آزمون دیپلماسی ایران در باکو
سفر رییسجمهوری به آذربایجان برای تقویت همکاریهای اقتصادی و کاهش تنشهای ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی فرصتساز است

روزنامه اعتماد گفتگوئی را با حامد خسروشاهی منتشر کرده است:
دوشنبه صبح مسعود پزشکیان، رییسجمهور کشورمان در راس هیاتی بلندپایه راهی جمهوری آذربایجان میشود. به نقل از مقامات رسمی تنی چند از تجار و بازرگانان پزشکیان را در این سفر همراهی میکنند. این سفر در حالی انجام میشود که رقابت میان قدرتهای منطقهای، به ویژه روسیه، ترکیه و اسراییل، برای نفوذ در قفقاز جنوبی شدت گرفته است. تهران نیز همزمان تلاش دارد با تمرکز بر پروژههای ترانزیتی همچون کریدور شمال-جنوب و با هدف حفظ تعادل ژئوپلیتیکی، جایگاه خود در برابر تحرکات آذربایجان، ارمنستان و دیگر بازیگران منطقهای را تثبیت کند. در همین راستا گمانهزنیهای متعددی در باب چرایی انجام این سفر در مقطع کنونی مطرح است. گروهی از ناظران بر این باورند که سفر رییسجمهور کشورمان به باکو، حامل پیامهایی فراتر از یک دیدار دیپلماتیک معمولی است. اما رسانههای عبری مدعیاند این سفر در حالی انجام شد که نتانیاهو قرار است دیداری با الهام علیاف، رییسجمهور آذربایجان داشته باشد. با این همه هرچند نمیتوان اختلافات سیاسی، امنیتی و حتی ژئوپلیتیکی میان تهران و باکو را طی سالهای اخیر نادیده گرفت، اما به باور گروهی دیگر از تحلیلگران این سفر نشانهای از تلاش هدفمند تهران برای بازتعریف روابط در مسیر دیپلماسی فعال و همگرایی منطقهای است. فارغ از اختلافات موجود میان دو بازیگر در مقطع کنونی و در شرایطی که آذربایجان همچنان با رویکردی محتاطانه نسبت به صلح مشروط با ارمنستان مینگرد، مساله کریدور موسوم به زنگزور و اختلافات در قرهباغ همچنان به قوت خود باقی است. در همین راستا عدهای با چاشنی خوشبینی براین باورند که سفر پزشکیان در چنین شرایطی ممکن است در فرآیند زورآزمایی میان ارمنستان و آذربایجان و حتی ایجاد پنجرهای تازه برای گفتوگو، کاهش تنش و شاید حتی گشودن افقهای همکاریهای جدید راهگشا باشد. گروهی دیگر اما با تاکید بر اهمیت اقتصادی این سفر گره خوردن پروژههای عظیم انرژی و ترانزیت منطقهای، از کریدور شمال- جنوب گرفته تا نقشآفرینی بالقوه در زنجیرههای ترانزیتی جدید همچون زنگزور را عامل مهمی برای دیدار سران دو کشور در مقطع کنونی میدانند، چرا که رونق همکاریهای اقتصادی و اتصال پایدارتر میان ایران و آذربایجان، پیوندی است که نه فقط برای تهران و باکو، بلکه برای کل معادلات انرژی و تجارت منطقهای اهمیت حیاتی دارد. در این میان همزمان رقابت نفسگیر بازیگرانی چون اسراییل و ترکیه برای افزایش نفوذ در آذربایجان، معادلات کنونی را برای تهران پیچیدهتر کرده است. تحلیلگران در این زمینه نیز بر این باورند که تهران میتواند با تکیه بر اصول دیرینه حسن همجواری، اعتمادسازی و تقویت همکاریهای منطقهای توازن قدرت را در قفقاز جنوبی به نفع ثبات و تعامل و در راستای اهداف خود رقم بزند. چنانکه تهران قادر است با توسل به اهرمهایی چون دیپلماسی فرهنگی و اقتصادی و حتی استفاده از ظرفیتهای حملونقل، انرژی در این بازی چندلایه و پرمخاطره برای خود جایگاهی تازه بازتعریف کند. به این بهانه روزنامه اعتماد در راستای ارزیابی و بررسی اهمیت سفر رییسجمهور کشورمان به باکو با حامد خسروشاهی، کارشناس حوزه قفقاز و عضو اندیشکده جریان گفتوگو کرده است.خسروشاهی در گفتوگو با «اعتماد» تاکید دارد که سفر پزشکیان به باکو میتواند فرصتی برای تقویت همکاریهای اقتصادی و ترانزیتی، خصوصا در پروژههایی چون کریدور شمال-جنوب و زنگزور باشد. به باور خسروشاهی در این شرایط ایران باید در اقدامی برقآسا به سرعت پروژههای زیرساختی را پیش ببرد و با استفاده از دیپلماسی اقتصادی، تعادل منطقهای را در برابر نفوذ اسراییل و ترکیه حفظ کند.
