EN
به روز شده در
کد خبر: ۵۹۶۴۵

۱۲ آذر؛ روزی که معلولان آن را جشن نمی‌گیرند

تحریریه آوش/۱۲ آذر، در تقویم جهانی، روزی برای برجسته ‌کردن حقوق افراد دارای معلولیت است؛ اما در ایران، این روز بیش از آنکه نمادی از امید باشد، یادآور زخم‌های باز و ناکامی‌های انباشته است.

۱۲ آذر؛ روزی که معلولان آن را جشن نمی‌گیرند

۱۲ آذر، در تقویم جهانی، روزی برای برجسته ‌کردن حقوق افراد دارای معلولیت است؛ اما در ایران، این روز بیش از آنکه نمادی از امید باشد، یادآور زخم‌های باز و ناکامی‌های انباشته است.

بسیاری از افراد دارای معلولیت ترجیح می‌دهند آن را تحریم کنند، چرا که به ‌گفته خودشان، واقعیتی که هر روز با آن مواجه‌اند، هیچ شباهتی به شعارهایی که در چنین روزی منتشر می‌شود ندارد. این بی‌میلی، نه از سر بی‌تفاوتی، که نتیجه سال‌ها تلاش بی‌ثمر برای بهبود حداقلی شرایط زندگی است.

برای یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های اجتماعی کشور، ساده‌ترین امور شهری به مانعی جدی تبدیل شده است. پله‌هایی که هرگز تمام نمی‌شوند، پیاده‌روهایی که به تله مرگ شبیه‌اند، اتوبوس‌هایی که بدون هشدار می‌ایستند و بدون هشدار حرکت می‌کنند، و آسانسورهایی که همیشه خراب‌اند. حاصل این وضعیت، انزوای اجباری میلیون‌ها شهروند است؛ انزوایی که آن‌ها نه انتخابش کرده‌اند و نه توان تغییرش را دارند.

تعطیلی تنها کمپین مستقل معلولان

امسال، روز جهانی افراد دارای معلولیت در حالی فرامی‌رسد که «کمپین معلولان» به مدیریت بهروز مروتی، یکی از معدود حرکت‌های کاملا مدنی و غیرسیاسی این حوزه، از ابتدای فروردین تعطیل شده است. این کمپین که طی ۹ سال فعالیت، یکی از اصلی‌ترین صداهای مطالبه‌گر برای حقوق معلولان بود، در نهایت به نقطه‌ای رسید که به گفته مروتی «هیچ امیدی به شنیده شدن مطالبات باقی نمانده است.»

مروتی می‌گوید این کمپین از ابتدا بدون بودجه و بدون هیچ کمک بیرونی فعالیت کرده و کوچک‌ترین حمایتی از نهادهای دولتی یا عمومی دریافت نکرده است. او تاکید می‌کند: «کمپین از اول فروردین غیرفعال شد. دلیلش کاملا روشن است. هیچ حمایتی نشده، هیچ بودجه‌ای نداده‌اند و هیچ گوش شنوایی وجود ندارد. نه دولت، نه شهرداری‌ها و نه حتی نهادهای مدنی. ما مستقل بودیم و هیچ پولی از مردم نگرفتیم. حق ما را باید دولت بدهد، نه با کمک‌های مردمی مطالبه‌گری کنیم.»

او تعطیلی کمپین را نتیجه «ناامیدی مطلق از حاکمیت» می‌داند؛ ناامیدی‌ای که پس از سال‌ها پیگیری بی‌نتیجه و تماشای بی‌عملی مدیریت شهری شکل گرفته است.

وقتی اعتراض شنیده نمی‌شود

یکی از محورهای اصلی انتقاد مروتی، محدودیت جدی افراد دارای معلولیت در حضور خیابانی است. او می‌گوید شهر اساسا برای حضور آن‌ها طراحی نشده، چه برسد به همراهی در اعتراضات. «وقتی یک فرد معلول نمی‌تواند از خانه بیرون بیاید، چگونه باید در تجمع حاضر شود؟ این باعث شد که اعتراضات ما کم‌تعداد به نظر برسد و حاکمیت آن را جدی نگیرد.»

او معتقد است اگر محیط شهری حداقل امکانات لازم را فراهم می‌کرد، حضور معلولان در تجمعات مطالبه‌گر می‌توانست معادلات را تغییر دهد؛ اما شهری که پیاده‌روهایش برای افراد سالم هم خطرناک است، برای افراد دارای معلولیت عملا ممنوعه است.

مناسب‌سازی؛ قانونی که روی کاغذ مانده

در حالی که قوانین مناسـب‌سازی سال‌هاست تصویب شده و بارها در برنامه‌های شهرداری‌ها ذکر شده، مروتی تاکید می‌کند آنچه در کف شهر دیده می‌شود، چیزی جز «مرمت معمولی» نیست.او می‌گوید: «شهرداری‌ها روی کاغذ اعلام می‌کنند صدها کیلومتر مناسب‌سازی انجام شده، اما هیچ نقشه، آدرس و سند قابل راستی‌آزمایی ارائه نمی‌کنند. نه قبل و بعد پروژه را نشان می‌دهند، نه گزارش شفاف منتشر می‌کنند. در واقع مرمت می‌کنند و اسمش را می‌گذارند مناسب‌سازی.»

