به روز شده در
کد خبر: ۲۰۸۶۹

چرا لایحه امنیت زنان در مجلس خاک می‌خورد؟

قتل الهه حسین‌نژاد و قتل برخی زنان دیگر در محیط منزل و جامعه یک پرسش مهم را پیش روی تصمیم‌گیران جامعه قرار داده که امنیت زنان در جامعه چگونه به صورت کامل به وجود خواهد آمد که خانواده‌ها نسبت به سرنوشت فرزندان خود احساس ناامنی نکنند؟ به نظر می‌رسد در این زمینه هم با خلأ قانون‌گذاری مواجه هستیم و هم با خلأ نظام تصمیم‌گیری کارآمد.

چرا لایحه امنیت زنان در مجلس خاک می‌خورد؟
آرمان ملی

روزنامه آرمان ملی گفتگوئی را با محمود علیزاده طباطبائی منتشر کرده است:

قتل الهه حسین‌نژاد و قتل برخی زنان دیگر در محیط منزل و جامعه یک پرسش مهم را پیش روی تصمیم‌گیران جامعه قرار داده که امنیت زنان در جامعه چگونه به صورت کامل به وجود خواهد آمد که خانواده‌ها نسبت به سرنوشت فرزندان خود احساس ناامنی نکنند؟ به نظر می‌رسد در این زمینه هم با خلأ قانون‌گذاری مواجه هستیم و هم با خلأ نظام تصمیم‌گیری کارآمد. این در حالی است که لایحه امنیت زنان در سال96 به مجلس ارائه شد اما مجلس نه تنها درباره آن تصمیم‌گیری نکرده و بلکه طرح‌هایی مانند حجاب و عفاف را در دستور کار قرار داده که با واکنش‌های اجتماعی مواجه شده است. از سوی دیگر طولانی شدن زمان مشخص شدن سرنوشت الهه حسین‌نژاد و عدم ثبت تصویری از وی و قاتل نیز جای سوالاتی را مطرح کرده است. «آرمان ملی» برای تحلیل جزئیات این حادثه و پیامدهای اجتماعی آن با دکتر سیدمحمود علیزاده طباطبایی حقوقدان و وکیل دادگستری گفت‌وگو کرده است. علیزاده طباطبایی در این زمینه معقتد است: «پلیس همین که توانست قاتل را دستگیر کند کار بزرگی کرده است. نکته مهمی که وجود دارد این است که نباید اجازه داد قاتل با فرافکنی و طرح مسائل جانبی به دنبال این است که مقتول را مقصر حادثه جلوه بدهد. متأسفانه در روزهای اخیر چنین فضایی در شبکه‌های اجتماعی به وجود آمده است. نکته مهم دیگر اینکه حساسیت‌های لازم در جامعه در این زمینه وجود ندارد. به عنوان مثال از ماجرای اسیدپاشی در اصفهان خاطره بدی در ذهن مردم ایجاد شده که کسی هم آن را دنبال نکرد. به هر حال از نظر فرهنگی جامعه ما در وضعیتی قرار دارد که احتمال وقوع چنین حوادثی در آن وجود دارد. باید به خانواده‌ها و زنان جامعه آموزش داد که به هر کسی اعتماد نکنند و سوار هر ماشینی نشوند. از سوی دیگر حساسیت‌های اجتماعی باید در این زمینه افزایش پیدا کند تا افراد خطاکار خود را تنها با خانواده قربانی مواجه نبینند و متوجه شوند که اگر خطایی ازآنها سر بزند با کل جامعه مواجه هستند.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید. *قتل الهه حسین‌نژاد بازتاب گسترده‌ای در بیم افکار عمومی جامعه و به خصوص زنان داشته است. این در حالی است که نگرانی‌ها نسبت به احتمال تکرار این اتفاقات بیشتر از گذشته شده است. دیدگاه شما درباره شرایط موجود چیست؟ واقعیت این است که بخشی از دلایل چنین اتفاقاتی پنهان‌کاری خانواده‌هاست. در برخی خانواده‌ها هنگامی که اتفاقی برای دختر خانواده رخ می‌دهد والدین برای حفظ آبروی خود و دخترشان این اتفاقات را پنهان می‌کنند. در این زمینه جامعه و خانواده‌ها نیاز به آموزش دارند و به همین دلیل هنگامی که آگاهی کافی در این زمینه وجود داشته باشد هنگامی که خطری برای دختران ایجاد می‌شود خانواده‌ها به پلیس و نهادهای قضائی مراجعه می‌کنند تا موضوع در دست بررسی قرار بگیرد. نکته مهم دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که برخی مسائل برای افراد و خانواده‌ها خصوصی است و جنبه عمومی ندارد. به همین دلیل نیز اگر رسانه‌ها به این موضوعات بپردازند افراد خطا کار متوجه می‌شوند که با یک فرد و خانواده مواجه نیستند و بلکه با یک جامعه مواجه هستند. باید به دختران و حتی پسران جوان آموزش داده شود که سوار هر ماشینی نشوند. در دنیای امروز و در کشور ما تاکسی‌های اینترنتی تحت نظارت مستقیم پلیس قرار دارد و راننده‌های آنها تأیید صلاحیت شده‌اند و از آنها سوءپیشینه گرفته شده است. دختران جوان نباید به راحتی به هر کسی اعتماد کنند و سوار ماشین آن شوند. لایحه تأمین امنیت زنان در آذرماه 1396 به مجلس شورای اسلامی ارائه شده است. در این لایحه جامعه شناسان، روانشناسان و حقوقدانان موضوعات مختلف درباره زنان را بررسی کرده و یک لایحه جامع به مجلس تحویل دادند. این در حالی است که تا به امروز 8 سال از ارائه این لایحه می‌گذرد، اما مجلس هیچ تصمیمی درباره این لایحه نگرفته و در مجلس خاک می‌خورد. *سرنوشت الهه حسین‌نژاد پس از 10 روز مشخص شد. آیا با توجه به تجهیزات امروز پلیس این زمان زیاد نبود؟ من فکر می‌کنم پلیس همین که توانست قاتل را دستگیر کند کار بزرگی کرده است. نکته مهمی که وجود دارد این است که نباید به قاتل اجازه داد در پرونده اثرگذار باشد. قاتل با فرافکنی و طرح مسائل جانبی به دنبال این است که مقتول را مقصر حادثه جلوه بدهد. متأسفانه در روزهای اخیر چنین فضایی در شبکه‌های اجتماعی به وجود آمده است. نکته مهم دیگر اینکه حساسیت‌های لازم در جامعه در این زمینه وجود ندارد. به عنوان مثال از ماجرای اسیدپاشی در اصفهان خاطره بدی در ذهن مردم ایجاد شده که کسی هم آن را دنبال نکرد. به هر حال از نظر فرهنگی جامعه ما در وضعیتی قرار دارد که احتمال وقوع چنین حوادثی در آن وجود دارد. باید به خانواده‌ها و زنان جامعه آموزش داد که به هر کسی اعتماد نکنند و سوار هر ماشینی نشوند. از سوی دیگر حساسیت‌های اجتماعی باید در این زمینه افزایش پیدا کند تا افراد خطاکار خود را تنها با خانواده قربانی مواجه نبینند و متوجه شوند که اگر خطایی از آنها سر بزند با کل جامعه مواجه هستند. *چرا در شرایط کنونی جامعه ایران که میزان بزهکاری نسبت به گذشته بیشتر شده زنان بیشتر قربانی می‌شوند؟ امنیت زنان در جامعه ایران نیازمند چه سازوکار و تصمیمات جدیدی است؟ در مرحله نخست باید به دختران و زنان جامعه آموزش داد که وسائل حمل و نقل عمومی و تاکسی‌های اینترنتی که راننده‌های آنها تأیید صلاحیت شده‌اند وجود دارد و به هیچ عنوان از ماشین‌های شخصی استفاده نکنند. واقعیت این است که ناامنی را کسانی در جامعه ایجاد می‌کنند که بی‌دلیل به هر فردی اعتماد می‌کنند و سوار ماشین آن می‌شوند. من فکر می‌کنم جامعه ایران نباید نسبت به این موضوع نگران باشد. این اتفاقات در همه جوامع رخ می‌دهد و حتی در جوامع توسعه یافته نیز‌ این قبیل خشونت‌ها علیه زنان موارد زیادی وجود دارد. در جامعه ما نیز مانند جوامع دیگر این وضعیت وجود دارد که می‌توان با فرهنگ‌سازی و آموزش از وقوع آن جلوگیری کرد. *پس از این اتفاق برخی زنان این انتقاد را مطرح می‌کنند که چرا در موارد دیگر سریع پیامک ارسال می‌شود، اما در این ماجرا هیچ تصویری از لحظه سوار شدن و چهره قاتل ثبت نشده است؟ به چه میزان این انتقاد را وارد می‌دانید؟ این نقد وارد است و من فکر می‌کنم در واقع نیز چنین اتفاقی رخ داده است. با این وجود پلیس در این ماجرا کار خود را به خوبی انجام داد و با تلاش‌هایی که صورت گرفت در نهایت توانست قاتل را شناسایی و دستگیر کند. در مورد پیامک‌های حجاب نیز باید عنوان کرد در شرایط کنونی قانونی برای این کار وجود ندارد و اگر این اتفاق هم رخ می‌دهد مبنای قانونی ندارد. *برخی حقوقدانان عنوان می‌کنند در صورتی که قاتل به اعدام محکوم شود خانواده مقتول باید نصف دیه را پرداخت کند. آیا این موضوع صحت دارد؟ در این زمینه بستگی به ماهیت و موضوع جرم دارد. در گذشته مواردی وجود داشته که زورگیری برای سرقت یک تلفن همراه را مصداق محاربه دانسته و حکم اعدام برای آن صادر شده است. اگر در این حادثه موضوع را خصوصی در نظر بگیرند از نظر قانونی خانواه مقتول باید نصف دیه را بپردازد. دلیل این موضوع نیز این است که دیه مردم دوبرابر دیه زن است. ولی من فکر می‌کنم این گونه جنایت‌ها به دلیل اینکه در جامعه ایجاد رعب و وحشت می‌کند می‌تواند از مصادیق محاربه باشد و می‌تواند به عنوان قتل خصوصی قلمداد نشود. *به نظر می‌رسد فضای مجازی در این ماجرا برای ایجاد حساسیت ایجاد کردن برای جامعه نقش پررنگی ایفا کرده است. شاید اگر چنین اتفاقی در زمانی که فضای مجازی وجود نداشت رخ می‌داد حساسیت‌ها تا به این اندازه نبود. نقش فضای مجازی را در پیشگیری از تکرار این جرائم چگونه می‌بینید؟ متأسفانه مسائل مرتبط با زنان و مسائل ناموسی خیلی زود در جامعه پنهان می‌شود و خانواده‌ها برای حفظ آبروی خود از بروز آن و مراجعه به مراجع قانونی خودداری می‌کنند. در چنین شرایطی رسانه‌ها و فضای مجازی نقش مهمی دارند و در عین حالی که می‌توانند به خانواده‌ها آموزش‌های لازم را بدهد از سوی دیگر می‌توانند حساسیت‌های جامعه را نسبت به چنین اتفاقات ناگواری افزایش بدهد تا در آینده شاهد تکرار آن نباشیم. مجرمان نیز باید متوجه شوند که در صورت وقوع جرم تنها با یک خانواده مواجه نیستند که اگر آن خانواده از مجازات صرف نظر کرد و مجرم را بخشید دوباره به زندگی برگردند، بلکه باید بدانند که با یک جامعه مواجه هستند. من معتقدم در ماجرای قتل خانم حسین‌نژاد نیز رسانه‌ها و فضای مجازی نقش مهم و اساسی داشته‌اند و توصیه می‌کنند رسانه‌ها نسبت به این موضوعات حساسیت بیشتری داشته باشند تا جامعه نسبت به دلایل و پیامدهای این اتفاقات آگاهی بیشتری پیدا کنند و پیشگیری‌های لازم در این زمینه صورت بگیرد. قاتل با فرافکنی و طرح مسائل جانبی به دنبال این است که مقتول را مقصر حادثه جلوه بدهد. متأسفانه در روزهای اخیر چنین فضایی در شبکه‌های اجتماعی به وجود آمده است باید به دختران و زنان جامعه آموزش داد که وسائل حمل و نقل عمومی و تاکسی‌های اینترنتی که راننده‌های آنها تأیید صلاحیت شده‌اند وجود دارد و به هیچ عنوان از ماشین‌های شخصی استفاده نکنند متأسفانه مسائل مرتبط با زنان و مسائل ناموسی خیلی زود در جامعه پنهان می‌شود و خانواده‌ها برای حفظ آبرو از بروز آن و مراجعه به مراجع قانونی خودداری می‌کنند. در چنین شرایطی رسانه‌ها و فضای مجازی نقش مهمی دارند آرمان ملی- احسان انصاری: قتل الهه حسین‌نژاد و قتل برخی زنان دیگر در محیط منزل و جامعه یک پرسش مهم را پیش روی تصمیم‌گیران جامعه قرار داده که امنیت زنان در جامعه چگونه به صورت کامل به وجود خواهد آمد که خانواده‌ها نسبت به سرنوشت فرزندان خود احساس ناامنی نکنند؟ به نظر می‌رسد در این زمینه هم با خلأ قانون‌گذاری مواجه هستیم و هم با خلأ نظام تصمیم‌گیری کارآمد.        

