قلعهنویی در بنبست!
وقتی صحبت از ناکامیهای تیم ملی میشود، نمیتوان تنها شرایط اقتصادی، تحریمها یا سوءمدیریتهای همیشگی ورزش ایران را مقصر دانست.

این روزها فوتبال ایران گرفتار یک حلقه معیوب است؛ جایی که امیر قلعهنویی با لجاجتهای شخصی، واکنشهای تند و شیوه مربیگری تاریخمصرفگذشتهاش، بیش از هر چیز دیگری مانع پیشرفت تیم ملی شده است.
سبک قدیمی، بیپاسخ به نیاز امروز
قلعهنویی همچنان همان نسخه قدیمی فوتبال مستقیم و ارسالهای بیهدف از جناحین را به میدان میآورد؛ سبکی که شاید دو دهه قبل جواب میداد، اما امروز مقابل تیمهای درجهچندم آسیایی هم رنگ میبازد. واقعیت این است که او تاکتیک نوآورانهای برای مقابله با فوتبال مدرن ندارد و به جای باز کردن گره بازیها، خودش تبدیل به گرهای برای تیم شده است.
رفتارهای واکنشی و حاشیهسازی دائمی
قلعهنویی درست میگوید که در لیگ بازیکن جوان و آیندهدار کمی داریم، اما مشکل او جای دیگری است؛ سرمربی تیم ملی به محض انتقاد، وارد فاز دلخوری و گلایه میشود. به جای پاسخ فنی، با حملههای کلامی و رفتارهای عصبی خود، هم فضای تیم را متشنج میکند و هم منتقدان را علیه خودش متحد میسازد. این همان طناب داری است که خودش به گردنش انداخته است.
فرصتسوزی در بزنگاهها
بازیهای اخیر تیم ملی نشان داد فوتبال ایران تا چه اندازه در برابر کوچکترین چالشها شکننده است. اما به جای بازسازی تیم ملی و پرورش اعتمادبهنفس بازیکنان، قلعهنویی با تکرار همان بهانههای قدیمی، این فرصت را هم از دست داد. بهانهجوییهای مکرر او نه تنها مشکل را حل نمیکند، بلکه آینده فوتبال ایران را در رقابتهای بزرگتر به خطر میاندازد.
سرمربیای که باید تغییر کند یا کنار برود
اگر امیر قلعهنویی میخواهد همچنان مرد اول نیمکت تیم ملی باشد، چارهای ندارد جز اینکه رفتار و گفتارش را دگرگون کند. اما شواهد نشان میدهد او نه میخواهد تغییر کند و نه توان آن را دارد. نتیجه این لجاجت چیزی جز فرو رفتن بیشتر تیم ملی در باتلاق ناکامی نخواهد بود.