آنچه میسوزد میراث جهانی هیرکانی است
همزمان با گسترش حریق در جنگلهای هیرکانی در منطقه حفاظت شده چهارباغ مازندران، درخواست ارسال هواپیمای ایلیوشین سپاه به منطقه حریق برای اطفای آتش، به یک مطالبه ملی از سوی فعالان محیطزیست تبدیل شد.
مژگان جمشیدی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:
همزمان با گسترش حریق در جنگلهای هیرکانی در منطقه حفاظت شده چهارباغ مازندران، درخواست ارسال هواپیمای ایلیوشین سپاه به منطقه حریق برای اطفای آتش، به یک مطالبه ملی از سوی فعالان محیطزیست تبدیل شد. تا اینکه سرانجام صبح جمعه هواپیما آمد اما آتش اینقدر گسترش یافته بود که هنوز هم مهار نشده است؛ چرا که گفته میشود نزدیک 20 روز است آتش در بخش جنگلی الیت مازندران و در منطقه تحت مدیریت سازمان محیط زیست شروع شده و همچنان در حال گسترش است. اکنون این پرسش مطرح است که چرا از همان ابتدای کار، سازمان محیط زیست و استانداری درخواست بالگرد و هواپیمای آب پاش نکردند؟ یا اگر چنین درخواستی کردند چرا دولت با این درخواست موافقت نکرده تا امروز حریق اینقدر گسترش یابد و جنگل نابود شود؟! اصلا چرا حریق جنگلهای الیت در مازندران اینقدر در روزهای اخیر سروصدا به پا کرده است؟! مگر جز این است که جنگلهای ایران سالهاست که در آتش نابخردی مردمی و بیتوجهی دولتمردان میسوزد و آب از آب تکان نمیخورد و هیچ مقام مسوولی در مقام پاسخگویی و مسوولیتپذیری بر نمیآید؟ مگر جز این است که جنگلهای دیگر کشورهای جهان هم از ترکیه و یونان گرفته تا اسپانیا و امریکا و کانادا و استرالیا هم، هر از چند گاهی میسوزند و چه بسا در محدوده و گسترهای بیشتر هم میسوزند؟! پس چرا حریق جنگلهای هیرکانی اینقدر در شبکههای اجتماعی پررنگ شده و همه از دولت و مشخصا سازمان محیط زیست میپرسند که چرا در این 20 روز درخواست اطفای حریق هوایی به موقع مطرح نشد؟ گسترش حریق در جنگلهای هیرکانی قطعا یک فاجعه در سطح ملی است. برای کشوری که روی کمربند خشک جهان قرار گرفته و از سال 1384 با خشکسالی انباشته مواجه است و در نیم قرن اخیر بیش از دو درجه سانتیگراد بهطور متوسط افزایش دما داشته تا جایی که به واسطه سوءمدیریتها و بیتوجهی به محدودیتهای اقلیمی، دیگر نه آبی در تالابها و رودخانههایش باقی مانده و نه در زیرزمین و سدهایش، همین اندک سطوح سبز جنگلی هیرکانی حکم الماسی را دارد که بقای ما و پایداری سرزمینمان به آن بستگی دارد. احیای جنگلهای نابود شده هیرکانی و زاگرسی در یک کشور خشک و کم آب به مراتب سختتر و غیرممکنتر از کشورهایی است که محدودیتهای اقلیمی کمتری دارند.