مشروح این گفتوگو در ادامه میآید.
فارغ از اختلاف نظرهایی که میان تهران و باکو در زمینههای مختلف مطرح است، سفر آقای مسعود پزشکیان به آذربایجان را چگونه ارزیابی میکنید؟
در میان آذریها ضربالمثلی وجود دارد که میگوید: «شما حق انتخاب همسر خود را دارید، اما همسایه را نه.» این جمله به خوبی نشان میدهد که همسایگی، برخلاف ازدواج، امری انتخابی نیست و جبر جغرافیایی و شرایط محیطی، ما را ناگزیر به برقراری نوعی همزیستی با همسایگانمان میکند.
در همین راستا، روابط ما با جمهوری آذربایجان نیز بهرغم وجود اختلافات گذشته که هنوز هم بهطور کامل برطرف نشده بر پایه ضرورتهای جغرافیایی و اقتصادی ادامه دارد.
در حال حاضر با توجه به تحولات جهانی و بازطراحی کریدورهای تجاری از شرق به غرب و شمال به جنوب، مسیرهای تازهای در اطراف ما در حال شکلگیری است. این تحولات، فرصتهای گستردهای برای فعالیتهای اقتصادی و تجاری در پیرامون کشورمان ایجاد کرده است؛ موضوعی که اهمیت ویژهای به روابط با جمهوری آذربایجان میبخشد. از همین منظر، سفر امروز مقام عالیرتبه کشورمان به جمهوری آذربایجان، با ترکیب هیاتی شامل تجار، بازرگانان و استانداران استانهای شمالغربی کشور، نشاندهنده آن است که رویکرد این سفر بیش از هر چیز بر ابعاد اقتصادی و تجاری متمرکز خواهد بود.
شما به گزاره اقتصادی اشاره کردید، با این همه مقوله ژئوپلیتیک نیز برجسته است، بالاخص در شرایط کنونی که شواهد نشان میدهد آذربایجان تمایلی به صلح مشروط با ارمنستان ندارد . در این میان موضوع کریدور زنگزور و چالشها در منطقه قرهباغ کماکان به عنوان یکی از موضوعات مورد اختلاف میان دو بازیگر مطرح است، با توجه به رویکرد ایران در باب کریدور زنگزور و همصدایی تهران با ایروان در باب این جغرافیا، آیا میتوان گفت این سفر بتواند مقدمهای باشد جهت یافتن راهی برای کاهش اختلافها؟
در اواخر دولت پیشین، یعنی دولت مرحوم شهید رییسی، ایران و جمهوری آذربایجان بر سر اجرای یک طرح مشترک به توافق رسیدند؛ طرحی که به «آزادراه کلاله» موسوم است. هدف از این پروژه، جایگزینی مسیر عبوری زنگزور از داخل خاک ایران و اتصال مناطق تازه آزاد شده غرب جمهوری آذربایجان از طریق بزرگراه کلاله به منطقه نخجوان بود. در این راستا، طرف آذربایجانی پل بزرگی روی رود ارس احداث کرد. در سوی دیگر، ایران نیز در ماههای اخیر با توجه به اهمیت این پروژه، اقدامات خود را سرعت بخشیده است. پس از آنکه وزیر راه و شهرسازی، خانم صادق که همزمان ریاست کمیسیون مشترک ایران و آذربایجان را نیز برعهده دارد، از بخشهای آذری و ایرانی این مسیر جدید بازدید کردند، دو کشور بر سر ایجاد یک جایگزین برای این بزرگراه و کریدور در جنوب ارس به توافق رسیدند.
اما در ارتباط با روابط میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، ارزیابی بنده این است که آذربایجان تلاش دارد از شرایط به وجود آمده حداکثر بهرهبرداری را به عمل آورد. یکی از دلایل اصلی که معاهده صلح هنوز به امضا نرسیده، این است که آذربایجان شرط اصلاح بخشهایی از قانون اساسی ارمنستان را مطرح کرده است؛ اصلاحاتی که به موضوع تمامیت ارضی در ارتباط با سرزمین قرهباغ و همچنین مباحث تاریخی پیرامون وقایع جنگ جهانی اول مربوط میشود.
این شرط تصمیمی نیست که نیکول پاشینیان،نخستوزیر ارمنستان بتواند شخصا درباره آن تصمیمگیری کند. با این حال، عملکرد چهار سال اخیر پاشینیان نشان داده است که او آمادگی دارد با اعطای برخی امتیازات، زمینه بازگشایی مرزهای کشورش به سوی آذربایجان و ترکیه را فراهم کند و مسیرهای اقتصادی جدیدی را حتی به قیمت دادن امتیازات حساس بگشاید.
