هنر علیه جنگ: بنکسی و سیاست دیوارها
در روزهایی که جنگ در خاورمیانه بیداد میکند و حمله به ایران، سایهای سنگین بر جان مردم انداخته، بازخوانی آثار «بنکسی» میتواند یادآور شود که هنر، حتی وقتی بیچهره است، میتواند بلندترین فریاد باشد.

سالیان سال است که جنگ، با مردم خاورمیانه عجین شده، اما حمله اخیر اسرائیل به ایران و درگیر شدن کشورمان با جنگ، وضعیت تازهای را رقم زده است. شاید در این بحرانِ وحشت و اضطراب، هنر آخرین چیزی باشد که به آن فکر میکنیم؛ اما در همین لحظات است که ناگهان یک تصویر، میتواند بار دیگر شور زندگی را در رگهامان جاری کند.
در چنین بزنگاههایی، نامی دوباره در ذهنها زنده میشود؛ نامی بیچهره، اما جهانی «بنکسی»، هنرمند خیابانی بریتانیایی که بیش از دو دهه است با آثار ضد جنگ، ضد سرمایهداری و ضد خشونت خود، دیوارهای جهان را به رسانهی اعتراض تبدیل کرده؛ هنرمندی که چهرهاش را هیچکس نمیشناسد، اما آثارش در حافظه تصویری میلیونها نفر حک شده است.
در جهانی که تصویر و دیدهشدن برای بسیاری از هنرمندان به اندازهی خود هنر اهمیت یافته، «بنکسی» دقیقاً خلاف جریان شنا میکند؛ هنرمند خیابانی مرموزی که هنوز هویت واقعیاش مشخص نیست اما آثارش روی دیوارها، از لندن تا بیتاللحم و از نیویورک تا اوکراین شناخته شدهاند.
«بنکسی» را میتوان یکی از مهمترین هنرمندان سیاسی معاصر دانست؛ صدایی بیچهره علیه جنگ، خشونت، سرمایهداری و سرکوب.
بنکسی از دهه ۱۹۹۰ در شهر بریستول انگلستان کار خود را با گرافیتیهای ساده و تکرنگ که کمکم به آثاری با پیامهای کوبنده سیاسی، طنز تلخ و دغدغههای انسانی تبدیل شدند آغاز کرد.
یکی از معروفترین آثار او، تصویر مردی است که بهجای کوکتل مولوتوف، دستهای گل پرتاب میکند؛ تصویری نمادین از مبارزه صلحآمیز در جهانی که خشونت، سر تا پای آن را فرا گرفته است.
او هنر خیابانی را به ابزاری برای اعتراض بیواسطه تبدیل کرده است؛ اعتراض به جنگ عراق، اشغال فلسطین، دیوارهای جدایی، بحران پناهندگان، خشونت پلیس، فقر و مصرفگرایی.
هویتی که همچنان مبهم است
«بنکسی» بدون اینکه آثاری در گالریها نمایش دهد یا مصاحبه کند، توانسته دیوارها را به بلندگوی جهان بدل کند؛ دیوارهایی که در سکوت فرو رفتهاند، با آثار او فریادهای اعتراضآمیز سر میدهند.
«بنکسی» بخشی از شهرت خود را نیز مدیون ناشناخته بودنش است؛ او در طول سالهای فعالیت خود توانسته بهخوبی ناشناس باقی بماند و تاکنون تن به هیچ مصاحبهای نداده است.
ادعاهای مختلفی درباره هویت «بنکسی» مطرح شده که مورد توجه رسانههای مختلف قرار گرفته است.
در یکی از موارد اخیر، از فردی متولد بریستول به نام «رابین گانینگهام» بهعنوان فردی که در پشت نام بنکسی پنهان شده است، نام برده شد. محققان انگلیسی به کمک علوم ریاضی، جرمشناسی و بررسی جغرافیایی، بر این نظریه مهر تأیید زدند.
دانشمندان دانشگاه «کوئین مری» لندن معتقدند الگوی توزیع آثار بنکسی حاکی از آن است که شخصیت حقیقی او «رابین گانینگهام»، هنرمند انگلیسی است.
پیش از این نیز نشریه «دیلیمیل» در سال ۲۰۰۸ «گانینگهام» را بهعنوان هنرمند معروف با اسم مستعار «بنکسی» معرفی کرده بود.
با این حال، هنوز روشن نیست که این یافته درست است یا خیر.
دیوارها، روزنهای برای دیدن حقیقت
از مهمترین پروژههای «بنکسی» میتوان به نقاشیهایش روی دیوار حائل اسرائیل و فلسطین اشاره کرد؛ جایی که تصاویری از کودکان، گلها، پرندگان و حفرههایی خیالی بهسوی افقهای روشن، عمق فاجعه انسانی را با زبانی شاعرانه و البته تلخ و گزنده روایت میکنند.
استیو لازاریدس، گالریدار و مدیر پیشین آثار بنکسی، درباره او گفته: «بنکسی هنرمندی است که بیشتر از هر نقاش معاصر دیگر، مردم را وادار کرده بایستند، نگاه کنند و بیندیشند.»
شیلا هیکس، هنرمند آمریکایی، هم دربارهاش میگوید: «بنکسی به ما نشان میدهد چطور دیوارها میتوانند روزنهای باشند برای دیدن حقیقت، نه پنهانکردن آن.»
در روزهایی که جنگ در خاورمیانه بیداد میکند و حمله به ایران، سایهای سنگین بر جان مردم انداخته، بازخوانی آثار بنکسی میتواند یادآور شود که هنر، حتی وقتی بیچهره است، میتواند بلندترین فریاد باشد.
شاید امروز، بیش از همیشه، به چنین دیوارهایی نیاز داریم؛ دیوارهایی که بهجای تبلیغ، حقیقت را فریاد میزنند.