به روز شده در
کد خبر: ۲۰۳۵۶
نگاهی به خوانش کارآگاهی از کشف قتل الهه حسین‌نژاد

اگر فنی بود این شکلی نبود

افرادی که زمینه و استعداد ارتکاب جرم را دارند و در واقع منتظر فرصت هستند تا جرمی که مورد نظرشان است را انجام دهند، معمولا از پوشش‌های مورد قبول برای تردد در شهر استفاده می‌کنند. مسافربری از آن کارهایی است که در این میان این افراد عمومیت قابل ملاحظه‌ای دارد. با یک وسیله نقلیه در شهر جا به جا می‌شوند و کسی نمی‌تواند مزاحم آنها شود یا از آنها بپرسد چه کسی هستند و به کجا می‌روند. این بهترین پوشش برای پرسه‌زنی و پیدا کردن سوژه است.

اگر فنی بود این شکلی نبود
گروه پرونده ویژه

در پی مطرح شدن پرونده قتل الهه حسین‌نژاد یک کارآگاه سابق آگاهی برخی نگاه‌ها که در پرونده الهه و پرونده‌هایی مانند آن مهم است را در اختیار آوش گذاشته است:

پرونده قتل الهه حسین‌نژاد از همان پرونده‌هایی است که در آن  قربانی به صورت تصادفی انتخاب شده است. متهم این پرونده هم یکی از آن کسانی است که به آن جانی پرسه‌زن می‌گویند؛ این افراد در همه جا هستند و اغلب به دنبال فرصت مناسبی هستند تا سوژه خودشان را پیدا کنند و جنایتی که مورد نظرشان است را انجام دهند. گاهی سارق هستند، گاهی متجاوز و متعرض هستند، گاهی هم دست به چنین جنایت هایی دل خراشی می زنند.

افرادی که زمینه و استعداد ارتکاب جرم را دارند و در واقع منتظر فرصت هستند تا جرمی که مورد نظرشان است را انجام دهند، معمولا از پوشش‌های مورد قبول برای تردد در شهر استفاده می‌کنند. مسافربری از آن کارهایی است که در این میان این افراد عمومیت قابل ملاحظه‌ای دارد. با یک وسیله نقلیه در شهر جا به جا می‌شوند و کسی نمی‌تواند مزاحم آنها شود یا از آنها بپرسد چه کسی هستند و به کجا می‌روند. این بهترین پوشش برای پرسه‌زنی و پیدا کردن سوژه است.

از همان دهه 70 و پرونده غلامرضا خوشرو، که به خفاش شب مشهور شد، این شیوه که در پوشش مسافربر، مردم را سوار کنند و بعد در مورد آنها مرتکب جرم شوند وجود داشته و هنوز هم وجود دارد. در پرونده خوشرو همین بود، امید برک همین بود و بسیاری دیگری از مجرمانی که ما می‌شناسیم هم از همین شیوه استفاده کردند. این نوع مجرمان معمولا یک مکانی را در اختیار دارند از یک راهی سوژه خودشان را به آنجا می‌کشند و چون مکان در اختیار خودشان است در آنجا با آزادی عمل هر جرمی که می‌خواند را مرتکب می‌شوند و یا این که به مناطقی می‌روند که کنترل کمتری روی آن است یا کمتر در دید هستند.

به هر حال جرمی رخ داده است، حالا در مواجهه با این پرونده سه موضوع قابل بحث است، اول این که مسئولیت دولت و شهرداری و دیگران برای جلوگیری از این اتفاقات چیست، دوم این که مسئولیت خود شهروندان و احتیاط های لازم برای جلوگیری از در دام افتادن چیست و موضوع سوم هم مربوط به جزئیات این پرونده  و بررسی آن چیزی ست که تا امروز منتشر شده است.