 این در حالی است که لایحه امنیت زنان در سال96 به مجلس ارائه شد اما مجلس نه تنها درباره آن تصمیم‌گیری نکرده و بلکه طرح‌هایی مانند حجاب و عفاف را در دستور کار قرار داده که با واکنش‌های اجتماعی مواجه شده است. از سوی دیگر طولانی شدن زمان مشخص شدن سرنوشت الهه حسین‌نژاد و عدم ثبت تصویری از وی و قاتل نیز جای سوالاتی را مطرح کرده است. «آرمان ملی» برای تحلیل جزئیات این حادثه و پیامدهای اجتماعی آن با دکتر سیدمحمود علیزاده طباطبایی حقوقدان و وکیل دادگستری گفت‌وگو کرده است. علیزاده طباطبایی در این زمینه معقتد است: «پلیس همین که توانست قاتل را دستگیر کند کار بزرگی کرده است. نکته مهمی که وجود دارد این است که نباید اجازه داد قاتل با فرافکنی و طرح مسائل جانبی به دنبال این است که مقتول را مقصر حادثه جلوه بدهد. متأسفانه در روزهای اخیر چنین فضایی در شبکه‌های اجتماعی به وجود آمده است. نکته مهم دیگر اینکه حساسیت‌های لازم در جامعه در این زمینه وجود ندارد. به عنوان مثال از ماجرای اسیدپاشی در اصفهان خاطره بدی در ذهن مردم ایجاد شده که کسی هم آن را دنبال نکرد. به هر حال از نظر فرهنگی جامعه ما در وضعیتی قرار دارد که احتمال وقوع چنین حوادثی در آن وجود دارد. باید به خانواده‌ها و زنان جامعه آموزش داد که به هر کسی اعتماد نکنند و سوار هر ماشینی نشوند. از سوی دیگر حساسیت‌های اجتماعی باید در این زمینه افزایش پیدا کند تا افراد خطاکار خود را تنها با خانواده قربانی مواجه نبینند و متوجه شوند که اگر خطایی ازآنها سر بزند با کل جامعه مواجه هستند.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

