زندگی به سبک ۶۷ درصد سالمندان
هفته سالمندان، فرصتی برای تأمل در زندگی میلیونها سالمند ایرانی است که در سکوت، داستانهای زندگیشان را پیش میبرند.

آمارها نشان میدهد حدود ۶۷ درصد از ۱۰.۲ میلیون سالمند ایران، یعنی نزدیک به ۶.۸ میلیون نفر، به تنهایی زندگی میکنند. در تهران، کلانشهری که تا یک دهه آینده ۲۰ درصد جمعیتش سالمند خواهد بود، این عدد بهویژه نگرانکننده است. زنان، ۷۵ درصد این جمعیت تنها را تشکیل میدهند؛ کسانی که اغلب به دلیل فوت همسر یا تغییرات اجتماعی، در انزوای ناخواسته گرفتار شدهاند. اما آیا این سالمندان تنها قربانیان فراموشیاند یا میتوانند قهرمانان پنهان آینده باشند؟
در ایران، بر اساس تعریفهای رسمی مرکز آمار ایران و سازمان بهزیستی، سن ۶۰ سال به بالا بهعنوان معیار سالمندی در نظر گرفته میشود. این تعریف با استانداردهای جهانی سازمان بهداشت جهانی (WHO) که سن ۶۰ سال و بالاتر را برای سالمندی تعیین کرده، همخوانی دارد. با این حال، در برخی مطالعات و برنامهریزیهای داخلی، ممکن است سن ۶۵ سال به بالا نیز برای تحلیلهای خاص استفاده شود، اما معیار اصلی همان ۶۰ سال است.
با توجه به شرایط زندگیها در جامعه امروزی و با نشاط بودن افراد ۶۰ تا ۶۵ ساله، به نظر میرسد که این عدد احتمالاً نیاز به بازنگری داشته باشد.
داستان انزوای اجتماعی
دگی تنها برای بسیاری از سالمندان، بهویژه در شهرهای بزرگ، با چالشهای عمیقی همراه است. انزوای اجتماعی، دسترسی محدود به خدمات بهداشتی و کاهش حمایتهای خانوادگی در ساختارهای مدرن شهری، این گروه را آسیبپذیر کرده است. با این حال، داستانهایی از سالمندان تهرانی وجود دارد که نشان میدهد تنهایی لزوماً به معنای شکست نیست. مثلاً، مادربزرگ ۷۸ سالهای در محله نیاوران، با راهاندازی یک گروه محلی خیاطی، نهتنها برای خود درآمدزایی کرده، بلکه فضایی برای ارتباط سالمندان محله ایجاد کرده است. یا پیرمرد ۸۲ سالهای در شرق تهران که با آموزش رایگان تعمیرات ساده خانگی به جوانان، پلی بین نسلها ساخته است.
زندگی به سبک ۶۷ درصد سالمندان؛ یکتنه در برابر تنهایی
هفته سالمندان ۱۴۰۴ با شعار «حفظ کرامت و ارتقای سلامت» فرصتی است برای بازتعریف جایگاه سالمندان در جامعه. رضا امینی مدرس جامعه شناسی میگوید: ایدههای نوآورانهای مثل «مدرسه پدربزرگها» میتواند راهگشا باشد؛ جایی که سالمندان تجربیات ارزشمندشان را به نسل جوان منتقل کنند. این طرح نهتنها به سالمندان حس ارزشمندی میدهد، بلکه به جوانان یادآوری میکند که تجربه، سرمایهای بیجایگزین است. وی ادامه میدهد: کمپینهای محلهمحور هم میتوانند با سادهترین اقدامات، مثل دعوت از سالمندان برای شرکت در فعالیتهای گروهی یا بازدیدهای دورهای، انزوای آنها را کاهش دهند.
اما برای تبدیل این ایدهها به واقعیت، نیاز به حمایتهای ساختاری است.
امینی میگوید: در حالی که کمتر از یک درصد سالمندان ایرانی در خانههای سالمندان زندگی میکنند و فرهنگ خانوادهمحوری همچنان غالب است، باید زیرساختهایی برای حمایت از سالمندان تنها در خانههای خودشان ایجاد شود. خدماتی مثل ویزیتهای پزشکی سیار، اپلیکیشنهای ارتباطی ساده برای سالمندان یا حتی فضاهای عمومی مناسبسازیشده میتوانند تفاوت بزرگی ایجاد کنند.
به گفته امینی، تهران، با جمعیت رو به رشد سالمندانش، میتواند پیشرو باشد. اگر هر محله یک «شورای سالمندان» تشکیل دهد که نیازهای این گروه را شناسایی و برایشان برنامههای محلی طراحی کند، نهتنها انزوا کاهش مییابد، بلکه سالمندان بهعنوان منبعی از حکمت و تجربه، به جامعه بازمیگردند.
هفته سالمندان، بیش از یک مناسبت تقویمی، دعوتی است برای بازنگری در نگرشمان به سالمندی. آنها نه فقط بازماندگان گذشته، بلکه قهرمانان بالقوه آیندهاند؛ اگر ما به آنها فرصت بدهیم.