آیا میتوان روی وعدههای آمریکا حساب کرد
ایران و آمریکا امروز در حالی وارد سومین دور از مذاکرات غیرمستقیم هستهای با آمریکا شدند که دو روز پیش از آن، دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، در مصاحبهای ضمن تأکید بر اینکه خواهان انجام مذاکره با ایران است و ابراز امیدواری به نتیجهبخش بودن آن، همچنان دست از تهدیدها علیه ایران برنداشت.

نگاهی به تاریخ روابط 124 ساله ایران و آمریکا نشان میدهد، واشنگتن هرگز دست از بدعهدی با ایران برنداشته است. قدیمیترین رویدادی که در این مورد در حافظه تاریخی ایرانیان ثبت شده، به سال 1328 و 1329 بر میگردد. یعنی زمانی که آمریکا به بهانه اینکه میخواهد به محمدرضا شاه پهلوی کمک کند تا مانع اشغال ایران توسط شوروی شده و روابط ایران را با غرب تقویت کند. در مقابل ایران درخواست وام ۲۵۰ میلیون دلاری از بانک جهانی و همراهی آمریکا در این زمینه را داشت. واشنگتن نیز بهظاهر پذیرفت و مذاکرات بین ایران و آمریکا بلافاصله آغاز شد. در شروع این مذاکرات محمد ساعد، نخستوزیر ایران، بود. او اندکی بعد جای خود را به حسنعلی منصور داد که برای آمریکاییها فرد خوشایندی نبود و از شاه درخواست کردند، دولت کارآمدتری را بر سر کار آورد. به این ترتیب بود که علی رزمآرا به نخستوزیری رسید. اما حتی با نخستوزیری او نیز وام درخواستی ایران، پرداخت نشد و به جای آن آمریکا فقط با اعطای وامی 25 میلیون دلاری موافقت کرد. این باعث عصبانیت دولت وقت ایران شد، طوری که از دریافت چنین وامی امتناع کرد. محمدرضا شاه هم که بابت این بدعهدی عصبانی بود، در مصاحبه با خبرگزاری رویترز تأکید کرد، آمریکاییها قدردان دوستی مردم ایران نبودند و کمکهای آنها نتایج عملی نداده و بیشتر جنبه تبلیغی دارند.
دومین بدعهدی آمریکا در دوره پهلوی نیز در زمان دولت دکتر محمد مصدق بود. مصدق اعتماد بسیاری به آمریکاییها داشت اما بعد از اینکه با تلاش فراوان توانست صنعت نفت را ملی کند، آمریکا نه فقط در مسیر صادرات نفت ایران اختلال ایجاد کرد که وامی را که او درخواست کرده بود، به ایران نداد و در نهایت هم همانطور که چند دهه بعد بیل کلینتون اقرار کرد و اسناد طبقهبندی شده در آمریکا که سه سال پیش منتشر شد نیز نشان داد، واشنگتن زمینههای کودتای 28 مرداد و برکناری مصدق را فراهم کرد.
بدعهدیهای آمریکا در قبال مذاکرات مختلف با ایران پس از انقلاب 1357 نیز ادامه یافت. اولین تجربه جمهوری اسلامی ایران از مذاکره با آمریکا در دوره تسخیر سفارت این کشور در تهران بود. بعد از این رویداد، دولت وقت آمریکا وارد مذاکراتی با تهران برای آزادی گروگانهای خود شد. در مقابل ایران نیز خواهان استرداد شاه به تهران و همچنین پولها و اموالی که او به خارج از کشور منتقل کرده بود، شد. علاوه بر آن ایران خواهان عدم مداخله آمریکا در امور داخلی ایران، لغو تحریمهای تجاری علیه ایران و پایان دادن به طرح دعاوی علیه ایران در مجامع بینالمللی شد. ایران به تعهد خود عمل و گروگانها را آزاد کرد اما آمریکا به هیچکدام از وعدههایی که داده بود، عمل نکرد.
دهه 1360 بحران گروگانگیری در لبنان رخ داد و 104 شهروند خارجی در این کشور ربوده شدند. بنابر گزارشهایی که منتشر شد، افرادی درون حزبالله لبنان با کمک برخی سوریها این اقدام را انجام داده بودند اما حزبالله لبنان هرگز مسئولیت آن را نپذیرفت. در نهایت آمریکا هشت سال بعد از این واقعه برای آزاد شدن این افراد از ایران تقاضای کمک کرد. در مقابل قرار بود اموال بلوکه شده ایران را آزاد کند. ایران مذاکرات را پذیرفت و بعد از دو سال تکاپوی هاشمی رفسنجانی، گروگانها آزاد شدند اما آمریکا باز هم به وعده خود عمل نکرد.
سال 2001 با آغاز جنگ آمریکا در افغانستان برای نابودی گروه تروریستی القاعده، ایران که نگران امنیت خود نیز بود، پیشنهاد آمریکا برای همکاری با این کشور را پذیرفت و در مذاکراتی موسوم به کانال ژنو در ازای رفع تحریمها و آزادسازی اموال بلوکه شده، حاضر به ارائه کمکهای اطلاعاتی به آمریکا شد. این کمکهای اطلاعاتی باعث استیلای آمریکا بر افغانستان شد اما وعدههای آمریکا یک بار دیگر به فراموشی سپرده شد.
جدیدترین بدعهدی آمریکا در قبال ایران نیز به سال 2015 برمیگردد، زمانی که ایران در قالب مذاکرات 1+5 معاهده برجام را امضا کرد تا در ازای کاهش غنیسازی، تحریمها از سر ایران برداشته شده و اموال بلوکه شده نیز آزاد شود. اما فقط سه سال بعد از امضای این معاهده، دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، این توافقنامه را بدترین توافق تاریخ برای آمریکا خواند و از آن خارج شد تا بدعهدی دیگری در تاریخ روابط دو کشور ثبت شده باشد.