژه‌محور به توسعه آینده‌محور. این تغییر رویکرد نه‌تنها اصلاح سیاست، بلکه بازسازی عقلانیت جمعی است: تغییری که آب را از «غنیمت» به «خرد» و از «ابزار قدرت» به «معیار اخلاق توسعه» بدل می‌کند.

سرانجام، مسأله آب آزمون بلوغ سیاسی ایران است. یا گرفتار «بازمصرف قدرت»، «سیاست‌زدگی منابع» و توسعه نامتوازن خواهیم ماند، یا با بازتعریف نقش مجلس و اصلاح معماری نهادی و فرهنگی حکمرانی، به مرحله‌ای می‌رسیم که در آن آب نه موضوع مجادلات محلی، بلکه «آینه خرد جمعی» و «افق بلندمدت تمدن ایرانی» باشد. آینده ایران نه در گرو پروژه‌های پرطمطراق یا وعده‌های انتخاباتی، بلکه در گرو توان دیدن آینده است؛ و مجلس تنها زمانی می‌تواند آینده را ببیند که از میدان «چانه‌زنی‌های خرد ولی آسیب‌زا» به سطح حکمرانی تمدنی و پایداری زیست‌بوم ارتقا یابد.

 

باید چشم از آسمان برداریم

علیرضا شریعت 

دبیرکل فدراسیون صنعت آب ایران

ظرفیت حکمرانی موجود اصلاً قادر نیست به تنهایی بحران آب را حل کند بلکه باید برای این کار و رسیدن به نتیجه مطلوب نسخه پیچی در اتاق‌های در بسته را کاهش داده و از بخش خصوصی نیز در تصمیم‌گیری‌ها کمک بگیرد.

اگر مقایسه‌ای بین خشکسالی امروز و ۶۰ سال قبل داشته باشیم، درمی‌‌یابیم که تفاوت‌‌های زیادی وجود دارد؛ در حال حاضر جمعیت افزایش یافته و توسعه شهرها نیز بیشتر شده است؛ به طوری که ما شاهد توسعه کشاورزی از جهت تأمین امنیت غذایی نیز بوده‌ایم. از سوی دیگر شرایط امروز ما نیز با ۶۰ سال قبل کاملاً متفاوت است؛ زیرا مصرف آب کشاورزی و صنعت به واسطه افزایش جمعیت و ایجاد رفاه تغییر کرده است. اما اینکه ما نتوانسته‌ایم خود را با شرایط اقلیمی و تغییرات آن وفق دهیم، به حکمرانی نادرست آب در کشور مر بوط می‌‌شود. بنابراین در این خصوص باید پرسید آیا حکمرانی آب با همین شکل و شمایل می‌‌‌تواند بر بحران غلبه کند؟ که پاسخ این سؤال منفی است. چرا که ظرفیت حکمرانی بسیار پایین است و همچنین این ظرفیت از نظر نیروی انسانی که تصمیم‌‌سازی و تصمیم‌‌گیری می‌‌کند در حوزه دولت به معنای واقعی وجود ندارد. درواقع می‌‌توان گفت ظرفیت مدیریتی موجود اساساً ابزاری برای رفع بحران آب ندارد و برای تغییر این شرایط باید به سمت نخبگان صنعت آب رفت و صداهای آنان را شنید. در شرایط کنونی تنها به آسمان و بارش چشم دوخته‌‌ایم در حالی که راهکارهای دیگری نیز برای تأمین آب مردم وجود دارد. از سوی دیگر در محافل داخلی، ساده‌‌ترین راه را مطرح می‌‌کنند که آن انتقال آب از دریاست. در حالی که در گذشته برای رفع چنین مشکلی، حوضه به حوضه اقدامات مربوط به یک بخش انجام می‌‌شد اما امروز حوضه‌ها خشک شده و دیگر جوابگوی نیاز ما نیست. طرح انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان نیز یکی از مخرب‌‌ترین فعالیت‌هاست. من نمی‌گویم از آب دریا استفاده نکنیم اما نه برای فاصله‌‌های ۷۰۰، ۸۰۰ یا ۱۴۰۰ کیلومتری. زیرا هزینه انتقال، موضوعات زیست محیطی و پدافند غیرعامل در چنین طرح‌‌هایی نادیده گرفته می‌‌‌شود و اگر حادثه‌‌ای رخ دهد، شهری که به خط انتقال وابسته است ناگهان بی ‌آب خواهد شد. در نتیجه توجه به ظرفیت‌های درون شهرها و استان‌‌ها ضروری است. باروری ابرها و آب‌های ژرف نیز نسخه شفابخش این امر نیستند. زیرا حتی در بهترین شرایط نیز باروری تنها ۵ تا ۱۰ درصد بارندگی پراکنده می‌‌تواند ایجاد می‌‌کند.

