پایان نسل سیاهوسفید..
وقتی امامعلی حبیبی رفت، چیزی فراتر از یک قهرمان از میان ما پر کشید.

انگار پرده آخر یک نمایش باشکوه پایین کشیده شد. او نه فقط یک کشتیگیر، که آخرین غولِ بازمانده از روزگاری بود که قهرمانی با سیاهوسفید روایت میشد اما رنگش از هر افسانهای پرشورتر بود.
حبیبی فنون کشتی را مثل جادوگری باستانی بلد بود؛ «سرو ته یکی»، «یکدست و یکپا»، «برات کلندون»... کلماتی که برای جوانان امروز بیشتر شبیه وردهای فراموششدهاند تا تکنیکهای ورزشی. او همتیمی تختی بود و شاگرد آقا بلور؛ نسلی که روی تشک جنگیدند و بیرون از تشک، پهلوانی را معنا کردند.
مرگ او یعنی خاموشی آخرین اژدهای کشتی ایران؛ نسلی که پس از جنگ، از خاکستر برخاست و نشان داد قهرمانی فقط عضله و قدرت نیست، بلکه داستانی است برای همیشه