10 بازی ویدئویی برتر و تاثیرگذار 10 سال اخیر
در دهه گذشته صنعت بازیهای ویدیویی با رشد سالانهی بیش از 10 درصد به یکی از بزرگترین صنایع سرگرمی جهان تبدیل شده و درآمدی بالغ بر 240 میلیارد دلار تنها در سال 2024 داشته است.

در 10 سال گذشته، دنیای بازیهای ویدیویی شاهد تحولاتی چشمگیر در روایت، طراحی هنری، گرافیک و تجربه کاربری بوده است. این ۱۰ بازی ویدیویی نهتنها محبوبیت جهانی پیدا کردند، بلکه مرزهای بازیسازی را جابهجا کردهاند و با روایتها، شخصیتپردازی یا ساختار نوآورانه خود به بخشی از حافظه جمعی مخاطبان بدل شدهاند.
The Witcher 3: Wild Hunt (2015)
بازی Witcher 3 ساخته CD Projekt Red نقطهی اوج روایتپردازی در بازیهای جهانباز به شمار میآید. داستان گرالت، شکارچی هیولا، در دنیایی فانتزی و بیرحم، با دیالوگهایی قوی و مأموریتهایی که هرکدام روایت مستقلی دارند، تجربهای چندلایه خلق میکند. تصمیمهای بازیکن تأثیر عمیقی بر سرنوشت شخصیتها دارند و دنیای بازی سرشار از جزئیات انسانی و عاطفی است.
Red Dead Redemption 2 (2018)
این بازی که توسط Rockstar Games ساخته شده، یک وسترن سینمایی با جزئیاتی بینظیر و روایتی شاعرانه است. بازیکن در نقش آرتور مورگان، یک قانونشکن با وجدان، سفری احساسی را آغاز میکند که مفاهیمی چون وفاداری، پشیمانی و تغییر را کاوش میکند. هر عنصر از دنیای بازی (از هوای مهآلود صبحگاهی گرفته تا مکالمات ساده کنار آتش) با دقت و ظرافت طراحی شده است.
The Last of Us Part II (2020)
ساخته Naughty Dog، این بازی روایتی جسورانه از چرخه خشونت، از دست دادن و همدلی ارائه میدهد. بازیکن میان دو شخصیت متضاد جابهجا میشود و روایت را از دو زاویه متفاوت تجربه میکند. این اثر نهتنها از نظر گرافیکی و صداگذاری برجسته است، بلکه توانست بحثهای عمیقی درباره اخلاق روایت در بازیها ایجاد کند.
Elden Ring (2022)
محصول استودیوی FromSoftware با همکاری نویسنده مشهور جورج آر. آر. مارتین دنیایی تاریک، وسیع و پررمز و راز خلق کرده است. برخلاف بسیاری از بازیهای مدرن Elden Ring بازیکن را وادار میکند خودش کشف کند، شکست بخورد، یاد بگیرد و دوباره برخیزد. آزادی مطلق در کاوش جهان و طراحی هنری نفسگیر، این بازی را به تجربهای حسی و ذهنی خاص بدل کرده است.
God of War: Ragnarök (2022)
در ادامهی موفقیت نسخه ۲۰۱۸، God of War: Ragnarök نهفقط یک بازی اکشن بلکه روایتی پدرانه، اسطورهای و فلسفی است. رابطه کریتوس و آترئوس (پسرش) در بطن داستان قرار دارد و مبارزات نفسگیر در کنار روایت عاطفی، این بازی را به یکی از بهترین آثار نسل جدید تبدیل کرده است.
Hades (2020)
استودیوی مستقل Supergiant Games با Hades نشان داد که حتی بازیهای روگلایک میتوانند روایتی قدرتمند داشته باشند. بازیکن در نقش زاگریوس، پسر هادس، بارها از دنیای مردگان فرار میکند و در هر تکرار، داستان جدیدی کشف میشود. گرافیک دستی، موسیقی الهامگرفته از اساطیر و دیالوگهای جذاب Hades را به یکی از شاهکارهای مستقل این دهه تبدیل کردهاند.
Minecraft (ادامهدار از ۲۰۱۱ تا امروز)
اگرچه Minecraft بیش از ده سال عمر دارد، اما در دهه اخیر نیز بهصورت پیوسته رشد کرده و جامعهی بازیکنانش را گسترش داده است. آزادی بیپایان در ساخت، بقا و خلاقیت، آن را به یکی از فراگیرترین بازیهای تاریخ تبدیل کرده است. تأثیر فرهنگی Minecraft چنان عظیم است که امروزه در آموزش، هنر و حتی شهرسازی مجازی نیز کاربرد دارد.
The Legend of Zelda: Breath of the Wild (2017)
این نسخه از Zelda بازتعریفی نوین از بازیهای ماجراجویی جهانباز بود. دنیایی زنده، فیزیکمحور و بینهایت آزاد که به بازیکن اجازه میدهد مسیر خود را در روایت بسازد. طراحی هنری مینیمال، موسیقی آرام و حس ماجراجویی کودکانه Breath of the Wild را به تجربهای شاعرانه و نوستالژیک بدل کردهاند.
Cyberpunk 2077 (2020/2022)
گرچه با شروعی پر از مشکل عرضه شد، اما نسخه بهبودیافته Cyberpunk 2077 موفق شد جایگاه خود را بازیابد. دنیای نایتسیتی با طراحی سایبرپانک خاص، شخصیتهای بهیادماندنی و داستانهایی از تکنولوژی، هویت و آزادی، بازی را به تجربهای پیچیده و غنی بدل کرد. بهویژه پس از انتشار آپدیت Phantom Liberty این اثر بازنگری شد و مورد تحسین قرار گرفت.
Fortnite (2017 – تا امروز)
Fortnite تنها یک بازی بتلرویال نیست؛ بلکه تبدیل به یک پلتفرم فرهنگی شده است. از کنسرتهای مجازی گرفته تا همکاری با برندها و فیلمها Fortnite مرزهای بین بازی، سرگرمی و رسانه را شکسته است. گیمپلی روان، رویدادهای فصلی خلاقانه و فضای اجتماعی آن، این بازی را به انتخاب اول میلیونها گیمر جوان تبدیل کردهاند.