از نظر من راهکار اساسی استفاده از ظرفیت بی‌ بدیل صنعت آب و نخبگان این حوزه است. مردم باید آگاه شوند و در این مسیر شریک شوند. مسأله امروز ما تأمین آب شرب است و صنعت و کشاورزی در مرحله بعدی قرار می‌‌گیرد. در حال حاضر در شرایط بحرانی قرار گرفته‌ایم که دغدغه اصلی ما تأمین 8 تا 9 درصد آب مورد نیاز شرب کشور است.

 

استقرار مدیریت مشارکتی، راه نجات از بحران آب

فرهاد پاک‌نیا

کارشناس انرژی

 تنها راه نجات کشور در شرایط کنونی که با بحران آب مواجه است، استقرار مدیریت مشارکتی آب است. یعنی همان‌طور که مقام معظم رهبری و مسئولان دولتی و وزارت نیرو تأکید دارند، هدف این مدیریت، هم‌افزایی، همگرایی و ارتقای نقش‌آفرینی بهره‌برداران و ذی‌نفعان است. 

به‌ عبارت‌ دیگر، برنامه‌ریزی‌های از بالا به‌ پایین برای منابع آب، مساحت و خاک دیگر پاسخگو نیست و باید با حضور پررنگ و نقش‌آفرینی مؤثر مردم و بهره‌برداران، چه در آب‌های سطحی و زیرزمینی و چه در مصرف آب شرب شهری، آب صنعتی و آب مورد نیاز کشاورزی، همکاری انجام شود. بنابراین مداخلان و ذی‌نفعان باید دست‌به‌دست هم دهند و باتوجه‌ به چالش‌های موجود، برنامه‌ریزی مشارکتی بهینه‌ای را جاری کنند. در غیر این صورت، حل مشکل آب به‌تنهایی از عهده دولت و دولتمردان خارج است. مشکل بحران آب کاملاً حل‌شدنی است. خوشبختانه گام‌هایی در راستای جلب مشارکت مردمی در استان آذربایجان شرقی برداشته شده و به دستور مقام عالی وزارت نیرو، این تجربه در حال تبادل و تعمیم در دیگر استان‌های کشور است. این اقدامات، گام‌های بسیار خوبی محسوب می‌شوند و به‌زودی اثرات مثبت آنها مشاهده خواهد شد.

 

ابزار داریم اما توانایی استفاده نداریم

مجید عباسپور

کارشناس حوزه آب 

مدیریت دو رکن اصلی دارد که شامل ابزار و توانمندی استفاده از آن ابزار است. برنامه‌ها و راهکارهای فنی لازم (مانند آبخیزداری، مدیریت الگوی کشت، صرفه‌جویی و توجه به آب مجازی) سال‌هاست در اسناد بالادستی و صحبت‌‌های کارشناسی وجود داشته است. در حال حاضر مشکل فقدان مطلق ابزار نیست بلکه عدم اجرای همین برنامه‌‌های نسبتاً درست است. 