*قتل الهه حسین‌نژاد بازتاب گسترده‌ای در بیم افکار عمومی جامعه و به خصوص زنان داشته است. این در حالی است که نگرانی‌ها نسبت به احتمال تکرار این اتفاقات بیشتر از گذشته شده است. دیدگاه شما درباره شرایط موجود چیست؟

 

واقعیت این است که بخشی از دلایل چنین اتفاقاتی پنهان‌کاری خانواده‌هاست. در برخی خانواده‌ها هنگامی که اتفاقی برای دختر خانواده رخ می‌دهد والدین برای حفظ آبروی خود و دخترشان این اتفاقات را پنهان می‌کنند. در این زمینه جامعه و خانواده‌ها نیاز به آموزش دارند و به همین دلیل هنگامی که آگاهی کافی در این زمینه وجود داشته باشد هنگامی که خطری برای دختران ایجاد می‌شود خانواده‌ها به پلیس و نهادهای قضائی مراجعه می‌کنند تا موضوع در دست بررسی قرار بگیرد. نکته مهم دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که برخی مسائل برای افراد و خانواده‌ها خصوصی است و جنبه عمومی ندارد. به همین دلیل نیز اگر رسانه‌ها به این موضوعات بپردازند افراد خطا کار متوجه می‌شوند که با یک فرد و خانواده مواجه نیستند و بلکه با یک جامعه مواجه هستند. باید به دختران و حتی پسران جوان آموزش داده شود که سوار هر ماشینی نشوند. در دنیای امروز و در کشور ما تاکسی‌های اینترنتی تحت نظارت مستقیم پلیس قرار دارد و راننده‌های آنها تأیید صلاحیت شده‌اند و از آنها سوءپیشینه گرفته شده است. دختران جوان نباید به راحتی به هر کسی اعتماد کنند و سوار ماشین آن شوند. لایحه تأمین امنیت زنان در آذرماه 1396 به مجلس شورای اسلامی ارائه شده است. در این لایحه جامعه شناسان، روانشناسان و حقوقدانان موضوعات مختلف درباره زنان را بررسی کرده و یک لایحه جامع به مجلس تحویل دادند. این در حالی است که تا به امروز 8 سال از ارائه این لایحه می‌گذرد، اما مجلس هیچ تصمیمی درباره این لایحه نگرفته و در مجلس خاک می‌خورد.

*سرنوشت الهه حسین‌نژاد پس از 10 روز مشخص شد. آیا با توجه به تجهیزات امروز پلیس این زمان زیاد نبود؟

من فکر می‌کنم پلیس همین که توانست قاتل را دستگیر کند کار بزرگی کرده است. نکته مهمی که وجود دارد این است که نباید به قاتل اجازه داد در پرونده اثرگذار باشد. قاتل با فرافکنی و طرح مسائل جانبی به دنبال این است که مقتول را مقصر حادثه جلوه بدهد. متأسفانه در روزهای اخیر چنین فضایی در شبکه‌های اجتماعی به وجود آمده است. نکته مهم دیگر اینکه حساسیت‌های لازم در جامعه در این زمینه وجود ندارد. به عنوان مثال از ماجرای اسیدپاشی در اصفهان خاطره بدی در ذهن مردم ایجاد شده که کسی هم آن را دنبال نکرد. به هر حال از نظر فرهنگی جامعه ما در وضعیتی قرار دارد که احتمال وقوع چنین حوادثی در آن وجود دارد. باید به خانواده‌ها و زنان جامعه آموزش داد که به هر کسی اعتماد نکنند و سوار هر ماشینی نشوند. از سوی دیگر حساسیت‌های اجتماعی باید در این زمینه افزایش پیدا کند تا افراد خطاکار خود را تنها با خانواده قربانی مواجه نبینند و متوجه شوند که اگر خطایی از آنها سر بزند با کل جامعه مواجه هستند.

*چرا در شرایط کنونی جامعه ایران که میزان بزهکاری نسبت به گذشته بیشتر شده زنان بیشتر قربانی می‌شوند؟ امنیت زنان در جامعه ایران نیازمند چه سازوکار و تصمیمات جدیدی است؟

در مرحله نخست باید به دختران و زنان جامعه آموزش داد که وسائل حمل و نقل عمومی و تاکسی‌های اینترنتی که راننده‌های آنها تأیید صلاحیت شده‌اند وجود دارد و به هیچ عنوان از ماشین‌های شخصی استفاده نکنند. واقعیت این است که ناامنی را کسانی در جامعه ایجاد می‌کنند که بی‌دلیل به هر فردی اعتماد می‌کنند و سوار ماشین آن می‌شوند. من فکر می‌کنم جامعه ایران نباید نسبت به این موضوع نگران باشد. این اتفاقات در همه جوامع رخ می‌دهد و حتی در جوامع توسعه یافته نیز‌ این قبیل خشونت‌ها علیه زنان موارد زیادی وجود دارد. در جامعه ما نیز مانند جوامع دیگر این وضعیت وجود دارد که می‌توان با فرهنگ‌سازی و آموزش از وقوع آن جلوگیری کرد.