کار اساسی در این مورد سازمان دهی حمل و نقل عمومی است. برخی از این شرکت‌ها آمده‌اند و از ابزار احراز هویت استفاده می‌کنند یعنی فرد وقتی سوار ماشین می‌شود می‌داند که سوار ماشین چه کسی شده است و می‌تواند آنلاین بگوئید که کجای مسیر است، توسعه خوبی است که در شبکه حمل و نقل ما رخ داده است. همین‌طور ایجاد ایستگاه‌های تاکسی و استفاده از ماشین‌های شناسنامه‌دار که در مسیرهای مشخصی کار می‌کنند هم به افزایش امنیت خطوط تاکسی‌رانی کمک کرده است، اما مشکل هنوز به‌طور کلی برطرف نشده است چون هنوز هم ماشین‌های شخصی مسافر سوار می‌کنند و مردم سوار ماشین‌های ناشناس می‌شوند. رسما هر کسی که از هر جایی آمده، بدون این که هویتش، یا محل سکونتش یا محل کارش مشخص باشد می‌تواند مردم را سوار کند و مردم هم به او اعتماد می‌کنند.

 الهه حسین‌نژاد

البته بسیاری از کسانی که در این مسیر فعالیت می‌کنند مجرم نیستند، بسیاری از آنها هم آدم‌های شریفی هستند که کار می‌کنند و خرج زن و بچه خود را در می‌آورند اما همین زمینه است که مقدمات جرم را فراهم می‌کند. کسی که هویتش روشن نیست و از فیلترهای لازم عبور نکرده نباید اجازه داشته باشد در شهر مسافرکشی کند.

آن چیزی که مردم لازم است رعایت کنند این است که هوشیاری و آگاهی خود را بیشتر کنند. تشخیص این که چه زمان‌ها و چه مکان‌هایی ممکن است خطرناک باشد چندان هم دشوار نیست. در مرکز شهر ساعت 10 صبح از یک میدان مرکزی به میدان مرکزی دیگر می‌روید، خطر چندانی وجود ندارد اما وقتی قرار است از شهر خارج شوید، در مسیر خلوتی تردد کنید، قرار است در ساعتی جابه‌جا شوید که نزدیک شب است و یا اصلا شب است، طبیعی است که ریسک هم بالاتر می‌رود و احتمال خطر بیشتر می‌شود. پرهیز از این که در جاهای خلوت تنها باشید بخشی از خودمراقبتی است. همراه داشتن وسایل گران‌قیمت یا نشان دادن وسایل گران قیمت می‌تواند وسوسه وقوع جرم را بیشتر کند.

اما در مورد این پرونده خاص، مهم‌ترین موضوع رسانه‌ای شدن آن است. رسانه‌ای شدن پرونده یک شمشیر دو دم است، گاهی باعث می‌شود حساسیت‌ها بیشتر شود و موضوع با جدیت بیشتری پیگیری شود، نمی‌شود کتمان کرد وقتی مسئله‌ای رسانه‌ای می‌شود و مردم پیگیر آن می‌شوند، باعث می‌شود رده‌های بالاتر هم در جریان قرار بگیرند و حل پرونده را مطالبه کنند و تاکید بیشتری انجام دهند که خودش منجر به دقت بیشتر و تلاش بیشتر برای حل پرونده می‌شود. ماموران بیشتری وارد می‌شوند، مردم همکاری می‌کنند و تماس می‌گیرند و اطلاعات منتقل می‌کنند که همه به کار پلیس کمک می‌کند. اما رسانه‌ای شدن خالی از آسیب هم نیست. اولین آسیب آن این است که مجرم احتیاط بیشتری انجام می‌دهد، با منتشر شدن این‌که پلیس چه اطلاعات یا سرنخ‌هایی دارد و به کدام راه می‌رود مجرم می‌تواند قدرت پیش‌بینی به دست بیاورد و مخفی شود یا فرار کند یا رد جرم را از بین ببرد و مانند آن. علاوه بر این وقتی که فشار  افکار عمومی بیشتر می‌شود برخی کارها هم تحت فشار انجام می‌شود که باعث خراب شدن مسیر پرونده می‌شود. ممکن است برخی مدارک از بین برود یا مسیر تحقیقات منحرف شود. آسیب دیگر این است که افرادی که شاکی، متهم یا دخیل در پرونده هستند، وقتی پرونده رسانه‌ای می‌شود زیر و بم زندگی‌شان عمومی می‌شود و آن وقتی است که حریم خصوصی افراد رعایت نمی‌شود و مطالبی منتشر می‌شود که خانواده قربانی شاید اصلا انتظار ندارند که توسط مردم شنیده شود، یا رضایت ندارند که مردم آن را بدانند و برای‌شان سرافکندگی به بار می‌آورد اما دیگر نمی‌توان جلوی آن را گرفت. از آن طرف فردی بازداشت شده، هنوز متهم است و جرمش ثابت نشده اما به دلیل رسانه‌ای شدن پرونده مورد توجه بسیاری قرار می‌گیرد و حیثیتش لکه‌دار شده و زندگی‌اش عمومی می‌شود که این هم آسیب‌های خودش را دارد.

