تلویزیون بازی را باخت؛ کوچ مخاطب به سمت شبکه نمایش خانگی
با فصل جدید «گل یا پوچ» و موفقیت چشمگیر آن در شبکه نمایش خانگی، مشخص شد که تلویزیون دیگر توان جذب و نگهداشتن مخاطبانش را ندارد و چهرههای محبوب، راهی رسانههای نوظهور شدهاند. این روند زنگ خطری برای آینده رسانه ملی است.

فراخوان فصل جدید برنامه «گل یا پوچ» منتشر شده و اینبار، زنان نیز میتوانند در مسابقه شرکت کنند. این اتفاق در نگاه اول تنها یک رویداد معمولی در حوزه سرگرمی به نظر میرسد، اما در واقع، زنگ خطری است برای تلویزیون.
محبوبیت «گل یا پوچ» در شبکه نمایش خانگی بهقدری بود که تکهکلامهای آن در بین مردم رواج یافت و بازی آن دوباره به جمعهای دوستانه برگشت. حتی کارتهای بازی با تصویر مهران مدیری وارد بازار شد. همه این نشانهها حاکی از موفقیتی بزرگ در جذب مخاطب هستند؛ موفقیتی که اگر در قاب تلویزیون اتفاق میافتاد، میتوانست افتخاری برای رسانه ملی باشد. اما اینچنین نشد. چرا؟ چون مهران مدیری و دیگر چهرههای محبوب، تلویزیون را ترک کردهاند. حالا در شبکههای غیر رایگان، همان مخاطبانی را جذب میکنند که زمانی پای تلویزیون مینشستند. این کوچ، صرفاً انتخاب فردی یک هنرمند نیست؛ نشانهای است از شکست تلویزیون در حفظ سرمایههای انسانیاش.
«گل یا پوچ» تنها یک برنامه سرگرمکننده نیست، بلکه یک ستارهساز بزرگ هم بود. شرکتکنندگان این برنامه، که بسیاری از آنها پیش از این شناختهشده نبودند، حالا در فضای مجازی مخاطبان زیادی دارند. پیج اینستاگرام بسیاری از این افراد بهطرز چشمگیری پیشرفت کرده و بسیاری از آنها به چهرههای محبوب در شبکههای اجتماعی بدل شدهاند. این در حالی است که تلویزیون همچنان در تلاش است تا شکل و محتوای جذاب خود را پیدا کند.
این تغییرات بهویژه در زمانی رخ داده که مردم حاضرند برای تماشای برنامههای دلخواهشان هزینه بپردازند، آن هم در شرایط اقتصادی امروز. این یعنی تلویزیون دیگر نمیتواند پاسخگوی سلیقه و نیاز مخاطبانش باشد. رسانهای که زمانی تنها گزینه برای سرگرمی بود، حالا میدان را به رقبایی واگذار کرده که تازهنفستر، متنوعتر و مخاطبمحورترند.
یکی از جنبههای مهم تغییرات اخیر، حضور زنان در فصل جدید این برنامه است. اضافه شدن زنان به جمع شرکتکنندگان تنها یک تغییر ظاهری نیست، بلکه نمادی از تحولی بزرگ در دنیای رسانه و سرگرمی است. در حالی که تلویزیون هنوز در برخی موارد محتاطانه با این موضوع برخورد میکند، برنامههای غیررایگان به راحتی با این تغییرات اجتماعی همراه شده و نشان دادند که به نیازهای بهروز و خواستههای مخاطبان توجه دارند.
«گل یا پوچ» موفق شد با تلفیق حس نوستالژی و اجرای مدرن، برنامهای بسازد که مردم را سرگرم کند. این اتفاقی بود که اگر در تلویزیون رخ میداد، شاید میتوانست بخشی از اعتبار ازدسترفتهاش را احیا کند. اما اکنون، بازیگران اصلی عرصه سرگرمی، خارج از قاب رسمی فعالیت میکنند؛ و تلویزیون، تماشاگر منفعل این بازی است و تا کنون تلاش چشمگیری برای احیای خود انجام نداده است.
تلویزیون اگر نتواند این شکستها را جدی بگیرد و خود را بازتعریف نکند، بهزودی نهفقط بازیگرانش، که مخاطبانش را برای همیشه از دست خواهد داد. رسانهای که زمانی همه نگاهها را به خود جلب میکرد، امروز در آستانه فراموشی ایستاده است؛ مگر آنکه تصمیم بگیرد بازی را دوباره یاد بگیرد.