به روز شده در
کد خبر: ۲۸۹۸۶
عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی:

دُم خروس بعضی‌ها در این روزها بیرون زد/ کروبی در جلسات شورای مرکزی شرکت نمی‌کند

عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی گفت: هرکسی در شرایط فعلی انسجام ملی را با گفتن هر جمله‌ای و با انجام هر فعلی مخدوش کند، خائن و یا جاهل است که در هر دو صورت باید حتماً برخورد جدی با او صورت بگیرد.

دُم خروس بعضی‌ها در این روزها بیرون زد/ کروبی در جلسات شورای مرکزی شرکت نمی‌کند

حجت‌ نظری میهمان برنامه «اتاق بسته» در استودیو آوش بود. او در این گفت‌و‌گو از برگزاری جلسات حزب اعتماد ملی بدون کروبی تا گفتمان «وفاق ملی» سخن گفت. او معتقد است «زمانی وفاق انجام می‌شود که به نسبت روزهای قبل از شروع به کار دولت چهاردهم، اقدامات بر روی پاشنه متفاوتی بچرخد.» 

متن مصاحبه حجت نظری، مشاور اجتماعی وزیر راه‌و‌شهرسازی و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، با آوش به شرح ذیل است: 

جلسه شورای مرکزی اعتماد ملی طبق روال برگزار می‌شود 

توضیحی درباره فعالیت حزب اعتماد ملی ارائه دهید؟ آیا جلسات به صورت منظم برگزار می‌شود؟

حزب کاملاً فعال و هر هفته جلسات دفتر سیاسی‌ برقرار است. به صورت روتین و منظم جلسات برگزار می‌شود. در هفته اول جنگ جلسه‌ای نداشتیم اما از هفته دوم مجدداً جلسات برگزار شد.  

جلسه تشکیلاتی با آقای کروبی نداشتیم 

آقای کروبی پس از رفع حصر در جلسات حضور دارند؟ 

خیر، ما هنوز نتوانستیم بعد از رفع حصر با آقای کروبی جلسه‌ای داشته باشیم. جلسه تشکیلاتی با ایشان نداشتیم به هرحال برخی دیدارهای فردی بوده اما جلسه شورای مرکزی با ایشان تشکیل نشده است.

آیا همچنان محدودیتی دارند که در جلسات شرکت نمی‌کنند؟

خیر، محدودیتی ندارند. متاسفانه ایشان بعد از اینکه دوره حصر به پایان رسید، درگیر بیماری شده و در بیمارستان بستری شدند. طبیعتاً نمی‌توانستیم از حضور ایشان استفاده کنیم اما در ادامه از حضورشان بهره خواهیم بُرد. کمااینکه در همین مدت از طریق فرزندشان حسین آقای کروبی که عضو شورای مرکزی هستند از نظرات‌شان بهره‌مند شدیم.

فضا برای ورود به موضوع انتخابات فراهم نیست 

در جلسات حزب درباره چه مباحثی صحبت می‌شود؟ 

صادقانه عرض کنم در حال حاضر اصلاً فضایی نیست که بخواهیم درمورد انتخابات صحبت کنیم و عمدتاً موضوعات روز در جلسات مطرح می‌شود. حزب بررسی می‌کند تا بتوانیم به عنوان یک تشکیلات سیاسی به کشور و دولت کمک کنیم تا امورات بهتر پیش برود. 

خیلی‌ها رغبت ندارند عضو احزاب شوند 

احزاب ما بیشتر در زمان انتخابات فعال هستند. شما به برگزاری جلسات حزب برای کمک به کشور و مردم اشاره کردید. حزب اعتماد ملی چه جایگاهی در میان مردم دارد؟ 

اینکه حزب ما جایگاهی در بین مردم دارد یا خیر، باید بگویم نظام حزبی جایگاهی در ایران ندارد. عمدتاً به واسطه رفتاری که نهادهای حکومتی و دولتی با احزاب داشتند، متاسفانه فضایی به وجود آمده که خیلی‌ها رغبت ندارند عضو احزاب شوند. در بین فعالین افرادی هستند که می‌گویند فعالیت سیاسی انجام می‌دهیم، حرف سیاسی می‌زنیم، مطلب می‌نویسیم و در انتخابات حضور پیدا می‌کنیم اما عضو حزب نمی‌شویم. فرد می‌گوید من دوست ندارم هزینه حزب را بدهم اما بهره‌اش را ببرم. همه این موارد ناشی از رفتارهایی است که از سمت نهادهای ذیربط با احزاب شده است. اگر فردی عضو حزب باشد و برای اینکه بخواهد در یک مجموعه به عنوان کارشناس و یا در یک اداره دولتی مشغول به‌کار شود، اگر در فرم اظهار اولیه‌ به عضویتش در یک حزب اشاره کند، حراست و گزینش بیشتر روی آن فرد حساس می‌شوند.

اگر افراد عضو احزاب اصولگرا باشند یک مرحله کار آنها راحت‌تر پیش می‌رود

به نظر می‌رسد این شرایط برای افرادی که در احزاب اصلاح‌طلب فعالیت دارند، بدتر است؟ 

بله. همه این حرف‌هایی که می‌زنیم برای اصلاح‌طلبان است معمولاً اصولگرایان از این موانع ندارند. اگر افراد عضو احزاب اصولگرا باشند یک مرحله کار آنها راحت‌تر پیش می‌رود. این حساسیت در مورد اعضای احزاب اصلاح‌طلب بیشتر است به همین دلیل رغبت نمی‌کنند تا به عضویت حزب در بیایند. اینکه جامعه نسبت به احزاب نگاهی ویژه ندارد و محل رجوع عامه مردم نیست، به این برمی‌گردد که احزاب اصولگرا به واسطه نوع تفکراتی که دارند خیلی در جامعه طرفدار ندارند و یا طرفداران معدودی دارند. در جامعه‌ای با جمعیت ۹۰ میلیونی مردم زیادی خواهان نوع نگاه و تفکر این جریان نیستند. اما احزاب اصلاح‌طلب بخش بیشتری از جامعه را می‌توانند با خود همراه کنند.

برای مثال احزاب در انتخابات وعده‌هایی دادند و پس از اینکه منتخب شدند، وقتی نمایندگان آنها وارد شورای شهر، مجلس و یا حتی نهاد ریاست جمهوری شدند، نتوانستند وعده‌ها را اجرایی کنند. البته عمده اینها از باب نخواستن نبوده و از باب موانعی است که برای آنها ایجاد شده است. همه این موارد باعث شده که هر روز از تعداد افرادی‌که به این تشکل سیاسی اعتماد کردند، کاسته شود. متاسفانه از شمار طرفداران این جریان‌های سیاسی کم شده و به سبد اپوزیسیون خارج از کشور و براندازان ریخته شده است. این محصول و رفتار خود این نهادهاست. در حال حاضر هم ریل تغییر نکرده و بر همان پاشنه می‌چرخد. 

اینکه احزاب عمدتاً انتخاباتی هستند، باید اشاره کنم برخی احزاب در طول سال جلسات منظم و آموزشی دارند و تلاش می‌کنند کادرسازی صورت بگیرد اما به هر حال تبلور آنها در ایام انتخابات است. به طور طبیعی در ایام انتخابات قدری فضا برای ظهور و بروز آنها بازتر می‌شود. بخشی از این شرایط تحمیلی است. متاسفانه ورودی احزاب به دلیل همان نقص‌هایی که عرض کردم مشخصاً در جریان اصلاحات، کمتر است.

طرفداران جریان اصلاح‌طلب به نسبت اصولگرایان بیشتر است

باهمه این نقص‌هایی که اشاره کردید به نظر می‌رسد، اصلاح‌طلبان همچنان در میان مردم اقبال دارند، این را در انتخاب مسعود پزشکیان مشاهده کردیم. نظر شما در این باره چیست؟ 

قاطبه کسانی‌که با یک سوگیری و یا با یک بینش سیاسی در عرصه انتخابات شرکت می‌کنند، معمولاً اعتماد بیشتری به جریان اصلاحات نسبت به جریان اصولگر دارند آن هم به دلیل تفکرات‌شان است. البته گاهاً همین کسانی‌که به جریان اصلاحات اعتماد می‌کنند، هم ناامید می‌شوند زیرا می‌گویند ما به شما اعتماد کردیم، پای کار آمدیم و رای دادیم اما در نهایت شما آن اقدامی را که وعده داده بودید، انجام ندادید. البته خیلی وقت‌ها این موانع توسط جریان رقیب پیش می‌آید. طرفداران جریان اصلاح‌طلب به نسبت اصولگرایان بیشتر است زیرا اصلاح‌طلبان بیشتر حرف قاطبه جامعه را می‌شنوند و آنها را تکرار می‌کنند.

در بین جریان اصولگرایی کمتر داریم کسانی‌که تغییرات جامعه را پذیرفته باشند. این همراهی به طور طبیعی در جریان اصلاح‌طلب بیشتر است. اصلاح‌طلبان به نسبت اصولگرایان حرف‌های امروز را بیشتر می‌زنند. نسل امروز هر حرفی را نمی‌پذیرد و اصلاح‌طلبان پذیرفتند که جامعه تغییر کرده و با این تغییرات خودشان را به روزتر کردند. عمده اصولگرایان این تغییرات را نمی‌پذیرند.

خیلی از افرادی که برای روی کار آمدن دولت آقای پزشکیان تلاش کردند، کنار گذاشته شدند

به روی کار آمدن آقای پزشکیان اشاره شد. رئیس‌جمهور با ایده «وفاق ملی» در انتخابات شرکت کرد.  آیا این وفاق می‌تواند به همبستگی بیشتر کمک کند؟

من اصل وفاق را می‌پذیرم. معتقدم وفاق رویکرد خوبی بود اما در دولت چهاردهم به‌طور کامل اجرا نشد. آن چیزی که گفته شد با آن چیزی که اجرا شد، خیلی متفاوت است. اگر وفاقی صورت می‌گرفت اتفاق خوبی بود در واقع اشخاص مختلف، اشخاص حقیقی و حقوقی متفاوت سهیم شدند. اسم این را من وفاق نمی‌گذارم. زمانی وفاق انجام می‌شود که به نسبت روزهای قبل از شروع به کار دولت چهاردهم، اقدامات روی پاشنه متفاوتی بچرخد. من زمانی می‌توانم اسم تحول و تغییر در دولت را وفاق بگذارم که شما چیزی می‌دهی و چیزی می‌گیری. خیلی از افرادی که برای روی کار آمدن دولت آقای پزشکیان تلاش کردند کنار گذاشته شدند. من دیدم کسانی‌که در انتخابات ریاست‌جمهوری و انتخابات مجلس فعالانه مشارکت کردند و از دوست و دشمن توهین و ناسزا شنیدند و حتی تحقیر شدند اما پای کار ایستادند اما مانند گذشته با آنها رفتار شد. اسم این اقدام را وفاق نمی‌گذارم. اگر آقای پزشکیان و دولت ایشان می‌خواهند وفاق به معنای واقعی کلمه اجرا شود اولاً حرف مردم را بشنوند ثانیاً تلاش کنند، آشتی بین بخش‌های مختلف حکومت با مردم برقرار شود. شما نمی‌توانید کسانی‌ را که مردم با رای دادن به آقای پزشکیان آنها را طرد کردند دوباره در دولت سهیم کنید، شما در واقع دارید به مردم پشت می‌کنید.

اینکه شما به اسم وفاق کاندیدایی را که رای نیاورده در سطوح عالی مملکت به کار بگیرید، دهن کجی به مردم است و من نمی‌توانم اسم آن را وفاق بگذارم. یک زمانی هست که شما فضا را برای گروه‌های مختلف به وجود می‌آورید و قاطبه جامعه با یک کمپین انتخاباتی همراهی می‌کنند و آن جامعه هم احساس می‌کند، نمایندگان خود را در دولت دارد نه اینکه شما کسانی را که در همین انتخابات ۱۴۰۳ مقابل ستادهای انتخاباتی رئیس‌جمهور منتخب در شهرستان‌ها ایستادند و برخی از فعالین ستاد انتخاباتی آقای پزشکیان را زندانی و بازداشت کردند، آنها را همچنان در مسند امور حفظ کنید و بَعد اسم آن را وفاق بگذارید.

افرادی پای انتخابات ایستادند آن هم در شرایطی که خیلی‌ها حاضر نبودند کار کنند. این افراد تلاش کرده و مردم را برای حضور در صحنه انتخابات ترغیب کردند. اگر همین امروز مجدداً انتخابات برگزار شود اینها پای کار نخواهند آمد. اگر محصول وفاق این باشد به نظر من به ضد خودش تبدیل شده است. اگر شما ذی‌نفعان مختلف را بازی دهید و تلاش کنید اتفاقاتی که جامعه انتظار دارد رقم بخورد، آن زمان وفاق میوه داده است. من در حال حاضر نمی‌بینم به هدف وفاق رسیده باشیم. کسانی‌که به‌طور کامل با برنامه‌ها در زمان انتخابات مخالفت کردند و مقابل آن ایستادند و علیه شما تبلیغ کردند، منطقاً نمی‌توانند شما را به اهداف‌تان برسانند. اگر شما برنامه‌ و وعده‌ای دادید و می‌خواهید به آن هدف برسید این آدم‌ها نمی‌توانند شما را به آن هدف برسانند. این اتفاق باعث می‌شود که مردم سرخورده‌تر شوند. این برداشت من است و اگر اشتباه می‌کنم، شما تصحیح کنید.

برداشت من از وفاق با برداشت آقای پزشکیان متفاوت است

به نظر می‌رسد برداشتی که رئیس‌جمهور از وفاق دارند با برداشتی که شما دارید، متفاوت است؟ رئیس‌جمهور بیشتر در پی کاهش اختلافات و دعواهای سیاسی هستند؟

حتماً برداشت من از وفاق با برداشت آقای پزشکیان متفاوت است. عرض من درباره خروجی کار است. اگر آقای پزشکیان ذی‌نفعان مختلف را مشارکت دادند که دعواها کاهش پیدا کند این اتفاق نیفتاده است. دعوایی کاهش پیدا نکرد و یک نفهمی آمد و گفت اسرائیل باید رئیس‌جمهور ما را ترور کند. از آن طرف هم هیچ‌کس با آن فرد برخورد نمی‌کند یعنی برخورد متناسب صورت نمی‌گیرد. برخوردها یک طرفه است. اگر فردی در بین اصلاح‌طلبان موضعی بگیرد که خوشایند نباشد، یک جور با او برخورد می‌شود و اگر کسی در بین اصولگرایان موضعی بگیرد که خوشایند نباشد، جور دیگری با او برخورد می‌شود. مهم نیست برداشت من و آقای پزشکیان واحد هست یا نه، موضوع این است که با برداشتی که ایشان از وفاق داشته، این مهم محقق نشده است.

میان آدم‌هایی که ظاهر‌الصلاح هستند دنبال جاسوس باشیم

شما به تندروی‌ها اشاره کردید. در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه که با رژیم صهیونیستی داشتیم به نظر می‌رسد تندروها به تنظیمات کارخانه بازگشتند از تهدید به ترور رئیس‌جمهور تا استوری مشاور قالیباف درباره اسرائیل؟

فضای انسجام ملی در دوره جنگ ۱۲ روزه دقیقاً زمانی اتفاق افتاد که محاسبات دشمن متجاوز را به هم ریخت. آنها با خودشان برنامه‌ریزی و خیال می‌کردند که اگر به ایران حمله کنند باتوجه به نارضایتی‌هایی که در درون کشور وجود دارد، مردم به خیابان‌ها می‌آیند و کار نیمه تمام آنها را تمام می‌کنند. الحمدالله مردم با درایتی که از خود به خرج دادند و به خاطر کشورشان پای کار ماندند، با دشمن همراهی نکردند. طبیعتاً اسرائیل، آمریکا و متحدان آنها از این اتفاق ناراحت هستند نه همه کسانیکه مواضع شاذ می‌گیرند و در این وضعیت حرف‌های ضد انسجام ملی می‌زنند، خواسته یا ناخواسته در زمین دشمن بازی می‌کنند. اتفاقاً اگر دنبال نفوذ هستیم باید در همین آدم‌ها دنبال نفوذ بگردیم. بعضی از این افراد ممکن است عامل دشمن باشند و بخواهند با گفتن این حرف‌ها و با شکستن انسجام به دشمن کمک کنند. معتقد هستم جریان امنیتی باید در همین جنس رفتارها و در بین همین افراد دنبال عامل بیگانه و نفوذی باشد. اگر این کار را انجام دهند، هم به وظیفه خود بهتر عمل کرده‌اند و هم توانسته‌اند فضای انسجام را حفظ و به کشور و حکومت کمک کنند. هرکسی در شرایط فعلی انسجام ملی را با گفتن هر جمله‌ای و با انجام هر فعلی مخدوش کند، خائن و یا جاهل است که در هر دو صورت باید حتماً برخورد جدی با او صورت بگیرد. می‌خواهد این فرد در هر مقام و مسندی باشد، می‌خواهد نماینده مردم باشد و یا در دانشگاه باشد. 

در این مدت دُم خروس بعضی‌ها بیرون زد. پیش از این شائبه‌هایی درمورد افراد مطرح می‌شد که مثلاً  آدمی که روسری برداشته او جاسوس است، اتفاقاً باید در بین آدم‌هایی که ظاهر‌الصلاح هستند و همچنین در بین کسانی‌که بلند فریاد می‌زنند «مرگ بر اسرائیل» دنبال جاسوس باشیم  زیرا جاسوس به صورت علنی موضع به نفع دشمن نمی‌گیرد. همچنین در بین افرادی که در این مدت تلاش کردند انسجام را مخدوش کنند دنبال جاسوس باشیم. فردی مانند الی کوهن علیه دشمن موضع علنی گرفت اما در خفا کار دیگری انجام داد. اگر در دولت افرادی با این مختصات حضور دارند، باید پیش قدم شوند و آنها را کنار بگذارند. 

پروژه‌های عمرانی پیوست اجتماعی ندارند 

یک مقدار از سیاست فاصله بگیریم. شما مشاور خانم فرزانه صادق، وزیر راه‌و‌شهرسازی، هستید. سمت شما مشاور امور اجتماعی است. به نظر می‌رسد امور اجتماعی با وزارت راه همخوانی ندارد. مشخصاً چه اقداماتی در وزارت راه‌و‌شهرسازی انجام می‌دهید؟ 

اتفاق مبارکی در این دوره در وزارت راه‌و‌شهرسازی رقم خورد. سرکار خانم دکتر صادق به درستی دغدغه‌ای را مطرح کردند و این دغدغه‌ای می‌تواند در ادامه بسیار برای این وزارتخانه زیربنایی راهگشا باشد. خیلی وقت‌ها در این وزارتخانه صرفاً این نگاه بود که باید سازه‌ای بسازیم و چه بسازیم. یا اینکه راهی را بسازیم و چه بسازیم. متاسفانه انسان‌ها در اجرای این پروژه‌ها دیده نمی‌شدند. خانم دکتر صادق به درستی این نقیصه را متوجه شدند و تلاش کردند آن را رفع کنند. قرار است حوزه اجتماعی در وزارت راه‌و‌شهرسازی به کسانی‌که مسکن می‌سازند یادآوری کند، مجموعه‌ای ساخته نشود که امکانات برای زیست بهتر مردم در آن پیش‌بینی نشده باشد. 

متاسفانه در طول سالیان اخیر عمدتاً پروژه‌های عمرانی که اجرا می‌شد پیوست اجتماعی نداشت. در این دوره تلاش شد که اولاً آماده‌سازی ذهنی انجام شود که اساساً چیزی به نام پروژه اجتماعی وجود دارد. باور بفرمایید نامه‌ای به همه واحدهای تابعه زدم که پیوست‌های اجتماعی پروژه‌های اجرا شده، در حال اجرا و برای آینده را بفرستند شاید بالای ۸۰ یا۹۰ درصد از پروژه‌ها اساساً پیوست اجتماعی نداشتند. بعضی از عزیزان به من مراجعه و این پرسش را مطرح کردند که پیوست اجتماعی یعنی چه؟ می‌خواهم بگویم که این‌ میزان وزارتخانه با موضوع جامعه بیگانه بود. اتفاقاتی در حال رقم خوردن و اجرا است. بعد از اینکه پایش اولیه را انجام دادیم، الان در مرحله‌ای هستیم و تلاش می‌کنیم دستورالعملی را تدوین کنیم که همه پروژه‌ها لااقل از این به بعد پیوست اجتماعی داشته باشند. همه پروژه‌ها باید با این نگاه اجرا شوند. 

متاسفانه در طول سالیان گذشته برخی پروژه‌ها مانند مسکن مهر و نهضت ملی منجر به خانه دار شدن افراد بی خانمان نشد. بعضاً کسانی از این پروژه‌ها بهره‌مند شدند که شاید قبلاً هم مسکن داشتند و به چشم سرمایه‌گذاری به آنها نگاه کردند و خودشان ساکن نشدند مشکلاتی را ایجاد کرد. همچنین برخی از این فضاها تبدیل به فضای ناایمن شهری شد. اشخاص یا اقشاری خاص که شاید در جاهای دیگر در شهر نتوانستند سکونت داشته باشند، آنجا ساکن شدند.  نمی‌خواهم اشاره ریزتر داشته باشم اما خیلی از این فضاها محل سکونت خانواده نشد و خود این محله‌ها به آسیب‌های بعدی اجتماعی تبدیل شد. اگر همه این موضوعات از پیش برنامه‌ریزی شود و پیوسته اجتماعی داشته باشد خانواده‌ها رغبت بیشتری خواهند داشت که در این فضاها سکونت داشته باشند. شما نمی‌توانید یک پروژه نهضت ملی بسازید اما مدرسه نسازید و به مردم بگویید ساکن شوید. وقتی خانواده‌ها در این مکان‌ها مستقر نشوند، مردان و زنان مجرد آنجا ساکن خواهند شد. صرف تجرد ایرادی ندارد اما تاکید می‌کنم قشرهای خاصی معمولاً به سمت این فضاها گرایش پیدا می‌کنند که می‌تواند محل آسیب‌های بعدی باشد. این‌ها اتفاقاتی است که ان‌شاء‌الله در سال‌های آینده شاهد آن نباشیم. 

نگران بازسازی خانه‌های آسیب دیده توسط شهرداری هستم 

مسکن یکی از دغدغه‌های جدی جامعه است. متاسفانه در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه‌ برخی از مردم خانه‌هایشان را از دست دادند. برنامه وزارت راه‌و‌شهرسازی برای بازسازی این خانه‌ها چیست؟ 

در روزهای اولیه جنگ، وزارت راه‌و‌شهرسازی مشخصاً با راهبری و حضور میدانی سرکار خانم دکتر صادق بازدید از منازل تخریب شده را در دستورکار قرار داد. باتوجه به دستوری که ایشان دادند بخش‌های مختلف وزارتخانه از جمله معاونت مسکن در حال کار است. همه نظام مهندسی را متصل به وزارت راه‌و‌شهرسازی می‌دانند. نظام مهندسی هم با دستور خانم دکتر صادق شروع به ارزیابی میزان خسارت‌ها کرد. همه این کارها در کنار اقدامات بنیاد مسکن اتفاق افتاد. میزان خسارت‌ را ارزیابی و برآورد کردند که به چه شکلی بازسازی آغاز و انجام شود. همه اقدامات در حال انجام بود تا اینکه دولت تصمیم گرفت بازسازی منازل در تهران را به شهرداری تهران بسپارد. در این اتفاق هم می‌شود نکات مثبتی را دید البته نگرانی‌هایی هم وجود دارد. مثبت از این بابت که دولت وارد تصدی‌گری نمی‌شود و تلاش می‌کند تا سیاست‌گذاری و نظارت انجام دهد. طبق اساسنامه و قانون وظیفه ذاتی بر عهده بنیاد مسکن و معاونت مسکن است و نظام مهندسی کارهای اولیه را انجام داده، با این وجود دولت تصمیم گرفت کار را به شهرداری بسپارد.

در شرایط جنگی یک مقدار تخصیص بودجه‌ها ممکن است با اولویت‌های متفاوتی انجام شود و شهرداری هم از بودجه عمومی ارتزاق نمی‌کند بنا بر این تصمیم گرفتند این موضوع را به شهرداری تهران بسپارند. آن چیزی که جای نگرانی حداقل برای من دارد، این است که شهرداری باتوجه به اینکه الان نقدینگی لازم را ندارد و می‌خواهد مشوق به سازنده‌ها بدهد تا آنها بازسازی انجام دهند، امیدوارم خدای ناکرده به دوره هولوگرام‌ها برنگردیم. شنیدم قرار است به کسانی‌که در بازسازی این منازل مشارکت می‌کنند، ممکن است اضافه طبقه سیار بدهند، این اضافه طبقه سیار جای نگرانی دارد. باتوجه به شرایط جنگی و مصوبه‌ها و دستورالعمل‌های خاص ممکن است، نظارت دقیق صورت نگیرد و همان مصیبتی که پیشتر داشتیم و این اضافه طبقات تبدیل به یک محل فساد شود. 

شاهد بودیم در دوره پنجم مدیریت شهری مصوبه «برج باغ‌ها» لغو شد. مصوبه «برج باغ‌ها» ماهیتش این بود می‌گفت، ما می‌خواهیم باغ را حفظ کنیم، به جای اینکه ساختمان در عرض یک باغ ساخته و درخت قطع شود، در ۳۰ درصد یک باغ و در طول اجازه ساخت دهیم و به جای اینکه این زیربنا در عرض باشد، در ارتفاع و در اضافه طبقات مجوز داده شود. این فی‌نفسه اتفاق بدی نبود اما مشکل در اجرا است. هیچ کدام از مجوزهایی که صادر شد برمبنای آن مصوبه نبود. به بهانه آن مصوبه، مجوز «برج باغ» داده شد اما عمدتاً از نیت اولیه تخطی و تخلف شد. بعد هم اضافات بنایی که ساخته شده بود در کمیسیون ماده ۱۰۰ مطرح می‌شد و سازنده راضی بود که جریمه پرداخت و از ارزش افزوده استفاده کند. شهرداری هم می‌گفت من پولم را می‌گیرم و اموراتم را پیش می‌برم.

امیدوارم این نقیصه را دولت و شهرداری به نوعی حل و نظارت‌پذیری بیشتری داشته باشند تا این اتفاقات رقم نخورد تا ما شاهد شهر فروشی به بهانه ساخت‌و‌ساز برای متضررین از جنگ نباشیم.

سخن پایانی

اطمینان دارم همان میزان که عزیزان ما در میدان و دیپلماسی زحمت کشیدند، رسانه‌ها هم برای افکار عمومی زحمت کشیدند. این اقدام شما ستودنی است. من به سهم خودم از اهالی رسانه تشکر می‌کنم.

ارسال نظر

آخرین اخبار