خانواده من 35 نفره است

ساعاتی بعد از تولد «عارف»، کوچکترین فرزند خانواده شیب کوه که در کهنوج کرمان ساکن هستند، به سراغ پدر خانواده رفتیم و با او گفتگو کردیم، او که مدعی است جانباز دفاع مقدس است، در مسیر رفتن از یک سازمان به سازمان دیگر به صورت تلفنی با ما گفتگو می کند.

آقای شیب کوه، با تولد عارف کوچولو، از خانواده شما به عنوان یکی از پرجمعیت ترین خانواده های ایران یاد می شود، کمی درباره خانواده اتان توضیح بدهید

 تا امروز بیست و هشت فرزند دارم، دو تا هم توی راه داریم.

این بچه ها از چند همسرتان هستند؟

من چهار همسر دارم.

خاطرتان هست که از هر همسر چند فرزند دارید؟

از اولین همسرم 11 فرزند، از دومی ۵ تا ، ۱۰ تا از همسر دیگرم فرزند دارم، و از دیگری هم دو تا

  شغلتون چیست و منبع درآمدتان از کجاست؟

شغلی ندارم الان، خانه نشین هستم، از ناحیه سر و پا مجروح شده ام و به همین خاطر الان نمی توانم کار کنم.

پس هزینه بچه ها را چطور تامین می کنید؟

یارانه و خدای بالا سر.

تا کنون برای گرفتن کمک به سازمانی هم مراجعه کرده اید؟ کمکی هم به شما صورت گرفته است؟

ببنید، من به همه سازمان ها نامه داده ام اما کسی توجهی نکرده است، اما حالا با تولد فرزند آخرم ، چون مسئولان اداره ثبت احوال برای صدور شناسنامه اش کمک کردند، خبرمنتشر شد و حالا شاید کسی پیگیر شود.

4 همسرتان با هم زندگی می کنند؟

نه، ولی خانه هایشان کنار همدیگر است.

خانه هایی که در آنها ساکن هستید متعلق به خودتان است؟

نه ، کرایه ای است، ولی الان به مشکل خورده ایم، صاحبخانه می گوید 40 میلیون باید بدهید یا بروید بیرون ، من با ۲۸ تا بچه و چهار تا همسر چه کار باید  بکنم

هزینه های بچه ها چطور تامین می شود؟

کمک های مردمی است، من قند و فشار خون  دارم و از ناحیه سر و پا مجروح هستم اما کسی به من کمک نکرده است، تا اینکه از دیروز که به اداره ثبت احوال آمدم ، مدیران ثبت احوال کمک کردند و خبر زندگی من منتشر شد.

یعنی هیچ سازمانی به شما کمک نمی کند؟

چرا ، کمیته امداد ماهی سه میلیون تومان می دهد که پول نانمان هم نمی شود، من عمرم را برای کشور خدمت کرده ام اما حالا که خانه نشین شده ام کسی کمکی نمی کند. بدنم پر از ترکش است.

اسامی فرزندانتان را می‌دانید؟

  آره اسم بچه های همسر اولم آمنه، حیبیه، مهدی، محمود، صدیقه است، بچه های همسر دیگرم هم عصمت ، زیور، زیبا ، سمن بر ،علی اصغر، زینب ، فرهاد ، شیرین هستند، زهرا، بهنام ، کبری ، علی اکبر، رقیه، معصومه ، نازگل ، نرگس ، محمد رسول اسامی فرزندان دیگرم هستند، اسم بچه آخرم هم عارف است، البته دو تا فرزند دیگر هم انشاالله در ماه های آینده به دنیا می آیند.(اسم بعضی بچه ها بیان نشده است)

  الان بعد از تولد کودکتان هیچ سازمان یا ارگانی برای کمک نیامده است ؟

 نامه داده اند اما هیچ کمکی نکرده اند، من از سال ۶۳ تا ۶۵ جبهه بوده ام ، در بیمارستان سوسنگرد بستری بودم که بمباران شد، از ناحیه سر و پا مجروح شده ام اما کسی کمکم نکرده است.

اما چنین چیزی ممکن نیست که با داشتن مجروحیت، هیچ سازمانی به شما کمکی نکرده باشد

  بیمارستانی که در آن بستری بودم بمباران شد، اما دارم مدارک را ارائه می کنم ، کارت ایثارم صادر شده است اما کارت جانبازی ام گفته اند تا چند ماه دیگر صادر می شود.

خانه برای خودتان است یا مستاجرید؟

مستاجرم و ماهی10 میلیون اجاره می دهم.

 بزرگترین بچه‌ شما چند ساله است؟

 بزرگترین فرزندم متولد سال 62 است .

 بچه ها مدرسه هم رفته اند؟

بله ، الان سه تا مدرسه ای داریم ، یک فرزندم هم الان دیپلم است ولی در خانه است.

 از بچه هایتان کسی هم ازدواج کرده است ؟

بله ۸ تا دختر ازدواج کرده اند.