برخی مسئولان میترسند اختیاراتشان کمتر شود یا منافعشان به خطر بیفتد/ برجام، سایه جنگ را از سر کشور برداشت
نماینده ادوار مجلس گفت: گاهی برخی مسئولان میترسند اختیاراتشان کمتر شود یا منافعشان به خطر بیفتد اما باید اجازه داد بخش خصوصی اَهل کار کند، منافع شفاف و امنیت برای سرمایهگذار فراهم شود.

با پایان دولت سیزدهم و درحالیکه وعده «جراحی اقتصادی» همچنان محل بحث و نقد است، این گفتوگو با بهروز نعمتی، مشاور اجرایی وزیر نفت دولت پزشکیان و از نمایندگان سابق مجلس، صورت گرفته است. در این گفتوگو نگاهی انتقادی و واقعبینانه به عملکرد دولتهای اخیر از جمله دولت سیزدهم و بررسی چالشهای موجود در فضای سیاسی و اقتصادی کشور داریم. در این مصاحبه، نقش انسجام در تصمیمگیریها، تاثیر جریانهای سیاسی مختلف و موانع پیشروی توسعه اقتصادی کشور بررسی میشود.
حتی در بدترین شرایط جنگی هم مسیر دیپلماسی بسته نمیشود
بحث را از موضوعی شروع کنیم که این روزها فضای سیاسی کشور را بسیار درگیر کرده؛ مکانیزمماشه و بازگشت تحریمها علیه ایران. به نظر شما آینده این موضوع چگونه خواهد بود؟ باتوجه به اینکه مسیر دیپلماسی تا حد امکان دنبال شده اما شرایط به سمتی دیگر پیش رفته است؟
هرچند مکانیسمماشه فعال شده اما این به معنای کنار گذاشتن دیپلماسی نیست. باید از همه ابزارها به ویژه ابزار دیپلماسی استفاده کرده تا بتوانیم از این پیچ گذر کنیم. حتی در بدترین شرایط جنگی هم مسیر دیپلماسی بسته نمیشود و وزارت خارجه باید تلاش خود را ادامه دهد.
برجام فرصتی برای کاهش فشار تحریم فراهم کرد
آیا بازگشت مکانیزمماشه میتواند شرایط را بدتر کند؟
بدون شک اثراتی خواهد داشت که باید پذیرفت اما شرایطی که در ۲۰ سال اخیر داشتهایم نشان میدهد تحریمها همواره وجود داشته و البته در مقاطعی مانند برجام فرصتهایی برای کاهش فشارها فراهم شده است. پس باید ماهیت و کیفیت تحریمها را به دقت بررسی کرد. در کنار اثرات منفی، ظرفیتها و پتانسیلهایی هم برای مقابله وجود دارد.
نقش مردم در این شرایط چیست؟
پشتیبانی مردم از نظام و حاکمیت یکی از مهمترین ابزارها برای مقابله با مشکلات است. این حمایت میتواند بسیار مؤثر باشد.
وقتی کشور در شرایط سختی قرار دارد، مدیریت باید انقباضی باشد
باتوجه به شرایط اقتصادی، برخی معتقدند باید مدیریت انقباضی صورت بگیرد. نظر شما چیست؟
درست است. وقتی کشور در شرایط سختی قرار دارد، مدیریت باید انقباضی باشد. باید با حداقل بودجهها اداره شود و از پروژههای غیرضروری و هزینهبر پرهیز کنیم. دولت و همه بخشهای حاکمیتی باید در این راستا حرکت کنند. صرفهجویی باید در سطح حاکمیت نیز رعایت شود، چون مردم سختیهای زیادی را تحمل میکنند و نظام نمیتواند برخلاف مردم حرکت کند.
نگرانی بابت فروش نفت نداشته باشیم
درباره فروش نفت ایران و تأثیر تحریمها چه نظری دارید؟
با تجربیاتی که داریم، آسیب جدی به فروش نفت وارد نخواهد شد. فشارها میتواند بیشتر شود اما ما ابزار و راهکارهایی برای دور زدن و حتی خنثی کردن تحریمها داریم. البته هزینهبر است اما نگرانی جدی از بابت فروش نفت نباید باشد.