اگر مقاومت ایران نبود، پاشینیان ممکن بود به آسانی با خواستههای آذربایجان موافقت کند. برخلاف ایران که برای خود در این زمینه خط قرمزهایی قائل است، ارمنستان چنین محدودیتهایی ندارد و بیشتر در اندیشه رشد اقتصادی و بهرهمندی از فرصتهای پیشرو است.
در این شرایط، طبیعی است که آذربایجان به دنبال ایجاد دو مسیر دسترسی، یکی از جنوب ارس و دیگری از شمال آن باشد. به نظر میرسد در این مقطع زمانی، ایران باید با حداکثر سرعت پروژه آزادراه و کریدور جدید را پیش ببرد تا مسیر شرق به غرب از خاک کشورمان عبور کند.
هر میزان تاخیر در عملیات راهسازی و زیرساختی میتواند شانس ارمنستان را برای بهرهبرداری از این فرصت افزایش دهد و بالعکس هرقدر ایران در این مسیر پیشگامتر عمل کند، میتواند از مزایای اقتصادی این پروژه سهم بیشتری ببرد.
به باور شما سفر آقای پزشکیان به آذربایجان تا چه اندازه میتواند موتور محرکه پروژههای انرژی و ترانزیتی بالاخص در کریدور شمال و جنوب و زنگزور را فعال سازد؟
در این زمینه باید گفت که از جمله پروژههایی که همچنان به نتیجه نرسیدهاند، اتصال راهآهن ایران به جمهوری آذربایجان و از آن طریق به روسیه و کشورهای مشترکالمنافع است؛ پروژهای که نیازمند تکمیل خطآهن آستاراست. در این زمینه، پیشتر تفاهمنامهای میان ایران و آذربایجان به امضا رسیده بود که براساس آن، مقرر شد جمهوری آذربایجان با سرمایهگذاری خود این مسیر را تکمیل کند. با این حال، تحریمهای اعمال شده از سوی امریکا علیه ایران مانع از پیشرفت این پروژه شد.
هرچند مقامات آذربایجانی تاکید دارند که پایانه راهآهن در خاک این کشور آماده شده و به تعهدات خود در این زمینه عمل کردهاند، اما همچنان انتظار میرود که ایران خطآهن خود را به مرز آذربایجان برساند. با تکمیل این پروژه، اتصال ریلی ایران و آذربایجان برقرار خواهد شد و این بخش از کریدور شمال- جنوب که بندر چابهار یا بندرعباس را به روسیه متصل میکند، به مرحله عملیاتی خواهد رسید. به نظر میرسد که در سفر پیشرو، گفتوگوهای جدی درباره این موضوع انجام شود. همچنین بحث اتصال ریلی پارسآباد اردبیل به خطوط ریلی جمهوری آذربایجان نیز در دستور کار احتمالی مذاکرات قرار خواهد گرفت.
در کنار مسائل زیرساختی، یکی از درخواستهای همیشگی ایران طی چهار سال گذشته از آذربایجان این بوده که با توجه به بودجه قابل توجهی که دولت آذربایجان برای بازسازی مناطق تازه آزاد شده اختصاص داده است، فرصت بیشتری برای حضور شرکتهای ساختمانی و بازرگانی ایرانی فراهم شود؛ شرکتهایی که میتوانند خدمات فنی مهندسی و مصالح ساختمانی صادر کنند.
با این حال، طی این مدت، آذربایجان چندان اجازه حضور مستقیم به شرکتهای ایرانی را نداده و عمده پروژههای بازسازی را به شرکتهای ترکیهای، اروپایی و چینی واگذار کرده است. در موارد معدودی نیز پروژهها از طریق پیمانکاران اصلی، به صورت پیمانکاری دست دوم به شرکتهای ایرانی سپرده شده که این روند برای ایران رضایتبخش نبوده است. امید میرود که در جریان این سفر، زمینه حضور گستردهتر شرکتهای ایرانی در بازار بزرگ بازسازی جمهوری آذربایجان فراهم شود.
در شرایط کنونی اسراییل و ترکیه تلاش دارند تا نفوذ خود را در منطقه قفقاز با تکیه بر روابط نزدیک با آذربایجان افزایش دهند، با لحاظ کردن این گزاره، به باور شما تهران چگونه قادر است با توسل به اصل حسن همجواری با همسایگان تعادل و توازن را برقرار کرده و بستری را برای کاهش تنش و افزایش تعامل با باکو هموار سازد؟
در دوران ریاستجمهوری حیدر علیاف یعنی پدر الهام علیاف در جمهوری آذربایجان، سیاست کلی این کشور بر ایجاد نوعی توازن میان بازیگران خارجی فعال در منطقه استوار بود؛ بازیگرانی همچون ایران، ترکیه، امریکا، کشورهای غربی و حتی کشورهایی نظیر پاکستان و رژیم صهیونیستی.
