وقتی دیپلماسی با ایران ابزار رقابت در واشنگتن میشود
مقامات دولت ترامپ در ظاهر در سیاست خارجی اتفاقنظر دارند اما در پشت صحنه این طور نیست و درون دولت ترامپ نبردی پنهانی برای کسب نفوذ در جریان است که این نبرد مبنای بسیاری از تحولات عجیب دیگر شده است.

پیش از انتخابات ریاست جمهوری 2024 تنها چیزی که آمریکاییها فکر میکردند درباره دور دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ میدانند، این بود که این بار به رویارویی با ایرانی میرود که هفت سال پیش از توافق هستهای با آن خارج شد و آن توافق را «یکی از بدترین معاملاتی» خواند که ایالات متحده وارد آن شده است. او تحریمهای فلجکننده علیه ایران را بازگرداند و کمتر از دو سال بعد دستور ترور سردار قاسم سلیمانی را صادر کرد. با این حال، ترامپ چند ماه گذشته را صرف نزدیکی به ایران و توافق با آن کرده است.
ترامپ هرچند بارها ایران را تهدید به حمله نظامی کرده اما صراحتاً گفته ترجیح میدهد اختلافات را به شکل دیپلماتیک حلوفصل کند. در دو هفته گذشته نیز دو طرف وارد مذاکراتی شدهاند که شباهت زیادی به توافق اولیه دارد.
امروز بسیاری از چهرههای برجستهای که در دوره اول ترامپ برنامهریزی میکردند، مانند جرد کوشنر داماد او، مایک پومپئو، وزیر خارجه، نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل، برایان هوک، مدیر برنامهریزی و سیاستگذاری، جیسون گرینبلات، نماینده ویژه در امور خاورمیانه و دیوید فریدمن، سفیر آمریکا در اسرائیل به طرز محسوسی غایب هستند.
تغییرات در کاخ سفید «ترامپ ۲»
بنابراین دلیل تغییرات کنونی ساده است: در سال ۲۰۱۶، ترامپ انتظار نداشت پیروز شود و تیمی از متخصصان را دور خود نداشت که آماده بهدستگرفتن قدرت باشند بنابراین این خلأ به گروه کوچکی از افراد نزدیک به رئیسجمهور اجازه داد، در سیاستهای او از جمله در خاورمیانه نفوذ زیادی داشته باشند. آنها به ترامپ کمک کردند تا اقداماتی مانند توافق ابراهیم و ترور سلیمانی را انجام دهد اما او این بار آمادهتر ریاستجمهوری را به دست گرفت و گروهی را به همراه خود به کاخ سفید آورد که از اردوگاههای رقیب با یکدیگر هستند و هر یک از آنها سیاست دولت او را به سمتی میکشند.
یکی از این بازیگران، استیو ویتکاف، معروف به «چاقوی سوئیسی ترامپ»، به عنوان نماینده ویژه در امور خاورمیانه، است که مأموریت حل منازعات در اوکراین، غزه و ایران را دارد. نفر بعدی آدام بوهلر، نماینده ویژه دولت در امور گروگانها، است که اخیراً به طور مستقیم با حماس مذاکره کرده که تغییری چشمگیر نسبت به سیاستهای پیشین آمریکا محسوب میشود و اسرائیل را نگران کرده است.