همت کافی برای جذب توریست وجود ندارد
منظور از مشتریان نفتی همان چین، روسیه و هند است؟
فروش نفت ما محدود به چند کشور نیست و نباید همه جزئیات را رسانهای کنیم زیرا دشمنان میتوانند از این اطلاعات سوء استفاده کنند بنابراین باید مراقب باشیم. اقتصاد تکمحصولی آسیبپذیر است. باید تنوع اقتصادی ایجاد کنیم و به سمت بهرهبرداری از ظرفیتهای دیگر مانند معادن، کشاورزی، صنعت و گردشگری برویم. ایران با جغرافیای چهار فصل و منابع غنی قابلیت جذب توریسم را دارد اما متأسفانه همت کافی در این زمینه دیده نمیشود.
آیا امکان اتکا به صنعت گردشگری واقعی است؟
بله، واقعیت غیرقابل انکاری است که کشور ما امکانات بسیار مناسبی برای گردشگری چهار فصل دارد. از جنوب گرمسیر تا شمال سردسیر همه اینها ظرفیتهای عظیمی هستند که باید از آن بهرهبرداری کنیم.
مشکلات و محدودیتهایی وجود دارد اما در کلیت ما در زمینه تبلیغات گردشگری ضعیف عمل کردهایم. وزارت میراث فرهنگی و گردشگری متولی اصلی است و باید کار خود را به درستی انجام دهد و شرایط مناسب را فراهم کند. خیلی از کسانیکه در شرایط فعلی به ایران میآیند، میبینند که تبلیغات و معرفی درست صورت نگرفته است. بنابراین یک جای کار مشکل دارد؛ چه در بحث جذب گردشگر و چه در تبلیغات ضعفهایی دیده میشود.
ما میتوانیم از این ظرفیتها و شرایط مختلف بهرهبرداری و به اقتصاد کشور کمک کنیم. باید تلاش کنیم تا کشور را از وابستگی به تکمحصولی بودن نجات دهیم. اگر خداوند این امکانات را به ما داده باید با فکر و تدبیر آنها را به کار بگیریم. مدیران باید روی این موضوعات تمرکز و جذابیتهای واقعی ایجاد کنند، نه فقط برگزاری سمینارها و جلسات تکراری که خروجی عملی ندارند.
مدیر باید از گذشته درس بگیرد و برای فردا برنامهریزی کند
واقعیت این است که ما باید علت و معلول را بررسی کنیم. آیا شرایط امروز ایران طوری است که یک مدیر بتواند وعده و قول بدهد که به آن عمل کند؟ آیا شرایط ثبات کافی وجود دارد که بتوان به عملکرد امیدوار بود؟
مدیر کسی نیست که فقط بخواهد امروز زندگی کند؛ مدیر باید از گذشته درس بگیرد و برای فردا برنامهریزی کند. ما در کشوری زندگی میکنیم که ۸ سال جنگ داشته و بحرانهای متعدد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را پشت سر گذاشته است. بنابراین هیچ مدیری نمیتواند بدون شناخت و آگاهی وعدههایی از روی احساس بدهد و بعد هم زیر آن بزند. مردم این را نمیپذیرند. مدیر حتماً باید شرایط را بشناسد و در شرایط سخت تصمیم درست را اتخاذ کند.
این سختی تصمیمگیری در شرایط جنگ و تحریم را چطور میبینید؟
حتی در دوران جنگ هم ما مسیر دیپلماسی را داشتیم. دشمن ممکن بود در شرایط مختلف به ما حمله کند چه در زمان صلح و چه در زمان مذاکره اما باید میدانستیم چه کار میکنیم. مثلاً در عملیات نصر در سال ۱۳۶۶، شهید روحالله اصل دهقان با شناخت عمیق و حتی بدون شناسایی کامل منطقه را تغییر داد تا مردم مظلوم سردشت کمتر تحت فشار بمباران شیمیایی قرار بگیرند. اینها درسهایی است که باید بگیریم؛ وعده دادن بدون پشتوانه و عمل بیمعناست.
اگر نمیتوانیم ۱۰۰ درصد وعدهها را عملی کنیم حداقل باید بیش از ۵۰ درصد آن را محقق کنیم. مردم حق دارند توقع داشته باشند. اگر شما با ایجاد امید مردم را پای صندوقهای رأی میآورید، باید جوابگو باشید. اگر عمل نکنید حتی اگر هزار بار التماس کنید، مردم دیگر به شما اعتماد نخواهند کرد.
