به روز شده در
کد خبر: ۲۹۹۶۴
نقدی بر سریال «تاسیان»؛

ایستگاه پایانی تحریف‌های پر زرق و برق

آخرین قسمت سریال «تاسیان» پخش شد. «تاسیان» تلاش می‌کند میان فرم و محتوا تعادل برقرار کند اما در عمل، فرم بر محتوا غلبه یافته و همه چیز در ظاهر متوقف مانده است.

ایستگاه پایانی تحریف‌های پر زرق و برق
گروه فرهنگ و هنر آوش

سریال «تاسیان» به کارگردانی تینا پاکروان، دومین بخش از سه‌گانه تاریخی او پس از «خاتون» و پیش از «ماهدخت» به پایان رسید؛ مجموعه‌ای پرحاشیه و پر زرق‌ و برق که بیش از آن‌که با روایت و ساختار داستانی‌اش دیده شود، با جلوه‌های بصری و طراحی لباس و گریم خود در مرکز توجه بود.

از همان ابتدا، «تاسیان» با خبر توقیف وارد فضای رسانه‌ای شد؛ شایعاتی که بعدها با شروع ناگهانی پخش سریال، رنگ باخت اما در ادامه با توقف چند قسمتی و سپس خبر بازداشت طراح لباس سریال به‌دلیل «ترویج ابتذال»، دوباره بر سر زبان‌ها افتاد. حاشیه‌هایی که گاهی حتی پر رنگ‌تر از خود اثر به نظر می‌رسیدند.

در نگاه اول، «تاسیان» سریالی است چشم‌نواز. طراحی لباس، آرایش و دکوراسیون با دقت و سلیقه بالا اجرا شده‌اند. ترکیب رنگ‌ها، چینش صحنه‌ها و نورپردازی حرفه‌ای، نمایی زیبا از دهه پنجاه شمسی ارائه می‌دهد که مخاطب را جذب می‌کند. اما پشت این ظاهر زیبا، روایتی کم‌جان، شخصیت‌هایی سطحی و نگاهی خیالی به تاریخ پنهان شده که نمی‌تواند بار درام را به دوش بکشد.

مهم‌ترین اشکال «تاسیان» در بازنمایی سازمان ساواک نمود پیدا می‌کند. ساواکی که در این سریال ترسیم شده، نه نسبتی با اسناد تاریخی دارد و نه منطق امنیتی یا سیاسی مشخص. همه چیز در سطحی‌ترین شکل ممکن طراحی شده؛ گویی نه قرار بوده بازنمایی تاریخ باشد و نه یک تریلر جاسوسی استاندارد. نتیجه، مجموعه‌ای از موقعیت‌های نمایشی فاقد انسجام است که بیشتر به فانتزی نزدیک می‌شوند تا واقعیت تاریخی.

با این حال، نمی‌توان از برخی بازی‌ها گذشت. بابک حمیدیان با بازی چندلایه و دقیقش در نقش جمشید نجات، یکی از درخشان‌ترین عناصر سریال بود. حضوری که نه‌تنها به صحنه‌ها جان داد، بلکه باعث شد نارسایی بازیگران ضعیف‌تر هم بیش‌تر به چشم بیاید. صابر ابر نیز در نقش کوتاهش حضوری سنجیده و تأثیرگذار داشت، هرچند شخصیت‌پردازی‌ها در مجموع سطحی و پراکنده بود.

«تاسیان» تلاش می‌کند میان فرم و محتوا تعادل برقرار کند اما در عمل، فرم بر محتوا غلبه یافته و همه چیز در ظاهر متوقف مانده است. وقتی روایت در سطح باقی بماند، جذاب‌ترین لباس‌ها و چشم‌گیرترین طراحی‌ها هم نمی‌توانند مخاطب را با خود همراه کنند.

تینا پاکروان نشان داده در خلق قاب‌های زیبا توانمند است اما برای ساخت درامی ماندگار، تنها زیبایی کافی نیست. «تاسیان» نمونه‌ای روشن از این واقعیت است که بدون ساختار داستانی منسجم، شخصیت‌پردازی دقیق و نگاهی جدی به واقعیت تاریخی، نمی‌توان تنها با زرق‌وبرق بصری و حاشیه‌سازی، اثری تأثیرگذار خلق کرد.

ارسال نظر

آخرین اخبار