به روز شده در
کد خبر: ۲۰۵۸۲
در حضور خبرنگاران در دادسرای جنایی مطرح شد

عامل قتل الهه حسین نژاد: من هیولا نیستم

امروز یکشنبه (18 خرداد 1404) در جلسه‌ای با حضور خبرنگاران در دادسرایی جنایی متهم به قتل الهه حسین نژاد انگیزه خود از قتل را تشریح کرد.

عامل قتل الهه حسین نژاد: من هیولا نیستم
گروه اجتماعی آوش

«همه چیز یک اتفاق بود، من قصد سرقت نداشتم ، یکی ازگوشی های مقتول را در کنار جسدش انداختم و دیگری را در حوالی پایانه آزادی دور انداختم، اگر سارق بودم طلاهای او را برمی داشتم و یا آنکه گوشی هایش را نگه می داشتم.» 

این ادعاهای مرد جوانی است که در جنایتی وحشتناک، الهه حسین نژاد ، « دخترگمشده ایران » را به قتل رسانده است، او که صبح امروز یکشنبه (18 خرداد 1404) در دادسرای جنایی در مقابل خبرنگاران قرار گرفته بود درحالی که به شدت گریه می کرد گفت: باورکنید که من هیولا نیستم و اصلا قصد سرقت نداشتم،  آن شب به خاطر مسائل خانوادگی و مشکلاتی که با همسرم داشتم اعصابم خرد شده بود و حوادث طوری پیش آمد که به قتل ختم شد.

او در ادامه گفت: از اسلامشهر مسافری سوار کردم و به میدان آزادی آمدم، در میدان آزادی منتظر مسافر بودم که مقتول سوار خودرو شد و روی صندلی جلو نشست، در مسیر چون با صدای بلند با گوشی تلفنش حرف می زد با هم بحثمان شد و من که عصبانی بودم با چاقو به او چند ضربه زدم ، چاقو را به این دلیل همراه داشتم که یک بار در دام خفت گیران گیر افتاده بودم و می ترسیدم ، در حالی که از کاری که کرده بودم بسیار وحشتزده بودم، به دنبال محل خلوتی می گشتم تا جسد را در آنجا پنهان کنم، وقتی به مکان خلوتی در فشافویه رسیدیم، جسد را رها کردم و گوشی تلفن مقتول را هم کنارش انداختم.

بعد از آن به خانه رفتم، صبح روز بعد، هنگامی که در حال شستن خودرو و پاک کردن لکه خون ها بودم، گوشی دیگری را که در داخل خودرو افتاده بود پیدا کردم، فکر کردم که گوشی متعلق به یکی از مسافرانی است که قبلا سوار کرده ام و بنابراین آن را نزد خودم نگه داشتم اما وقتی عکس های مقتول را در فضای مجازی دیدم و وحشت کردم، آن را در دستشویی های عمومی اطراف میدان آزادی انداختم بعد از آن چون احتمال می دادم که پلیس به سرنخ های مربوط به دخالت من در این جنایت برسد، از خانه ام به قهوه خانه یکی از اقواممان رفته و در آنجا مخفی شدم 

 در ادامه این جلسه، متهم درباره رابطه اش با همسرش گفت: چند سال یکی از اقواممان یک کارگاه نان فانتزی در خرم آباد داشت، برای همین همراه همسرم برای کار به آنجا رفتیم اما وقتی با همسرم دچار اختلاف شدم، نتوانستم در آنجام بمانم و برای مسافرکشی به تهران آمدم ، ما از هم جدا بودیم اما طلاق نگرفته بودیم و من هر چند وقت یکبار برای دیدنش به خرم آباد می رفتم و از دور او را نگاه می کردم.

من هیولا نیستم

در حالی که در بررسی جسد مقتول، طلاهایش همراه او پیدا شده است، عامل جنایت در ادامه سخنانش گفت: آن شب همه چیز در یک لحظه عصبانیت اتفاق افتاد، من قصد سرقت نداشتم چرا که اگر چنین قصدی داشتم طلاهایش را برمی داشتم در حالی که به طلاهایش دست نزدم.

او در توضیح انگیزه اش از این جنایت گفت: همه چیز اتفاقی و پشت سر هم رخ داد، او با گوشی اش با صدای بلند حرف می زد که سر همین موضوع با هم حرفمان شد و من که به خاطر جدایی همسرم، از زن ها کینه داشتم با چاقو به او ضربه زدم و وقتی به خودم آمدم که دیگر دیر شده بود.

او در ادامه گفت: کاش آن شب او را سوار خودرو نکرده بودم چون در این صورت این اتفاق رخ نمی داد.

ارسال نظر

آخرین اخبار