در عین حال، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، مایکل والتز، مشاور امنیت ملی و مورگان اورتاگوس، معاون ویتکاف، نماینده اولویتهای سنتی سیاست خارجی جمهوریخواهان هستند. آنها طرفدار افزایش فشار بر ایران و حامیان آن در خاورمیانه هستند. این افراد مخالف نئو-انزواگرایانی هستند که در صدر آنها جی. دی. ونس، معاون رئیسجمهور، قرار دارد و به دنبال عقبنشینی آمریکا از صحنه جهانی پس از دههها ماجراجویی نظامی در خارج از کشور هستند. متحدان درون دولتی ونس، دونالد ترامپ جونیور و تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی هستند. ونس در بیرون از دولت نیز مورد حمایت چهرههای تأثیرگذار راست افراطی از جمله تاکر کارلسون، مجری محافظهکار، قرار دارد. او کسی است که در تکاپو است تا سیاست خارجی آمریکا را به سمت روسیه ولادیمیر پوتین و مقابله با متحدان سنتی اروپایی ببرد. او در برنامههای خود بارها با استفاده از تئوریهای توطئه به «جنگطلبان» و «نئومحافظهکاران» تاخته و گاه به طور مرموزی زبان به سرزنش بازیگران یهودی به عنوان عاملان خیانت به منافع ملی گشوده است.
اختلاف نظرهای فراوان در سیاست خارجی
مقامات دولت ترامپ در ظاهر در سیاست خارجی اتفاقنظر دارند اما در پشت صحنه این طور نیست. در واقع درون دولت ترامپ نبردی پنهانی برای کسب نفوذ در جریان است که این نبرد مبنای بسیاری از تحولات عجیب دیگر شده است.
برای مثال ویتکاف ۱۴ آوریل به شبکه فاکس نیوز گفت که هدف مذاکراتش با ایران وادار کردن این کشور به محدودسازی و نه حذف غنیسازی اورانیوم است؛ موضعی مشابه توافق دوران اوباما. با این حال او یک روز بعد در شبکههای اجتماعی نوشت که ایران باید «برنامه غنیسازی و تسلیحاتی هستهای خود را کاملاً حذف کند» و البته در دور دوم مذاکره با ایران دوباره به موضع نرمتری بازگشت. این نوسانات، بازتابدهنده اختلافات بنیادی درون کاخ سفید است.
این اختلافات به کنگره نیز کشیده شده است. ماه گذشته وقتی گروهی از سناتورهای جمهوریخواه از ونس بخاطر تمایل نداشتن به مقابله با حوثیها انتقاد کردند. معاون رئیسجمهور خبرنگاران را به دونالد ترامپ جونیور ارجاع داد. او هم در بیانیهای این سناتورها را «هفت نئوکان بزدل» خواند که به طور ناشناس به معاون رئیسجمهور حمله میکنند. سوء استفاده عجیب از پسر رئیسجمهور وقتی قابل درک میشود که بدانیم او و ونس در سیاست خارجی علیه بدنه سنتی حزب جمهوریخواه متحد شدهاند.
درگیریها در کاخ سفید عجیبتر هم شدهاند. هفته گذشته پنتاگون چند مشاور ارشد پیت هگست، وزیر دفاع را برکنار کرد. گزارشهای بعدی نشان داد این سه نفر، نه به دلیل اختلاف نظرهای سیاسی که احتمالاً بخاطر تحقیق در مورد افشای اطلاعات و رقابتهای داخلی در وزارت دفاع برکنار شدهاند.
شاید درگیریهای جناحی کاخ سفید نادر به نظر برسد اما در واقع کاملاً طبیعی است. اغلب دولتها متشکل از اردوگاههای رقیبی هستند که تلاش میکنند رئیسجمهور را برای هدایت کشتی حکومت به سمت دلخواه خود بکشانند. آنچه در دولت اول ترامپ غیرمعمول و البته ناپایدار بود تمرکز قدرت در دست شمار اندکی از افراد همفکر بود اما وقتی همه متوجه شدند، ترامپ یک پدیده تصادفی نیست و یک نیروی سیاسی قدرتمند است، برای کسب نفوذ و قدرت در دولت احتمالی آینده به کمپین او پیوستند. آنها اکنون در حال بهرهبرداری از قماری که کردند، هستند و متحدان قبلی ترامپ را کنار زده، سیاستهای سابق ترامپ را تغییر داده و تلاش دارند دولت او را به ابزاری برای پیشبرد ایدههای شخصی خود تبدیل کنند.
منبع: The Atlantic