رسول، آذرِ لیگ را می بیند؟
مس رفسنجان این روزها، بیشتر از آنکه یک تیم لیگبرتری باشد، شبیه تیمی سرگردان میان بحران، ناکامی و تصمیمهای دیرهنگام مدیریتی است.
در فوتبال حرفهای، گاهی شکست در زمین، آنقدر دردناک نیست که شکست در مدیریت. مس رفسنجان این روزها دقیقاً گرفتار همین معضل است؛ تیمی که از دقیقه ۴ بازی با چادرملو امیدوارکننده شروع کرد، اما در پایان، باز هم زمین خورد. این شکست فقط یک نتیجه بد نیست؛ نشانهای است از یک بحران عمیقتر: بیتصمیمی و تعلل مدیریتی.
رسول خطیبی در ۹ هفته، ۵ باخت، ضعیفترین خط دفاعی لیگ و بدترین عملکرد تاریخ باشگاه تا این مقطع را به ثبت رسانده است. یک تیم، وقتی دوبار در یک فصل برد را با باخت عوض میکند، یعنی مشکل فردی یا تاکتیکی نیست؛ مشکل ساختاری است. تیمی که نمیتواند از جلو افتادنش محافظت کند، یعنی از درون تهی شده: از اعتمادبهنفس، از برنامه، از رهبری.
اما سؤال بزرگتر از عملکرد فنی رسول خطیبی، رفتار باشگاه مس است.
چرا بعد از این حجم از افت، هنوز تصمیمی گرفته نشده؟ چرا هنوز بحث «فرصت آخر» مطرح است؟ چرا باید هر هفته منتظر شکست بعدی باشیم تا تصمیم مدیران راحتتر شود؟
در مدیریت ورزشی، تعلل خطرناکتر از اشتباه است. وقتی همه نشانهها به یک مسیر اشاره میکنند، تصمیم نگرفتن یعنی پذیرفتن ادامه سقوط.
باشگاهی که هدفش بقا و پیشرفت است، با شجاعت تصمیم میگیرد، نه با امیدهای بیپایه. مس رفسنجان امروز فقط به تغییر سرمربی نیاز ندارد؛ به تغییر نگرش نیاز دارد. تیمی که دیر تصمیم بگیرد، بازی را نهفقط در ۹۰ دقیقه، بلکه در طول فصل میبازد.
رسول خطیبی شاید همچنان امیدوار به ادامه کار باشد. اما باشگاه اگر به آینده امیدوار است، باید یک حقیقت ساده را بپذیرد: گاهی بزرگترین اقدام نجاتدهنده، پایان دادن به یک مسیر اشتباه است. آسمان رفسنجان تیره است، نه بهخاطر نتایج، بلکه بهخاطر اینکه هیچکس نمیخواهد چراغ تصمیمگیری را روشن کند.