تندروها نمیخواستند کشور آرامش داشته باشد و تصمیمات درست گرفته شود
با این تفاسیر، سه سال دولت آقای رئیسی را چطور ارزیابی میکنید؟
من هیچ مسئولیتی در دولت نداشتم و حتی به ایشان رای ندادم اما باید بگویم که دولت ایشان سه سال پرچالش و عجیب بود. دولت در بسیاری از زمینهها از نظرات کارشناسی استفاده کرد و گوش شنوایی داشت. ما بارها جلسات متعدد با مسئولان داشتیم، حتی با آقای محسن رضایی که هماهنگکننده اقتصادی سران قوا بود. اما چرا این جلسات نتیجه کامل نداشت؟ به نظرم دلیل اصلی تندرویها و مخالفتهایی بود که نمیخواستند کشور آرامش داشته باشد و تصمیمات درست گرفته شود.
منظورتان جریانهای داخلی است؟
بله، دقیقاً. جریان تمامیتخواهی که بیشترین ظلم را به آقای رئیسی کرد. وقتی مجموعههای مختلف در برابر هم قرار میگیرند، طبیعی است که کار پیش نرود. این باعث شد خیلی از ظرفیتها و فرصتها از دست برود. امروز هم همان جریان وجود دارد و باید کسانی که کار دستشان است این موضوع را بفهمند. آن که کار دستش است باید بداند چه میکند؛ چه آقای پزشکیان، چه هر کس دیگر. باید به وعدهها هم توجه کنیم و مسئولیتپذیر باشیم.
شما در بحث رنسانس اقتصادی و جراحی اقتصادی سخن گفتید؛ آقای رئیسی روی عبارت «جراحی اقتصادی» تأکید زیادی داشت و این برای مردم تبدیل به موضوعی ترسناک شد. آن جراحی اقتصادی به کجا رسید؟ آیا اقتصاد واقعاً به دست مردم سپرده شد؟
من باز هم صریح میگویم جراحی اقتصادی باید معنا داشته باشد. اگر قرار است جراحی انجام شود باید اعتماد مردم هم جلب شود؛ خصوصیسازی به معنای واقعی انجام شود و نترسیم از اینکه حیطه حکمرانیِ بعضی دستگاهها کمتر شود. بخش خصوصی باید اهل و صالح اداره کند؛ ما نباید دائم وارد میدان شویم و همهچیز را در اختیار دولت بگذاریم.
اگر بخش خصوصی واقعی داشته باشیم و امنیت اقتصادی و فضای رقابت را فراهم کنیم، اجازه دهیم اهلش کار کنند، اقتصاد میتواند خودش را بهبود دهد. حذف واسطهگریها و دادن اختیارات به بنگاههایی که تخصص و تجربهٔ بازار جهانی دارند، بخشی از جراحی اقتصادی است. این مسئله فرقی ندارد دولت رئیسی باشد یا دولت دیگر اگر اهلش را به کار بگیریم، نتیجه خواهد داد.
برخی اقدامات انجام شده و برخی حرفها زده شده اما در عمل باید بیشتر کار شود. باید از شعار عبور کنیم و به عمل برسیم؛ مردم از امیدهایی که داده شده انتظار نتیجه دارند و اگر این امیدها محقق نشود، سرخوردگی بهوجود میآید.
اگر میخواهیم خصوصیسازی واقعی شود باید از آن نترسیم؛ گاهی برخی مسئولان میترسند اختیاراتشان کمتر شود یا منافعشان به خطر بیفتد اما باید اجازه داد بخش خصوصی اَهل کار کند، منافع شفاف و امنیت برای سرمایهگذار فراهم شود. اینطوری تولید شکل میگیرد؛ مردم خودشان تولید و عرضه میکنند، واسطهگریها کاهش مییابد و بازار بهتر کار خواهد کرد.
جمعبندی شما از آنچه در سه سال گذشته رخ داد چیست؟ آیا آنچه وعده داده شد به منصهٔ ظهور رسید؟
بعضی گامها برداشته شد، بعضی پیشنهادها شنیده شد و برخی اقدامات هم انجام گرفت اما آنچه لازم بود بهطور کامل محقق نشد. دلیلش هم مسائل ساختاری، تندرویها، مقاومتها و گاهی عدم توفیق در اجرا بوده است. ما باید از تجربیات درس بگیریم و به سمت اقدامات عملی و قابلسنجش برویم. اگر قرار است وعدهای داده شود باید پشتوانهٔ کارشناسی و برنامهریزی داشته باشد تا مردم ناامید نشوند.
رویکرد شما این است که افراد باید نسبت به وعدههایشان مسئولیتپذیر باشند. درباره جراحی اقتصادی که دولت قبل خیلی روی آن تاکید داشتند، به نظر شما این جراحی اقتصادی به چه نتیجهای رسید؟ مردم که آماده شدند برای آن آیا واقعاً شرایط بهتر شد؟
من میگویم در دولت آقای رئیسی فضای باز برای شنیدن نظرات مختلف وجود داشت. البته جراحی اقتصادی دو بحث دارد؛ یکی خودِ اجرای آن و دیگری فضای امنیتی که در اقتصاد ایجاد میشود. اقتصاد نباید امنیتی شود؛ این صرفاً دست دولتها نیست، بلکه ارکان نظام و کارگزاران هم باید همراه باشند. مردم باید احساس کنند که تصمیماتی که برای اقتصاد گرفته میشود، به نفع آنهاست و نه صرفاً از بالا تحمیل شده.
دولت باید نقش اثرگذاری داشته باشد و موانع را بردارد. البته چارچوبها را هم باید در نظر گرفت. دولتها باید طبق قانون برنامه هفتم حرکت کنند و انسجام داشته باشند تا بتوانند موفق شوند.
اما تحلیلگران معتقدند اختیارات روسایجمهور در ایران محدود است بهویژه باوجود جریانهای تندرو و دستهای پشت پرده. به نظر شما این محدودیتها چقدر واقعی است؟
این نکته را قبول دارم. در ایران روسایجمهور محدودیتهایی دارند اما با این حال وقتی دولت انسجام و برنامه دارد و تیمی قدرتمند انتخاب میکند، میتواند اثرگذار باشد. مثال آن هم دولتهایی است که هم اصلاحطلب و هم اصولگرا در آن حضور داشتند و موفقیتهایی داشتند.
اینکه عدهای بخواهند همواره فقط نقد و مخالفت کنند، این فضا را سخت میکند
شما خودتان از مدافعان برجام بودید و حتی در زمان اجرای آن تحت فشار قرار گرفتید. اما الان شاهد برجامسوزی از سوی برخی در حاکمیت هستیم که حتی برجامی که نظام تصمیم گرفت را نقد میکنند. نظر شما چیست؟
من یکی از جمله کسانی بودم که برای برجام تلاش کردم. معتقدم برجام یک دستاورد بود که سایه جنگ را از سر کشور برداشت. طبیعی است که در یک سیستم سیاسی چندصدایی وجود داشته باشد این خود میتواند نقطه قوت باشد اگر از آن درست استفاده شود. اینکه عدهای بخواهند همواره فقط نقد و مخالفت کنند، این فضا را سخت میکند.
باتوجه به شرایط حساس کنونی، تحریمها و حتی فعال شدن مکانیزم ماشه، آینده را چطور میبینید؟
من معتقدم اگر کمربندها را محکم ببندیم و انسجام داشته باشیم، میتوانیم از این شرایط سخت عبور کنیم. ما تجربه جنگ و فشارهای سخت را داشتهایم؛ پس میتوانیم از پس مشکلات فعلی هم برآییم.
شورای عالی امنیت ملی جای تسویه حساب نیست
انتصاب آقای علی لاریجانی چه تاثیری خواهد داشت؟ آیا این میتواند نشانه شکلگیری بلوک معتدل و عقلانی باشد؟
به نظر من آقای لاریجانی یکی از افراد خاص و تاثیرگذار است که تحلیل خوبی دارد و میتواند کمک بزرگی به کشور باشد. شورای عالی امنیت ملی جای تسویه حساب نیست؛ موضوعات ملی باید در آنجا بررسی شود و منافع ملی باید اولویت باشد. حضور ایشان میتواند بخشی از امیدهای مردم را تحقق بخشد.