تنها نگاهی به آمارها نشان میدهد در یک دهه اخیر بیش از 200 هزار هکتار از اراضی جنگلی کشور در نتیجه حریق از بین رفته و مساحتی چندین برابر این هم در نتیجه گسترش معادن، راهها، توسعه کشاورزی و سدسازیها از جنگلهای کشورمان نابود شده است. این در حالی است که در اواخر دهه 70 شمسی با شدت گرفتن روند بهرهبرداری از جنگلهای شمال و گسترش اعتراضات فعالان محیطزیست، سازمان محیط زیست طرحی را به دولت برد که به موجب آن خواستار اعلام حفاظت از حداقل 10 درصد مساحت جنگلهای شمال شد تا این 10 درصد حداقل برای نسلهای آینده باقی بماند. همین جا بود که با تصویب دولت در استانهای شمالی ایران 10 درصد از عرصههای جنگلی هیرکانی از سوی سازمان منابع طبیعی در اختیار سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفت تا حفاظت شوند. اما امروز بعد از گذشت نزدیک به 24 سال از اعلام حفاظت این جنگلها، متاسفانه هیچ یک از مناطق جنگلی جدید که از سال 1380 در اختیار سازمان محیط زیست قرار گرفته مجهز به تجهیزات و نیروی انسانی کافی نشده تا جایی که منطقه حفاظت شده چهارباغ که جنگل الیت در آن قرار دارد و در حال سوختن است با وجود وسعتی نزدیک به 20 هزار هکتار تنها با یکی دو محیطبان حفاظت میشود تا بار دیگر ثابت شود بیشتر مناطق تحت حفاظت محیطزیست تنها روی کاغذ حفاظت میشوند نه در عمل!
ناگفته پیداست که وضعیت حفاظتی در دیگر عرصههای تحت مدیریت سازمان محیط زیست و سازمان منابع طبیعی هیچ کدام مطلوب نیست و هر دو سازمان با کمبود نیروی حفاظتی و ضعف زیرساختهای حفاظتی و آموزشی مواجه هستند. اما پرسش اصلی از دولت است؛ در شرایطی که کشور در ناپایدارترین شرایط اکولوژیکی قرار دارد چرا به جای کمک به تامین و تجهیز سازمانهای مسوول حفظ طبیعت، تازه طرح انحلال سازمان منابع طبیعی و تقسیم وظایفش بین دستگاههای دیگر را هم مصوب میکند؟ چرا هواپیمای ایلیوشین سپاه برای اطفای حریق جنگلهای ترکیه رفت اما برای اطفای حریق جنگلهای هیرکانی بعد از 20 روز تازه آمد؟ چرا یکبار برای همیشه تجهیزات اطفای حریق جنگل توسط دولت تهیه نمیشود؟ چرا با وجود تحریمها در صنایع نظامی پیشرفت میکنیم اما در اطفای حریق جنگل همچنان با بیل و دبه و سرشاخه ادامه میدهیم؟! چرا روسای جمهور از گذشته تا امروز برای تشدید عملیات ساخت بسیاری از طرحهای عمرانی همچون سدها که عموما حتی مجوز محیط زیستی هم ندارند دستورات غیرقانونی صادر میکنند اما برای حفاظت از جنگل و اطفای حریق هیچ دستور موثری صادر نمیشود؟ چرا رییس سازمان محیط زیست به عنوان معاون رییسجمهور بعد از گذشت 20 روز از آتشسوزی منطقه حفاظت شده چهارباغ و جنگل الیت، حتی یک سفر ضروری هم به منطقه ندارد تا عمق فاجعه را شخصا ببیند تا بتواند بهتر دولت را برای همکاری و مساعدت با سازمانش همراه کند اما برای سخنرانی در اجلاس تغییر اقلیم تا برزیل میرود آن هم در شرایطی که ایران حتی به معاهده اقلیمی پاریس هم ملحق نشده است؟!
جنگلی که این روزها پیوسته در آتش میسوزد از قدیمیترین جنگلهای جهان است که به عنوان میراث جهانی در یونسکو معرفی شده است. یک موزه زنده طبیعی در نوار جنوبی دریای مازندران است و اهمیت آن برای پایداری سرزمینمان و تامین آب و تلطیف اقلیم و حفظ امنیت زیستی و غذایی و حتی امنیت ملی کشورمان بسیار بیشتر از آن است که حتی یک هواپیمای آبپاش را هم از آن دریغ میکنیم و با بیتوجهی تیشه به ریشه آن میزنیم.