برای «مرادی کرمانی» به احترام هشتادویک سال قصهگویی
«مرادی کرمانی» از آن نامهاست که با کودکی و نوجوانی بسیاری از ما، به خصوص دهه شصتیها گره خورده است؛ «قصههای مجید»، قصهی خیل عظیمی از بچههای دهه شصتی است، با همان شیطنتها، کنجکاویها و تلاش برای رقابت با بزرگترهایی که شاید زندگی را آنگونه که «مجید» میدید، نمیدیدند.

قصه، بزرگترین دروازهای است که درک انسان از جهان اطراف خویش را بالا میبرد و در این میان قصهگوها، همان کسانی هستند که به جهان فکری ما شکل میدهند و «هوشنگ مرادی کرمانی» الحق که قصهگوی بینظیری است.
«مرادی کرمانی» از آن نامهاست که با کودکی و نوجوانی بسیاری از ما، به خصوص دهه شصتیها گره خورده است؛ «قصههای مجید»، قصهی خیل عظیمی از بچههای دهه شصتی است، با همان شیطنتها، کنجکاویها و تلاش برای رقابت با بزرگترهایی که شاید زندگی را آنگونه که «مجید» میدید، نمیدیدند.
این نویسنده و قصهگوی چیرهدست، امروز هشتاد و یک ساله شد و حاصل عمر پار بارش، آثاری است همچون «بچههای قالیبافخانه»، «چکمه»، «مربای شیرین»، «قصههای مجید» و... که هرکدام جهان خود، شیرینیها و تلخیهای مخصوص به خود را دارند.
او که زاده «سیرچ» از توابع بخش شهداد کرمان است و اولین داستانش به نام «کوچه ما خوشبختها» که در مجله «خوشه» به سردبیری «احمد شاملو» به چاپ رسید، مسیری برایش روشن شد تا بعدها تبدیل به نویسندهای شود که نامش از ادبیات کودک و نوجوان حذف نشدنی است.
اما «مرادی کرمانی» بر خلاف بسیاری از نویسندگان کودک و نوجوان، تلاش نمیکند که از زبان آنان بنویسد، بلکه او همواره کودکی است که به تازگی پا به نوجوانی گذاشته؛ او در قصههایش پند و اندرز نمیدهد و تلاش نمیکند راه و رسم زندگی را به نوجوانان بیاموزد بلکه به درستی، هرآنچه هست، واقعیتهای زندگی، هرچند خوشایند نباشند، هرچند تیره و تار باشند را روی کاغذ میآورد؛ نگاه او به مضامین اجتماعی که همواره در آثارش مطرح میشود مخاطب را به خود جذب میکند.
اگر «قصههای مجید» به مذاق هر خوانندهای، از گذشته تا امروز خوش آمده، به این دلیل است که در بطن واقعیت جاری است و از زندگی خود نویسنده و از روزگار پر مشقت نوجوانی «مرادی کرمانی» برآمده. او خود در گفتگویی بیان کرده: «من وارد ادبیات کودک نشدهام، بلکه ادبیات کودک در من شکل گرفتهاست. قبل از نوشتن برای کودکان، برای رادیو متن مینوشتم. یکی از نوشتههایم که خوب هم جواب داد و قرار بود ۱۳ روز طول بکشد، قصههای مجید بود که ۴ سال طول کشید. فکر میکنم که بازتاب کودکی در من ماندهاست؛ من در کودکی ماندهام و هر چه بگذرد، کودکی از ذهنم نمیرود. هرکسیکه کودکیاش را ازدست بدهد، جانش را ازدست میدهد و میمیرد.»
مضامین اجتماعی در روایتهای «مرادی کرمانی» پررنگ است و این از تجربهی زیست نویسنده برآمده است. او در داستانهایش به روایت سرنوشت کودکان و نوجوانانی پرداخته که بار حسرتهای بزرگ را بر دوش میکشند و این همان زاویهی دیدی است که قصههای او را در سطح بینالمللی نیز خواندنی میکند به گونهای که «بچههای قالیبافخانه»، بهدلیل تأثیر عمیق و گستردهاش در ادبیات کودکان جهان توانست جایزه «هانس کریستین اندرسن» را در سال ۱۹۸۵ به خود اختصاص دهد.
«مرادی کرمانی» از معدود نویسندگانی است که فیلمهایی که از آثارش اقتباس شدهاند متفاوت و شاخص از کار درآمدهاند چرا که شاید او بیش از اینکه فیلمنامهنویسی حرفهای باشد، یک قصهگویی بیهمتاست.