قهرمانی بی مدال، ورزشکارانی سربلند
در سالنهای ورزشی، لحظهای هست که زمان برای ما ایرانیها میایستد.

همان لحظهای که پرچم بالا میرود، سرود ملی پخش میشود و نام ایران در سکوتی جهانی طنین میاندازد. این صدا، تنها یک نام نیست؛ یک تاریخ است، یک مردم، یک خاک. اما این روزها، صدای ایران فقط از روی سکوهای قهرمانی نمیآید. این صدا از دلِ همبستگی بلند میشود؛ از جانِ ورزشکارانی که ساکهای ورزشیشان را زمین گذاشتند و کنار مردم ایستادند.
در روزهای تلخ جنگ، نام ایران نه فقط در میدانهای نبرد، که در میدانهای ورزش، با قلبهایی بزرگ تکرار میشود. جامعه جهانی ورزش باید قهرمانی را نه فقط با مدال، بلکه با معیار انسانیت بازتعریف کند. با آغاز حملات اخیر رژیم صهیونیستی به ایران، موجی از همدلی، ایثار و وطندوستی در جامعه ورزش شکل گرفته است. از حضور میدانی قهرمانان ملی تا همراهی مربیان خارجی که خاک ایران را ترک نکردند و حتی واکنشهای محترمانه برخی روزنامهنگاران ورزشی جهان، امروز ارزشهایی چون شجاعت و فداکاری، چهره واقعی قهرمانان را آشکار کرده است—نه روی سکو، بلکه در کنار مردم. سردار آزمون بیهیاهو وارد میدان مردم شد، نه برای گل زدن، که برای تسکین دادن.
در قزوین، بانوی کاراتهکایی درهای سالن تمرینش را گشود و گفت: «اینجا دیگر زمین تمرین نیست، خانهی مهر است.» امیرعلیاکبری، قهرمان MMA، با کامیون شخصیاش آستین بالا زد. ورزشکارانی که قهرمانیشان را نه در مدالها، بلکه در مردانگی و همراهیشان با مردم دیدیم. و فراموش نکنیم مربیانی را که ماندند. مارک ویلسون، جاکوبو فرناندز و چند چهرهی بینالمللی دیگر که گفتند: «خانه را در روز سخت ترک نمیکنیم.» ماندند، درست همان زمانی که برخی فکر میکردند وقت رفتن است. ورزش مرزهای سیاسی را میشکند. اینجا ایران است؛ سرزمینی که مردان و زنانش با دست خالی هم از حریماش دفاع میکنند. در این خاک، وطنپرستی تنها یک واژه نیست؛ نفس کشیدن است. صلح، باور همیشگی این ملت است؛ اما وقتی حریماش شکسته شود، پاسخاش سکوت نیست؛ صلابت است. از آرش کمانگیر تا تختی، از باکری تا همت، همیشه این وطن قهرمانانی داشته که نه منتظر سوت شروع بودند، نه دنبال سکو. دلشان که لرزید، رفتند. ایستادند. جنگیدند. و امروز نیز، زنان و مردان ایران، چه در میدان جنگ و چه در میدان ورزش، با قامتی استوار ایستادهاند؛ بیمدال، اما بیبدیل.
اکرم شعبانی – روزنامهنگار ورزشی