او مثال ساده و در عین حال تکان ‌دهنده‌ای درباره وضعیت تهران می‌زند: «در خیلی از مناطق، شهرداری جوی‌ها را عریض کرده. عبور ویلچر کنار این جوی‌ها فوق‌العاده خطرناک است. خود من دو هفته پیش نزدیک بود داخل جوی بیفتم. مردم دویدند و نجاتم دادند.»

به گفته او، بخش عمده گزارش‌های رسمی درباره مناسب‌سازی، تنها «آمارسازی» است؛ آمارهایی که با واقعیت زندگی افراد دارای معلولیت هیچ نسبتی ندارد.

حمل‌ونقل عمومی و چالش همیشگی معلولان

از نظر مروتی، بخشی از فاجعه واقعی در سیستم حمل‌ونقل عمومی رخ می‌دهد؛ جایی که معلولان نه تنها نادیده گرفته شده‌اند، بلکه گاهی عملا حذف شده‌اند. |او می‌گوید: «اگر یک روز همراه یک فرد معلول از مترو یا اتوبوس استفاده کنید، می‌توانید خون گریه کنید.»|

در بسیاری از ایستگاه‌ها آسانسورها خراب‌اند، پله‌برقی‌ها خاموش‌اند، رمپ‌ها استاندارد نیستند و کاشی‌های برجسته ویژه نابینایان در بسیاری از مسیرها قطع می‌شود. هشدارهای صوتی ناکامل‌اند، اتوبوس‌ها سطح ورودی استاندارد ندارند و رانندگان در بسیاری موارد توجهی به مسافران کم‌توان ندارند.

نتیجه این مجموعه، چیزی فراتر از ناراحتی لحظه‌ای است. محرومیت پایدار از حضور در جامعه، افسردگی، کاهش مشارکت اجتماعی و انزوایی که مانند حلقه‌ای بسته، هر روز تنگ‌تر می‌شود.

قانونی که اجرا نمی‌شود

مشکل تنها تردد نیست. بسیاری از افراد دارای معلولیت حتی اگر تحصیل‌کرده باشند، برای یافتن شغل مناسب با مانع‌های متعدد روبه‌رو هستند. با اینکه قانون، دستگاه‌ها و شرکت‌ها را موظف به استخدام درصد مشخصی از افراد دارای معلولیت می‌کند، اما این قانون یا اجرا نمی‌شود یا به شکلی صوری اجرا می‌شود.

مروتی می‌گوید: «خیلی از کارفرماها اصلا به جذب فرد معلول فکر نمی‌کنند. حتی آن‌هایی هم که مجبورند استخدام کنند، محیط کاری مناسب فراهم نمی‌کنند. نتیجه‌اش این است که فرد یا بیکار می‌ماند یا در محیطی کار می‌کند که برایش تحقیرآمیز است.»

این تبعیض ساختاری، به گفته او، یکی از مهم‌ترین دلایل فقر، خانه‌نشینی و وابستگی مالی خانواده‌های دارای معلولیت است؛ چرخه‌ای که با بی‌عملی دولت و شهرداری‌ها تشدید شده است.

شهری که برای میلیون‌ها نفر زندگی‌پذیر نیست

آنچه مروتی از تهران روایت می‌کند، نه تجربه فردی یک شهروند، بلکه تصویر شهری است که برای جمعیت عظیمی از ساکنانش قابل استفاده نیست. تهران شهری است که در آن، یک فرد سالم با احتیاط از پیاده‌رو عبور می‌کند، چه برسد به کسی که با ویلچر یا عصا حرکت می‌کند، نابیناست یا محدودیت حرکتی دارد.

او تاکید می‌کند که مناسب‌سازی تنها برای افراد دارای معلولیت نیست. این اقدام حقوقی، شهری و انسانی، برای سالمندان، مادران دارای کالسکه، زنان باردار و حتی شهروندان دچار آسیب‌های موقت نیز حیاتی است. اما وقتی شهر بر مبنای اصول طراحی همگانی ساخته نشده، همه این گروه‌ها عملا از بخش‌هایی از زندگی حذف می‌شوند.

۱۲ آذر، روز مطالبه‌گری، نه جشن

با وجود تعطیلی کمپین، مروتی این روز را «حق جامعه معلولان» می‌داند؛ روزی که نمی‌توان درباره آن سکوت کرد: «کمپین ۹ ماه است غیرفعال است، اما برای ۱۲ آذر سکوت جایز نیست. این روز حق ماست. حتی اگر تنها مانده‌ایم، باید فریاد بزنیم.»

۱۲ آذر روزی است برای پرسیدن اینکه چرا در کشوری با این‌همه قانون، هنوز یک فرد دارای معلولیت نمی‌تواند ساده‌ترین بخش‌های شهر را بدون ترس، تحقیر یا خطر طی کند. چرا در شهری با این‌همه ادعا، همچنان آسانسورهای مترو خاموش‌اند و مسیرهای نابینایان ناتمام؟ و چرا باید گروهی از شهروندان، روز جهانی خود را نه گرامی بدارند و نه جشن بگیرند، بلکه آن را تحریم کنند؟

این پرسش‌ها، هنوز هیچ پاسخ رسمی و قانع‌کننده‌ای ازهیچ‌کدام از مسئولان و نهادهایی که برای این گروه‌ها فعالیت می‌کنند و بودجه می‌گیرند، ندارند.

ارسال نظر

آخرین اخبار