کیمیایی گفت برای فیلم من به کسی جایزه نمیدهند ولی تو خوب بودی
مریلا زارعی پس از ده سال در گفتگویی تصویری حاضر شد و از همکاری با مسعودکیمیایی گفت.

مریلا زارعی درباره نقش کوتاهش در «سربازهای جمعه» که تمام جوایز را برایش به دنبال داشت، گفت: نقشی که بابت آن مرا به آقای کیمیایی معرفی کردند یک خط بود. بعد یک مونولوگ به من دادند. از آقای کیمیایی پرسیدم نمیخواهد درباره آدمهایی از این دست تحقیق کنم؟ گفت تو فقط این را بخوانی کافی است. وقتی به خانه رفتم دیدم کیمیایی درست میگوید حتی خواندن این متن هم سخت است. نشستم خواندم و به سختی آن را حفظ کردم.
زارعی تعریف کرد: وقتی با آقای کیمیایی به محله خاک سفید رسیدیم متوجه شدم برای دیدن او تظاهرات کرده اند و کل محله به استقبالش آمده اند. ساعت ۲ شب مشغول تمرین بودم که آقای کیمیایی گفت میخواهیم سکانست را بگیریم، گفتم بگیریم استاد من مونولوگ را حفظ کرده و آماده ام. ایشان از دستیارش پرسید دیالوگها را به خانم زارعی دادهای؟ گفتم کدام دیالوگ؟ توضیح داد که دیالوگها عوض شده و برگه تازه ای برای من آوردند. نمیدانستم باید چه کنم. گفتم باید این را حفظ کنم اما کیمیایی گفت نگران نباش من کات میدهم. سینما یعنی کات.
بعد از اجرای پلان اولم در «سربازهای جمعه» به من آب قند دادند
زارعی گفت: وارد صحنه شدم و دیدم مردم از تیر چراغ برق بالا رفته اند و همه مشغول تماشا بودند. اضطراب تغییر دیالوگ و بازی کردن جلوی کارگردان کاریزماتیکی چون کیمیایی را داشتم و به کات دادن امیدوار بودم. با جیغ و گریه رفتم تو و کات که دادند به من آب قند دادند. همه چیز برایم اسلوموشن بود. بعد دفتر دکوپاژشان را آوردند و روی چند صفحه خط کشیدند و دکوپاژشان را تغییر دادند.
کیمیایی گفت برای فیلم من به کسی جایزه نمیدهند ولی تو خوب بودی
او در پایان بخش اول این گفتگو از تایید آقای کیمیایی گفت: سراغ ضبط مونولوگ رفتیم و ۴ دقیقه طول این سکانس بود و به من قول داد هر جا نتوانستم کات بدهد. حین اجرای صحنه صدای فین فین کردن اندیشه فولادوند را که پشت دوربین بود میشنیدم و کار که تمام شد، همه برایم کف میزدند. آقای کیمیایی سمتم آمد و گفت دخترم در فیلم من به کسی جایزه نمیدهند ولی تو خوب بودی. آن شب با بهرام رادان و پژمان بازغی در یک سرویس بودیم و آنها در مسیر شوخی میکردند و میگفتند سیمرغ بلورین بهترین بازیگر تعلق میگیرد به مریلا زارعی. برایم خنده دار بود اما واقعاً اتفاق افتاد.