در واقع تغییرات آب ‌و هوایی، خشکسالی‌های دوره‌ای و اقدامات نادرست در حوزه آب سه عامل کلیدی منشأ بحران آب است. اما نکته هشداردهنده‌ اینجاست که هنوز در سطوح بالای سیاست‌گذاری کشور، افرادی هستند که به تأثیرات تغییرات اقلیمی باور ندارند. این ناباوری، مانند سدی در برابر هر برنامه انطباقی منطقی عمل می‌کند. زیرا زمانی که مدیر ارشد مشکل را به رسمیت نشناسد طبیعی است که برنامه‌‌های مقابله با آن اجرایی نشود. به نظر من برای سنجش صلاحیت مدیران، معیاری ساده و عمیق وجود دارد که من آن را پنج «ت» نام نهاده‌ام که شامل تدین و تقوا، تجربه، تخصص و توانمندی می‌شود. اگر فردی فاقد سه مورد آخر (تخصص، تجربه و توانمندی) باشد، پذیرش مسئولیت از سوی او، خود نشانه‌ای بر فقدان دو مورد اول (تعهد و تقوای مسئولیت‌پذیری) است. به عبارت دیگر، گماردن فرد غیرمتخصص و بی‌تجربه به پست‌های حساس، تنها بر دامنه مشکلات می‌افزاید. راه حل اساسی برای خروج از این بحران در یافتن فرمول‌‌های جادویی جدید نیست بلکه در اجرای درست و قاطع همان برنامه‌‌های تدوین‌ شده گذشته است. به طور مثال چرا باید در شرایط بی‌آبی کشور باغ‌های انگور اطراف دریاچه ارومیه به باغ سیب تبدیل شود و یا صادرات هندوانه به کشورهای حاشیه خلیج فارس با وجود بحران بی‌آبی رخ دهد. در واقع چنین اقداماتی منجر به صادرات آب مجازی و تخلیه آبخوان‌های کشور می‌شود که همگی تصمیماتی ضد علم و توسعه پایدار بوده که تحت مدیریت ناکارآمد رخ داده‌اند.

بحران آب امروز تنها آزمونی برای منابع آبی کشور نیست بلکه آزمونی بزرگ برای کیفیت مدیریت و حکمرانی نیز محسوب می‌شود. بحرانی که با تغییر اقلیم تشدید شده اما با برنامه‌ریزی نادرست، بی‌توجهی به هشدارهای علمی، و سپردن کار به غیر اهل، به نقطه انفجار رسیده است.

 

 بحران آب و مدیریت جمعیت در ایران

مجید سیاری

کارشناس ارشد منابع آب

در گذشته می‌گفتیم کشور ما در یک منطقه خشک و نیمه خشک قرار گرفته اما در حال حاضر باید بگوییم خشک و فرا خشک شده است. زیرا چند سالی است که حجم بارندگی‌ها کمتر از متوسط شده است و این توالی کاهش بارندگی‌ها زیر متوسط اثر آن از کمتر بودن بارندگی شدید‌تر است. به طوری که ممکن است یک یا دو سال زیر نرمال باشد اما بعد از آن بارشی تا اندازه نرمال را داشته باشیم. اما زمانی که چند سال پشت سر هم بارش زیر نرمال را تجربه کنید اثر خشکسالی تشدید می‌شود. بنابراین اغلب منابع تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد. امسال در کل کشور میزان بارندگی حدود نصف مقدار متوسط بود و با وجود اینکه وارد پاییز شدیم خیلی از استان‌ها بارندگی نیز نداشتند. از سوی دیگر در حال حاضر با دو پدیده کاهش بارش و افزایش جمعیت مواجه هستیم که این جمیعت نه تنها نیازمند آب شرب است بلکه به غذا نیز نیازمند است که همین امر میزان مصرف آب در کشور را افزایش می‌دهد.