رسانه‌های زرد هم در این موارد در یک مسابقه‌ای می‌افتند و برای گفتن این که ما بیشتر می‌دانیم اقدام به ایجاد شائبه می‌کنند. اطلاعاتی را منتشر می‌کنند که اصلا مناسبتی ندارد، یا تیترهایی می‌زنند که غلط‌انداز است و در این مسیر اصلا توجهی به این که به هر حال جرم طبیعت جامعه است و قرار نیست پلیس را به دلیل یک جرمی که رسانه‌ای شده است خراب کنیم نمی‌کنند. در بسیاری موارد این مسئله کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد که نه جرم همین یک جرم است نه پلیس همان یک پلیس. در بسیاری موارد خبرنگاران در جایگاه کارآگاه یا کارشناس حقوقی قرار می‌گیرند و طوری با آب و تاب در مورد کشف جرم یا مجازات مجرم سخنرانی می‌کنند که انگار جایشان عوض شده است. این افراد عموما جزئیات و روند های حقوقی را نادیده می‌گیرند که منجر به گرفتاری‌های بعدی در پرونده‌های جرم و جنایت می‌شود.

در مورد همین پرونده الهه دقت کنید، برخی از مردم می‌گویند چرا کشف جرم این همه طول کشید؟ برخی می‌گویند تا وقتی آگاهی اسلامشهر بود هیچ کاری نکردند تا آگاهی تهران وارد شد توانستند مجرم را پیدا کردند، این‌ها ادعاها و حرف‌هایی است که بیشتر به ذهن افرادی که خارج از روند تحقیق در مورد جرم هستند می‌رسد. مجموعه پلیس آگاهی یک ساختار خاصی دارد. هر اداره‌ای در مرکز استان مسئول یک آگاهی در شهرستان است. در بسیاری از جرایم، به هر حال باید کار تیمی رخ دهد. گاهی برخی استعلام‌ها را باید در جای دیگری بگیرند و به ادارات برسانند. گاهی در یک پرونده ممکن است سه اداره آگاهی در سه استان مشغول و درگیر باشند و به همکاری آنها نیاز باشد تا پرونده به سرانجام برسد. این که تحقیق را به یک فرد یا شخص یا یک واحد مرتبط می‌کنند درست نیست. طبیعی است که آگاهی تهران به سبب قدمت و سابقه و پرونده‌هایی که دارد، از نظر امکانات و قابلیت‌ها و توانمندی‌ها مرکزی است. اما این پرونده اگر به آگاهی تهران خورده اقلا در شروع جرم است. خود ما در پلیس آگاهی، پلیس آگاهی را یک پارچه می‌بینیم و این مسائل که کی کشف کرد و کی کشف نکرد را جدی نمی‌گیریم.

در مورد فیلم‌هایی که از مظنون منتشر شده است هم بدون تردید بدانید بسیاری از کارشناسان فنی و دلسوز مخالف هستند. اصولا لازم نیست همه کاری که پلیس می‌کند منتشر شود، همین قدر که مردم قانع شوند که پلیس در حال کار است از نظر من کفایت است. نه پرونده گم شدن همین یکی است، نه کشف جرم همین یکی. وقتی فیلم برخورد با متهم را با آن شکل منتشر می‌کنند به نظر می‌آید افرادی که در دستگیری شریک هستند اندکی هیجان‌زده شده‌اند و این هیجان در رفتار آنها روشن است. ماموران فنی و با سابقه‌تر احتمالا از این رویه‌ها استقبال نمی‌کنند. 

ارسال نظر

آخرین اخبار