در سالهای اخیر نیز شاهد بودهایم که هرگاه دیدار رسمی میان مقامات ایرانی و آذربایجانی برگزار شده، بلافاصله تلاشهایی عجیب برای برگزاری دیدار مشابه با مقامات رژیم صهیونیستی صورت گرفته، گاهی نیز این روند بالعکس بوده است. حتی اگر دیدارها صرفا تشریفاتی هم بوده باشند، به نظر میرسد جمهوری آذربایجان سعی کرده تعادلی میان ارتباطات خود برقرار کند.
هماکنون، همزمان با اعلام رسمی سفر آقای پزشکیان به باکو، در رسانهها زمزمههایی درباره سفر احتمالی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به باکو شنیده میشد. هرچند مقامات آذری هنوز این خبر را بهطور رسمی تایید نکردهاند، اما با توجه به سیاست کلی جمهوری آذربایجان در زمینه حفظ موازنه در روابط خارجی، وقوع چنین سفری چندان دور از انتظار نیست.
از سوی دیگر، سرمایهگذاریهای اخیر شرکت نفت دولتی آذربایجان (سوکار) در سواحل مدیترانه روی پهنههای اشغالی متعلق به رژیم صهیونیستی، نشاندهنده تداوم همین سیاست در عمل است.
با این حال، جمهوری آذربایجان در کنار گسترش روابط با سایر بازیگران منطقهای، همچنان به دنبال همکاری با ایران نیز است. به ویژه آنکه جمهوری اسلامی ایران و شرکت ملی نفت ایران، سهامدار ۱۰درصد یکی از بزرگترین میدانهای نفتی جمهوری آذربایجان محسوب میشوند. همچنین میان دو کشور درخصوص بهرهبرداری از برخی میدانهای نفتی و گازی مشترک اختلافاتی وجود دارد که امید میرود در جریان سفر پیشرو، باب گفتوگو و حلوفصل این مسائل نیز گشوده شود.
به باور شما ایران برای آنکه موقعیت خود را در بازی قدرتهایی چون ترکیه، روسیه، چین و آذربایجان در قفقاز جنوبی تقویت کند چه اهرمهایی در اختیار دارد و چه ابتکار عملهایی را میتواند مطرح سازد؟
سیاست پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران برای مدیریت تحولات قفقاز جنوبی، ارایه راهکار «سه بهعلاوه سه» بود؛ ابتکاری که در اواخر دولت آقای روحانی و در دوران تصدی آقای ظریف بر وزارت امور خارجه مطرح شد. بر اساس این طرح، سه کشور قفقاز جنوبی یعنی آذربایجان، گرجستان و ارمنستان، به همراه سه کشور همسایه بزرگ این منطقه یعنی ایران، ترکیه و روسیه، در قالب یک پلتفرم مشترک برای حلوفصل مسائل منطقهای همکاری کنند. با این حال، بزرگترین مانع در مسیر تحقق این ابتکار، موضعگیری گرجستان بود. این کشور اعلام کرد تا زمانی که بخشهایی از خاکش در اوستیای جنوبی و آبخازیا تحت اشغال روسیه قرار دارد، وارد هیچگونه همکاری یا مراودهای با مسکو نخواهد شد. به همین دلیل، گرجستان از همان ابتدا پیشنهاد ایران را رد کرد.
با وجود این مخالفت، روسیه همچنان بازیگر اصلی میدان قفقاز جنوبی محسوب میشود. در واقع، اگر ترکیه در این میدان امکان نقشآفرینی یافته، این امر با چراغ سبز مسکو صورت گرفته است. همکاریهای پیشین روسیه و ترکیه در عرصههایی همچون سوریه و لیبی نیز موید این واقعیت است که بدون هماهنگی و اجازه روسیه، ترکیه نمیتوانست در جنگ دوم قرهباغ چنین نقشی ایفا کند.
در شرایط کنونی و با توجه به تحریمهای سنگین غرب علیه روسیه، ترکیه نقش موثری در دور زدن تحریمها و تسهیل فروش نفت و گاز روسیه به اروپا ایفا میکند. این روابط و معاملات دوجانبه، به بدهبستانهای گسترده میان آنکارا و مسکو منجر شده است. با این وجود، روسیه نهتنها تاکنون اجازه نقشآفرینی گسترده ایران در تحولات قفقاز جنوبی را نداده، بلکه به نظر میرسد در آینده نیز چنین اجازهای را نخواهد داد.