EN
به روز شده در
کد خبر: ۵۱۰۴۶

وقتی سکوت زنان بلندتر از فریاد است

«یک بازیگر مشهور به جرم تجاوز بازداشت شد»، خبری که روز سه‌شنبه به تیتر یک فضای مجازی و خبرگزاری‌های رسمی تبدیل شده بود، اما این فقط یک اتفاق فردی نبود، بلکه تصویر زنده‌ای از یک زخم قدیمی و دیرپاست؛ این زخم قدیمی سال‌ها در سکوت و انکار، در پشت پرده‌های سینما و در تاریکی قدرت پنهان شده بود.

وقتی سکوت زنان بلندتر از فریاد است
هم میهن

روزنامه هم میهن در گزارشی نوشت:

«یک بازیگر مشهور به جرم تجاوز بازداشت شد»، خبری که روز سه‌شنبه به تیتر یک فضای مجازی و خبرگزاری‌های رسمی تبدیل شده بود، اما این فقط یک اتفاق فردی نبود، بلکه تصویر زنده‌ای از یک زخم قدیمی و دیرپاست؛ این زخم قدیمی سال‌ها در سکوت و انکار، در  پشت پرده‌های سینما و در تاریکی قدرت پنهان شده بود.

 

اما آنچه هم‌پای این اتفاق تأسف‌انگیز و تلخ بود، واکنش‌هایی بود که با آن همراه بود. جمله‌هایی مانند «اگر آقای بازیگر لب ‌تر کند، کلی گزینه دارد!» که متأسفانه حتی این جمله از زبان برخی زنان هم شنیده و خوانده شد، این نشان می‌دهد هنوز هم نگاه‌های زن‌ستیزانه و بی‌انصافانه در جامعه ما ریشه دوانده است.

 

انگار قربانی باید خودش انتخاب شود و مسئول آنچه بر سرش آمده، باشد! این تفکر نه‌تنها ظلمی مضاعف به زنان است، بلکه صدای بسیاری از قربانیان را خاموش می‌کند و راه عدالت را سد می‌نماید. اما حقیقت این است که خشونت جنسی و تجاوز، پدیده‌ای گسترده و پیچیده است که هیچ‌کس در برابر آن مصون نیست؛ نه در سینما، نه در سیاست و نه در زندگی روزمره مردم. آمارهای نگران‌کننده سازمان‌های بین‌المللی نشان می‌دهد که تقریباً یک‌سوم زنان جهان حداقل یک‌بار خشونت جنسی را تجربه کرده‌اند، و ایران هم از این قاعده مستثنی نیست.

 

مطالعات غیررسمی نشان می‌دهد، بیش از ۶۰ درصد زنان ایرانی حداقل یک‌بار در معرض آزار جنسی قرار گرفته‌اند، اما بسیاری از این موارد هرگز گزارش نمی‌شوند. چرا؟ چون ترس از قضاوت، فشار خانواده، تهدیدهای متجاوزان و نفوذ سیاسی و اقتصادی آن‌ها، سکوت را به گزینه اول قربانیان تبدیل کرده است. در سال‌های اخیر، شجاعت و صدای بلند برخی خبرنگاران، بازیگران و فعالان اجتماعی به شکست این سکوت کمک کرده است. وقتی آنها خاطرات تلخ خود را به اشتراک گذاشتند و حتی پای نامه‌ها و طومارهایی را امضاء کردند که علیه خشونت بود، امیدهایی در دل جامعه روشن شد. ویدئویی از  واکنش کتایون ریاحی، در مراسمی، گوشه‌هایی از این درد را به نمایش گذاشت و پرده از واقعیت‌های تلخ برداشت.

اما سوال اساسی اینجاست؛ پس از همه این فریادها، آیا نهادهای فرهنگی، قضایی و اجتماعی به وظایف‌شان عمل کردند؟ آیا حمایت واقعی از قربانیان صورت گرفت؟ متأسفانه پاسخ اغلب منفی است و بسیاری از این پرونده‌ها یا به فراموشی سپرده شده‌اند یا به‌دلیل فشارهای سیاسی و اقتصادی، مختومه شده‌اند. مسئله تنها در دنیای هنر خلاصه نمی‌شود؛ در عرصه سیاست، زنانی‌که می‌خواهند حقیقت را فریاد بزنند، بارها و بارها به‌خاطر ترس از قدرت و نفوذ متجاوزان، مجبور به سکوت شده‌اند. تنها یک کلیشه در برابر این ظلم وجود داشته است؛ «هیس دخترها فریاد نمی‌زنند.» اما شاید برخی از همین افراد متجاوز، امروز در جایگاه‌های مهم نشسته‌ باشند.

این واقعیت تلخ، باعث‌شده بسیاری از قربانیان به‌جای اینکه دیده و شنیده شوند، در ترس و انزوا باقی بمانند. چرا قربانیان سکوت می‌کنند؟ یکی از دلایل مهم آن، ترس از ازدست‌دادن فرصت‌های شغلی و اجتماعی است. آنها در مقابل انتخابی سخت قرار می‌گیرند؛ سکوت یا ازدست‌دادن آینده. بسیاری باور دارند که حرف‌زدن نه‌تنها کمکی نمی‌کند، بلکه باعث فشار بیشتر می‌شود. حتی ممکن است کسانی باشند که برای رسیدن به موفقیت، به‌طور تلویحی یا مستقیم، از این چرخه ظلم عبور کرده‌اند. اما آیا پیشرفتی که با پا گذاشتن روی حق و کرامت دیگران به‌دست آمده، ارزش دارد؟ این‌ها سوال‌هایی است که باید جامعه ما به آن‌ها پاسخ دهد. سوال‌هایی که فراتر از یک پرونده خاص، نشان‌دهنده نیاز فوری به تغییرات بنیادین است.

دراین‌میان لایحه حمایت از زنان که سال‌هاست در مجلس به انتظار تصویب نشسته، می‌توانست کلیدگشای این بحران باشد. اما متأسفانه این لایحه همچنان بلاتکلیف مانده و تصویب آن به‌تعویق‌افتاده است. بدون قوانین حمایتی قوی، نظام قضایی و اجتماعی ما نمی‌تواند از قربانیان به‌درستی حفاظت کند و مجازات عادلانه‌ای برای متجاوزان در نظر بگیرد.

برای خروج از این بحران، نیازمند رویکردی جامع و چندجانبه هستیم. اول از همه باید قوانین حمایتی را سریع‌تر و قاطع‌تر تصویب کنیم و نهادهای قضایی را به آموزش و تخصص در زمینه خشونت‌های جنسی مجهز کنیم. رسانه‌ها نقش کلیدی در این مسیر دارند؛ آنها باید صدای قربانیان را منعکس کنند، تابوهای گفت‌وگو درباره خشونت را بشکنند و با آگاه‌سازی عمومی، زمینه تغییر نگرش‌های فرهنگی را فراهم کنند.

همچنین آموزش‌های همگانی در مدارس، دانشگاه‌ها و محیط‌های کاری، ضروری است تا نسلی آگاه و مسئولیت‌پذیر پرورش یابد که خشونت را نپذیرد و به حقوق انسانی همه احترام بگذارد. امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند شجاعت، همبستگی و عمل جمعی هستیم. باید باور کنیم که سکوت دیگر راهکار نیست و هر صدای شکسته، توان تغییر دارد. این وظیفه‌ی همه‌ی ماست که در برابر ظلم و بی‌عدالتی بایستیم، از آسیب‌دیدگان حمایت کنیم و با تلاش مستمر، آینده‌ای بسازیم که در آن هیچ زنی نترسد، هیچ صدایی خاموش نشود و عدالت در هر گوشه‌ای برقرار باشد.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار