«افعی تهران» در شانگهای؛ افعی سانسور در تهران!

امروز در خبرها آمده بود سریال «افعی تهران» راهی جشنواره تلویزیونی «شانگهای» (STVF) چین شده است، جشنوارهای آسیایی و معتبر که سابقه طولانی دارد. چندی پیش هم دو سریال «آکتور» و «در انتهای شب» محصول دو پتلفرم از شبکه نمایش خانگی ایرانی راهی فستیوال «سریز مانیا» فرانسه شدند و موفقیتهایی را از آن خود کردند.
این دستاوردها اگرچه نشان از بضاعتهای سینمای ایران دارد که در این سالها با حضور در شبکه نمایش خانگی ظهور و بروز تازه پیدا کرده اما سوی دیگر آن حذف و سانسور؛ تهدید و تحدید سازندگان را آشکار میکند، سریالهایی که باید از هزار توی سانسور و لایههای متعدد بازخوانی و بازبینی بگذرند تا به دست مخاطبانشان برسند. در این سالهای پس از پاندمی کرونا، وزارت ارشاد دولت سیزدهم سیاستهایش و همینطور شکلگیری «ساترا» بهعنوان بازوی اجرایی سازمان صداوسیما، تلاشهای زیادی صورت گرفت تا آنجا که میتوانند صنعت نوپای نمایش خانگی را محدود کنند.
رویدادهایی همچون حضور سریالهای ایرانی در جشنوارههای جهانی از ایندست نشان میدهد قابلیتهای بسیاری در سینمای ایران وجود دارد که به دلیل تنگنظریهای ساختاری و دخالتهای نهادهای بالادستی محدود شدهاند و دست فرهنگ در روایتسازی خالی مانده است.
در بحبوحه و کوران روایتها، درحالیکه کشورهای همجوار حاضر به سرمایهگذاری چند صد میلیون دلاری برای ساخت یک سریال هستند تا بلکه هویت و داشتههای فرهنگی - تاریخی خود را بازنمایی کنند، سازمانهای بالادستی در ایران به دنبال حذف روایتها و نگاههای متنوع هستند و به تک روایتی که در داخل کشور هم خواهانی ندارد، اصرار میکنند.
نمونه اخیر این دست اتفاقات توقیف سریال سووشون و فیلتر کردن پلتفرم نماوا است. برخوردهای سلبی که هیچ دستاوردی تاکنون نداشته به جز تنش فرهنگی و سرگردانی مخاطب. در نظر داشته باشید حذف این سریالها و پلتفرمها که با دستور نهادهایی همچون ساترا (که نانوشته در پی حذف رقبای صداوسیما هستند) صورت میگیرد تاکنون هیچ دستاوردی نداشته است به جز آن که سیل و خیل مخاطبان را به سمت سریالهای منطقهای و جهانی سوق دهد. مخاطبانی که سریالهای ترکی و هندی و... را بدون ملاحظات فرهنگی و حذف و سانسورهای رایج وطنی میبینند و در افقی بزرگتر نقطههای اتصال به باورهای ملی در ذهن و ضمیرشان کمرنگ شده و یا ارزشهای دیگری جایگزین آن میشود.
سوی دیگر حذفها و محدودکردنها، بحث بازارهای داخل و اقتصاد هنر است. از دستدادن بازار داخلی و تضعیف بخش خصوصی و خانهنشین کردن بخش بزرگی از هنرمندان صنعت سینما که در کنار این سریالها امورات خود را میگذرانند، حاصلی به جز بیکاری و به حاشیه راندن این قشر ندارد. ویرانی که محصول نگاه تنگنظرانه مدیرانی است که افق بلندمدت ندارند و تا «همین امروزِ» فرهنگ را بیشتر نمیبینند.

سوی دیگر این نگاه حذف محور، عدم حضور در بازارهای جهانی است. درحالیکه سال گذشته نتفلیکس، یکی از غولهای ساخت و انتشار سریال در شبکه نمایش خانگی، با ورود به بازار کره جنوبی و پس از آن ترکیه، پلتفرمها و سریالهای این دو کشور را به بازار جهانی گره زد؛ سینما و شبکه نمایش خانگی ایران با آن همه دستاوردی که در جشنواره جهانی دارد، هیچ سودی از این رفتوآمدهای فرهنگی نبرد و بهدلیل خود تحریمی و نقص مدیریت فرهنگی راه ارتباطی با جهان در این زمینه مسدود ماند. باتوجهبه شرایط فعلی کماکان راهی سیستماتیک برای ارتباط با جهان وجود نداشته و ندارد و هنرمندان و سریالسازان و... باید از فرصتهای اندک جشنوارهها استفاده کنند.
در اهمیت نقش روایت و سریالسازی در جهان امروز همین بس که سال گذشته وقتی یکی از سریالهای معروف هالیوودی (امیلی در پاریس) که قصههای آن در فرانسه میگذشت، برنامهریزی کرد تا فصل جدیدش را در رم و ایتالیا بسازد؛ با واکنش امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، روبرو شد که خواستار ادامه ساخت این سریال در فرانسه شده بود و از سوی دیگر شهردار رمِ ایتالیا اصرار داشت آن گروه سریالسازی به رم بروند و در جواب رئیسجمهور فرانسه نوشت: «آیا رئیسجمهور مکرون مسئله مهمتر دیگری برای نگرانی ندارد؟»