با شرایطی که در حال حاضر در کشور داریم از نظر ظرفیت آبی بر اساس محاسباتی، ما برای جمعیتی حدود 45 میلیون نفر ظرفیت آبی داریم و آن نیز در شرایطی است که بتوانیم مصرف آن را به صورت دقیقی مدیریت کنیم. بنابراین زمانی که جمعیت بیش از دو برابر ظرفیت آبی کشور مستقر شده است. دیگر منابع جدیدی برای اتکا وجود ندارد. سدها و چاه‌‌ها همه به چرخه مصرف وارد شده‌‌اند و دیگر آبی برای تولید تازه وجود ندارد. در نتیجه تکلیف ما روشن است باید از رشد تقاضا جلوگیری کنیم. علاوه بر آن باید مدیریت مصرف، مدیریت تقاضا و افزایش بهره‌وری که سه راهکار اصلی هستند را در رأس اقدامات خود قرار دهیم. یعنی باید رشد جمعیت کنترل شود. برخی می‌‌گویند هرم سنی جمعیت باید اصلاح شود، اما در حال حاضر مشکل اصلی اندازه جمعیت است. بسیاری از کشورها مهاجران جوان و تحصیل‌کرده جذب می‌کنند، در حالی که ما نه تنها این فرصت را از دست داده‌ایم بلکه شاهد ورود اتباع به مناطق خشک و نیمه‌ خشک هستیم که سربار منابع آب نیز شده‌اند. در واقع اغلب این افراد در مناطقی همچون کرمان، خراسان، یزد و تهران سکونت می‌کنند که همه این شهرها با بحران آب مواجه‌ هستند. بنابراین یکی از اقدامات ضروری، رسیدگی به اتباع غیرقانونی و جلوگیری از رشد جمعیت است. همچنین باید آمایش جمعیت به‌ گونه‌ای باشد که استقرار جمعیت متناسب با ظرفیت حوضه‌‌های آبریز انجام شود.

یکی از مشکلاتی که در تهران وجود دارد این است که هر روز خانه‌‌ها تخریب و دوباره ساخته می‌شوند و در عمل شهر به کارگاه ساختمانی تبدیل شده است. این در حالی است که تهران هیچ ظرفیت پذیرش جمعیت جدید ندارد و به یک تله تمرکزی بدل شده است که حتی از نظر پدافندی نیز خطرناک است. اما مسئولان باید به این بیندیشند که آیا می‌توانند آب شرب مورد نیاز ساکنان این کلانشهر را تأمین کنند یا خیر؟

علاوه بر آن در بخش مدیریت مصرف، هنوز شاهد رفتارهای نادرست هستیم به طوری که هنوز هم شهروندانی را می‌بینیم که شیلنگ به دست‌ اقدام به شستن ماشین‌ها و خیابان‌ها می‌کنند و یا در زمان استحمام و مسواک زدن شیر آب را باز می‌گذارند. این در حالی است که آب شرب بسیار گرانقیمت و ارزشمند است و مشترکان باید این امر را درک کنند. در حال حاضر کشاورزان شمال، دشت هراز، شهریار، پایین‌دست سد کرج و ورامین حقابه خود را از دست داده‌‌اند تا آب به تهران منتقل شود، اما این آب گرانقیمت بی‌محابا مصرف می‌شود. میزان بهره‌وری نیز مسأله‌ای کلیدی است. درحال حاضر در کشور ما میزان بهره‌وری آب برای محصولات کشاورزی، کمتر از نصف نرم جهانی است. باید کشت فضای باز به گلخانه‌ها و کشت هیدروپونیک منتقل شود. در گلخانه‌ها با حداقل آب، محصول بیشتری تولید می‌شود و هم غذا تأمین می‌شود و هم مصرف آب، کود و سم کاهش می‌‌یابد. همچنین ورود شوینده‌‌ها به سفره‌های آب کمتر خواهد شد. بنابراین اگر مدیریت تقاضا، مدیریت مصرف و افزایش بهره‌وری در دستور کار قرار نگیرد، کشور با تهدید جدی در حوزه آب و امنیت‌زیستی روبه‌رو خواهد شد.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار