از 1+5 تا 1+1؛ جمع مذاکرات هستهای چگونه از شش جانبه به دوجانبه رسید؟
از سال 2002 که خبر فعالیتهای هستهای ایران با ادعاهای گروههای مخالف جمهوری اسلامی ایران منتشر شد، تاکنون تهران و طرفهای غربی 8 دور با یکدیگر مذاکره کردهاند؛ مذاکراتی که هفته جاری آغاز شد و نهمین مذاکره در این خصوص محسوب میشود.

نخستین بار در اوت 2002 بود که گروههای مخالف جمهوری اسلامی ایران از فعالیتهای هستهای ایران در نطنز و آب سنگین اراک گزارشهایی ادعایی را منتشر کردند. با بالا گرفتن تنشهای خارجی در این خصوص ایران خود ابتکار عمل را در دست گرفت و از غربیها برای انجام مذاکره دعوت کرد. به این ترتیب بود که یک سال پس از آن در اکتبر 2003 نخسین مذاکره هیأت ایرانی به ریاست حسن روحانی، که در آن زمان رئیس شورای امنیت ملی بود و غرب در قالب مذاکره با تروئیکای اروپایی، بریتانیا، فرانسه و آلمان در تهران و در کاخ سعدآباد برگزار شد. ایران در این نشست تلاش کرد، ابهامات ایجاد شده را برطرف کرده و با اعلام همکاری با بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی فضای بیاعتمادی و هجمهها علیه خود را کاهش دهد. نشست سعدآباد با صدور بیانیهای به کار خود پایان داد.
دسیسه چینیهای جان بولتون
اندکی بعد از نشست سعدآباد، جان بولتون، که در کابینه جورج بوش مشاور ویژه وزارت خارجه در امور کنترل تسلیحات و منع اشاعه و از محافظهکاران تندرو بود، مخالفت خود را با توافق به دست آمده اعلام کرد. با این حال مذاکرات دیگری در همین سال انجام شد که ریاست تیم ایران را دیگر بار «حسن روحانی» و ریاست هیأت اروپایی را «خاویر سولانا» در دست داشتند. حاصل این مذاکرات توافقنامه بروکسل بود که ایران طی آن متعهد شد ساخت و آزمایش سانتریفیوژهای مورد نیاز برای غنیسازی را متوقف کرده و ساخت قطعات یدکی سانتریفیوژهای موجود در آن زمان را نیز تعلیق کند.
بولتون کمتر از یک سال بعد پس از اینکه به عنوان نماینده آمریکا در سازمان ملل انتخاب شد، با قدرتی که در این نهاد پیدا کرده بود این توافق را بهطور کامل برهم زد و تلاش اروپاییها برای نجات توافق به سرانجام نرسید تا به قول یوشکا فیشر، فرصت ادامه مذاکره و تحکیم توافق با ایران از دست برود.
اگر آمریکا نبود...
ایران چند ماه بعد سومین دور مذاکرات را با تروئیکای اروپایی آغاز کرد. ایران با این مذاکرات تلاش داشت مانع از دسیسههای آمریکا برای بردن پرونده ایران به شورای امنیت شود. ریاست این دور از مذاکرات را سیروس ناصری بر عهده داشت. در پایان به توافقی ابتدایی به دست آمد که به عنوان «توافقنامه پاریس» شناخته شد اما این توافق نهایی نشد. آنطور که حسن روحانی درباره این مذاکرات گفته است، «اگر آمریکا نبود، ایران قطعاً به توافق نهایی با سه کشور اروپایی دست مییافت.» احتمالا از همین تجربه بود که بعدها حسن روحانی تبدیل به اولین کسی شد که بر مذاکره با آمریکاییها به جای مذاکره با طرفین دیگر غربی تأکید کرد.
ناکامی سخت در چهارمین دور مذاکرات
در چهارمین دور مذکرات که در سه سال نخست دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، یعنی در فاصله سالهای 2005 تا 2008، انجام شد، آمریکا نیز حاضر بود و تعداد شرکتکنندگان در نشست به طور قابل توجهی افزایش یافت. در یک سو ایران به ریاست علی لاریجانی بود و در سوی دیگر نیز آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، آلمان و بریتانیا حاضر بودند. این نشست نیز با وجود همه امیدواریها نه فقط بی نتیجه ماند که ایران در این دوره متحمل 3 قطعنامه تحریمی هم شد.
ورود سعید جلیلی به مذاکرات هستهای
بلافاصله بعد از شکست این مذاکرات سعید جلیلی دور پنجم مذاکرات را آغاز کرد. نقطه نهایی این مذاکرات سال 2011 کلید خورد و ایران در استانبول وارد مذاکره با گروه 1+5 شد. این مذاکرات نیز نه فقط بدون هیچ نتیجهای به پایان رسید که منجر به بروز انحرافاتی در مذاکرات شد. رابرت جی اینهورن، که در آن زمان مشاور ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور کنترل تسلیحات و منع اشاعه آن بود، در خاطرات خود از این دوران گفته است: جلیلی در آن مذاکرات، «تاریخ اسلام و ایران برایمان میگفت و ما در مذاکرات در بسیاری از ساعتهایی که به سخنرانیهای آقای جلیلی گوش میدادیم و بسیار در مورد تاریخ ایران یاد گرفتیم.»
ظرافت ظریف در گرهگشایی از پرونده هستهای
ششمین دور مذاکرات ایران و غرب گرهگشا بود. این مذاکرات از اکتبر 2013 در حالی به ریاست محمدجواد ظریف آغاز شد که حسن روحانی، رئیس جمهور وقت ایران، اصرار بر مذاکره با آمریکا به جای مذاکره با سایر کشورها داشت اما در نهایت با این درخواست او موافقت نشد و مذاکرات با همان گروه 1+5 ادامه یافت و طی 4 ماه ایران و این گروه به توافق ژنو دست یافتند که براساس آن، بخشی از داراییهای بلوکه شده ایران آزاد شد. این توافق موقت بود و مذاکرات برای نهایی شدن این توافق ادامه یافت تا سرانجام در تابستان 2015، که 18 روز مذاکره بیوقفه ادامه داشت و طولانیترین مذاکره ایران و غرب محسوب میشد، طرفین به توافق جامع اتمی موسوم به برجام دست یافتند و قطعنامهای به سود ایران مبنی بر لغو قطعنامههای قبلی صادر شد.
فقط سه سال بعد دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، با این بهانه که برجام بیش از اینکه به سود آمریکا باشد، به سود اروپا بوده است، کشورش را از برجام خارج کرد. بعد از پایان دور نخست ریاستجمهوری ترامپ و روی کار آمدن جو بایدن، مذاکرات احیای برجام آغاز شد که در دو دوره به ریاستهای عباس عراقچی و علی باقری، طی ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی، انجام شدند اما این مذاکرات نیز نتیجهای در برنداشت.
آغاز نهمین دوره مذاکرات ایران و آمریکا
دونالد ترامپ از ژانویه 2025 که دیگر بار وارد کاخ سفید شد با تندترین لحنها درباره ایران موضع گرفت. او این بار متفاوت از دورههای قبل عمل کرد و با خارج کردن همه حاضران در نشستهای قبلی، شخصاً نامهای برای رهبر انقلاب نوشت و خواهان مذاکره با ایران شد و در عین حال به تهدیدهای نظامی خود نیز ادامه داد. در نهایت نیز ایران با وجود همه مخالفتهایی که در دو دهه درباره انجام مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم با آمریکا وجود داشت، به این نتیجه رسید که اگر بنا باشد مذاکرهای پایدار بماند باید در مذاکراتی دوجانبه ابتدا مشکلات با آمریکا را حل کند تا دیگر بار رئیسجمهوری از این کشور توافقات به دست آمده را پاره نکند. اکنون باید منتظر ماند و دید مذاکراتی که باب آن از شنبه (23 فرودین ماه) باز شد، چگونه از بار فشارهای اقتصادی بر مردم ایران خواهد کاست.