کریم باقری کماکان در نقش سیاهلشگر!
در دنیای پرهیاهوی فوتبال، همه دنبال جایگاههای روشن و نقشهای ستارهای هستند؛ اما کریم باقری، اسطورهی پرسپولیس، قصهای متفاوت دارد.

مردی که وقتی اکثر همنسلانش برای هدایت و سرمربیگری میدوند، خودش تصمیم گرفته که «سیاهلشگر» بماند؛ همان نقش مکملی که کمتر دل به آن میدهد.
باقری نه فقط دستیار، بلکه گویی نگهبان آرامش نیمکت است؛ کسی که حاضر نیست جای چراغهای پرنور را بگیرد، اما آرام و بیصدا در سایه کار میکند. وقتی وحید هاشمیان، جوانتر و کمتجربهتر، دست به هدایت پرسپولیس زد، باقری قدم عقب گذاشت و دستیار شد؛ انتخابی که برای فوتبالدوستان و حتی منتقدان، شبیه یک معما بود.
اما شاید این تصمیم ریشه در ترس از دنیای تند و بیرحم سرمربیگری دارد؛ ترسی که هر مربی بزرگی در گوشه دلش دارد. میدان نقش اول، عرصه نقدهای بیوقفه و انتظارات غیرانسانی است. کریم باقری، استاد بازی در سایه، ترجیح داده به آرامش و ثبات نقش دستیار وفادار بماند تا هر روز با سنگینی یک عنوان بزرگ، دست و پنجه نرم کند.
این قصه، قصه آدمهایی است که دل به تکرار و حضور دارند نه جلوهگری. مثل بازیگران نقشهای مکمل در سینما، که شاید نامشان بر سر زبانها نباشد، اما بدون آنها، هیچ فیلمی کامل نمیشود. باقری هم قصهای شبیه آنهاست؛ سیاهلشگری که حاضر نیست پردهی اول را رها کند و نقش اول نیمکت را بپذیرد.
شاید این انتخاب، نه ضعف که حکمت است. حکمت کسی که میداند در هر نقشی چطور بدرخشد، حتی اگر این نقش، کمنور و در سایه باشد. کریم باقری با تمام افتخاراتش، قصهاش را به گونهای نوشته که هرگز بازیگر نقش اول نیمکت نشود؛ بلکه نقش مکمل اما ضروری را برای همیشه بازی کند؛ کسی که بدون او، پرسپولیس قطعاً چیزی کم داشت. این نوع شخصیت ها خیلی پیچیده هستند و واقعا نمی شود پیش بینی کرد که در فکر و ذهن او دقیقاً چه می گذرد!