*پس از این اتفاق برخی زنان این انتقاد را مطرح می‌کنند که چرا در موارد دیگر سریع پیامک ارسال می‌شود، اما در این ماجرا هیچ تصویری از لحظه سوار شدن و چهره قاتل ثبت نشده است؟ به چه میزان این انتقاد را وارد می‌دانید؟

این نقد وارد است و من فکر می‌کنم در واقع نیز چنین اتفاقی رخ داده است. با این وجود پلیس در این ماجرا کار خود را به خوبی انجام داد و با تلاش‌هایی که صورت گرفت در نهایت توانست قاتل را شناسایی و دستگیر کند. در مورد پیامک‌های حجاب نیز باید عنوان کرد در شرایط کنونی قانونی برای این کار وجود ندارد و اگر این اتفاق هم رخ می‌دهد مبنای قانونی ندارد.

*برخی حقوقدانان عنوان می‌کنند در صورتی که قاتل به اعدام محکوم شود خانواده مقتول باید نصف دیه را پرداخت کند. آیا این موضوع صحت دارد؟

در این زمینه بستگی به ماهیت و موضوع جرم دارد. در گذشته مواردی وجود داشته که زورگیری برای سرقت یک تلفن همراه را مصداق محاربه دانسته و حکم اعدام برای آن صادر شده است. اگر در این حادثه موضوع را خصوصی در نظر بگیرند از نظر قانونی خانواه مقتول باید نصف دیه را بپردازد. دلیل این موضوع نیز این است که دیه مردم دوبرابر دیه زن است. ولی من فکر می‌کنم این گونه جنایت‌ها به دلیل اینکه در جامعه ایجاد رعب و وحشت می‌کند می‌تواند از مصادیق محاربه باشد و می‌تواند به عنوان قتل خصوصی قلمداد نشود.

*به نظر می‌رسد فضای مجازی در این ماجرا برای ایجاد حساسیت ایجاد کردن برای جامعه نقش پررنگی ایفا کرده است. شاید اگر چنین اتفاقی در زمانی که فضای مجازی وجود نداشت رخ می‌داد حساسیت‌ها تا به این اندازه نبود. نقش فضای مجازی را در پیشگیری از تکرار این جرائم چگونه می‌بینید؟

متأسفانه مسائل مرتبط با زنان و مسائل ناموسی خیلی زود در جامعه پنهان می‌شود و خانواده‌ها برای حفظ آبروی خود از بروز آن و مراجعه به مراجع قانونی خودداری می‌کنند. در چنین شرایطی رسانه‌ها و فضای مجازی نقش مهمی دارند و در عین حالی که می‌توانند به خانواده‌ها آموزش‌های لازم را بدهد از سوی دیگر می‌توانند حساسیت‌های جامعه را نسبت به چنین اتفاقات ناگواری افزایش بدهد تا در آینده شاهد تکرار آن نباشیم. مجرمان نیز باید متوجه شوند که در صورت وقوع جرم تنها با یک خانواده مواجه نیستند که اگر آن خانواده از مجازات صرف نظر کرد و مجرم را بخشید دوباره به زندگی برگردند، بلکه باید بدانند که با یک جامعه مواجه هستند. من معتقدم در ماجرای قتل خانم حسین‌نژاد نیز رسانه‌ها و فضای مجازی نقش مهم و اساسی داشته‌اند و توصیه می‌کنند رسانه‌ها نسبت به این موضوعات حساسیت بیشتری داشته باشند تا جامعه نسبت به دلایل و پیامدهای این اتفاقات آگاهی بیشتری پیدا کنند و پیشگیری‌های لازم در این زمینه صورت بگیرد.

 

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار