قوانین غرقشدن در خشکی
قانون وضع میشود که رفاه، امنیت، عدالت، آرامش و سعادت برای همگان بیاورد و جامعه را به رشد و توسعه پایدار و آیندهای روشن برساند. اما در ایران واقعیت چیز دیگری است؛ قوانین نهتنها نتوانستهاند رفاه، امنیت، عدالت و توسعه پایدار بسازند، آینده را هم مکدر کردهاند.

قانون وضع میشود که رفاه، امنیت، عدالت، آرامش و سعادت برای همگان بیاورد و جامعه را به رشد و توسعه پایدار و آیندهای روشن برساند.
اما در ایران واقعیت چیز دیگری است؛ قوانین نهتنها نتوانستهاند رفاه، امنیت، عدالت و توسعه پایدار بسازند، آینده را هم مکدر کردهاند.
فهرست بلند انواع ناترازیها به کنار، بحران خطرناک آب که امروز همه را ترسانده است، به تنهایی نشان میدهد که چگونه حقوق توسعه و فهرست بلندبالایی از مقررات غلط و مدیریت ناکارآمد به ضد توسعه بدل شده است.
آب مادهای است بیرقیب و بیجانشین که به شکل منحصربهفردی در تمام بخشها مورد استفاده است. هیچ ماده دیگری از این جهات مانند آب نیست.
حیات انسانی، زندگی شهری، کشاورزی، صنایع، معادن، نیروگاهها، بهداشت و درمان و بقیه بخشها وابسته به آب است. بدون آب همه چیز، حتی زندگی تعطیل است. آب یعنی قانون زندگی. قوانین ناسازگار با واقعیت قانون زندگی را نسخ کرده و ما را در خشکی غرق میکند.
برای خانههایی که سوءمصرف آب دارند، اخطار قطع آب میدهند. حالا طبیعت به دولت و نظام سیاسی بهخاطر سوءمصرف آب اخطار قطع آب خانه ملی ما، سرزمین ایران داده است.
وقتی نظام برنامهریزی و نظام قانونگذاری برنامه یا قانونی را درباره آب یا صنعت، کشاورزی، معدن، شهرسازی و... مینویسند، در این خیال هستند که این برنامهها و قوانین بسیار خوباند و همه چیز خوب میشود و آب هم فراوان است و کم نمیشود.
سالهاست کارشناسان آب و محیط زیست هشدار میدهند که بیآبی شدید و غیرقابل جبران در راه است و الگوی غلط مدیریت و مصرف آب در بخشهای مختلف، ایران را خشک میکند. دولتها و ادوار مختلف مجلس نشنیدند هیچ، بعضی از آنها را هم تهدید کردند. اینک که بحران آب دارد از کمبود به نبود میرسد، جایی برای انکار باقی نیست که آن هشدارها درست بودهاند و برنامهنویس و قانونگذار متوهمانه و مغرورانه و گاه منفعتطلبانه خطاها را تکرار کرده و باطل در این خیال که اکسیر میکنند.
این خطاهای مهلک و نابخشودنی فقط مربوط به برنامهها و قوانین اختصاصی آب مانند قانون توزیع عادلانه آب نیستند، بلکه با توجه به نقش و سهم زیربنایی آب در همه بخشها، این خطاهای مستمر با بیتوجهی محض به وضعیت آب در اقلیم کشور در تمام قوانین کشاورزی، صنعتی، معدنی، شهرسازی، آبخیزداری، سدسازی و... رخ دادهاند. برنامهها و مقرراتی که در تصورات برنامهنویس و قانونگذار قرار بود گلستان بسازند، شورهزار آفریدند. از قضا سرکنگبین صفرا فزود. نادرستی برنامهریزی و قانوننویسی در بخشهای مختلف چنان است که در برداشت و استفاده از آب عملا هیچ ضابطه و نظارتی وجود ندارد. نمونهاش همین که از یک میلیون چاه موجود در کشور 300 هزار چاه فاقد مجوز است. بگذریم که معلوم نیست صدور مجوز برای خیلی از چاهها نیز تا چه حد طبق اصول بوده یا تابع رانت و منافع شبکه فساد.
نادیدن وضعیت آب در اقلیم ایران در نظام حقوق توسعه کشور با شیوه برنامهنویسی و قانونگذاری ذهنی، غیرواقعبینانه، رؤیایی و رانتی، منابع آبی کشور را بلعیده و تهی کرده است. این استنتاج نیازمند داشتن تخصص در رشتههای دانشگاهی مرتبط با آب نیست.
وقتی بحران به حدی میرسد که با کاهش ذخایر آب سدها و کاهش شدید آبهای زیرزمینی برای تسکین موقت آن از تعطیلی پایتخت صحبت میشود، کافی است تا بفهمیم برنامهها و قوانین بخشهای مختلف اقتصادی چه بلایی بر سر مهمترین ماده حیاتی آوردهاند.
بحران آب، یک بحران فوری است. کمبود و نبود آب، از آب آشامیدنی تا آب کشاورزی، صنعتی و... ظرف چند روز همه چیز را از بین میبرد و از کار میاندازد. سایر ناترازیها چنین تأثیر فوری عمیق و غیرقابل جبرانی ندارند؛ حداقل موقت میشود هرچند با سختی آنها را تحمل کرد یا چیزهای دیگری را جایگزین آنها کرد. ولی آب جایگزینی ندارد و بدون آن زندگی ناممکن است.
چیزی میشود شبیه رمان معروف کوری، با این تفاوت که اگر در این رمان عامل کوری عمومی ناشناخته است ولی همه عوامل بروز بحران آب در ایران معلوماند.
بحران آب را باید به بحران عمیق قانونگذاری و مدیریتی برنامههای توسعه کشاورزی، صنعتی، معدنی، شهرسازی و آبخیزداری ترجمه کرد. در این صورت دولت و نظام سیاسی نباید فقط به این فکر کنند که بارش باران یا کاهش مصرف چندصباحی این بحران را تسکین دهد و عقب بیندازد.
مرگ و زندگی آدمها و جوامع وابسته به ماده بیرقیب، آب است. تمدنهای کوچک و بزرگ در کنار منابع آبی متولد شده و با تمامشدن آب از بین رفتهاند.
اغراق نیست اگر ادعا شود بحران آب بزرگترین، پیچیدهترین و سیستماتیکترین بحران ایران است که تمام سرزمین را نشانه رفته و حل تدریجی آن نیازمند کارهای اصلاحی متعددی است که در نظام حقوقی برنامههای بخشهای مختلف، خصوصا کشاورزی است. کار بزرگ نیازمند ارادههای بزرگ و مردان و زنان بزرگی است که فکر بزرگ، توان درک مسئله، حل مسئله و اجرای راهحلهای بزرگ را داشته باشند. راه باید برای چنین کارگزارانی در دولت و مجلس هموار شود وگرنه دولت و نظام سیاسی و ملت باید شاهد سالهای سخت خشکی و تشنگی باشیم.