جزایر سهگانه؛ دام جدید برای اختلافافکنی
جزایر سهگانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی از نظر حقوق بینالملل بهطور قاطع بخشی از خاک ایران هستند.
آرمان امروز در گزارشی نوشت:
جزایر سهگانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی از نظر حقوق بینالملل بهطور قاطع بخشی از خاک ایران هستند. این مالکیت نه تنها ریشه در تاریخ طولانی حضور و اداره ایران بر این جزایر دارد، بلکه اسناد و مدارک متعدد تاریخی و معاهدات قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم نیز آن را تأیید میکند.
پیش از استقلال امارات متحده عربی در سال ۱۹۷۱، این جزایر تحت حاکمیت مستقیم ایران بودند و حتی در نقشههای رسمی بریتانیا که در آن زمان حامی شیخنشینهای ساحل عمانی بود، این جزایر بهعنوان بخشی از ایران ثبت شده بودند.
در تفاهمنامه معروف ۲۹ نوامبر ۱۹۷۱ میان ایران و شارجه که ابوموسی تحت حاکمیت آن بود، شارجه رسماً پذیرفت که هیچگونه ادعای مالکیتی بر ابوموسی ندارد و صرفاً حقوق محدودی در بخش تحت اداره خود خواهد داشت، در حالی که حاکمیت کامل جزیره به ایران تعلق گرفت. درباره تنب بزرگ و تنب کوچک نیز، ایران در همان سال با بازپسگیری این جزایر که از دهه ۱۹۲۰ بهصورت غیرقانونی تحت کنترل رأسالخیمه بود، وضعیت تاریخی را احیا کرد و رأسالخیمه هیچگاه نتوانست سند معتبری دال بر مالکیت خود ارائه دهد.
جالبتر آنکه در دهههای پس از استقلال امارات، خود مقامات اماراتی بارها بهطور رسمی یا غیررسمی به ایرانی بودن این جزایر اذعان کردهاند. برای نمونه، در سال ۱۹۷۴ شیخ زاید، بنیانگذار امارات، در مصاحبهای صراحتاً گفت که «اختلاف بر سر جزایر سهگانه، اختلافی خانوادگی است» و نه ادعای ارضی. همچنین در دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰، مقامات اماراتی در مکاتبات رسمی و دیدارهای دوجانبه، از بهکار بردن واژه «اشغالشده» برای جزایر پرهیز میکردند و حتی در برخی اسناد داخلی وزارت خارجه امارات تا پیش از سال ۱۹۹۲، این جزایر بهعنوان «جزایر ایرانی» ثبت شده بودند.
حتی پس از آنکه امارات در سال ۱۹۹۲ ادعای خود را علنیتر کرد، بسیاری از کارشناسان حقوقی بینالمللی در مقالات خود تأکید کردند که ادعای امارات فاقد پایه حقوقی معتبر است و ایران از موقعیت قویتری در دیوان بینالمللی دادگستری برخوردار خواهد بود.
با این حال، در سالهای اخیر شاهد بودهایم که برخی طرفهای ثالث، با بزرگنمایی بیجهت این موضوع سعی کردهاند از آن بهعنوان ابزاری برای فشار بر ایران و ایجاد تفرقه میان کشورهای حاشیه خلیج فارس استفاده کنند.
تکرار ادعاهای امارات در بیانیههای مشترک با کشورهای عربی یا در اجلاسهای شورای همکاری، بیشتر جنبه سیاسی و تبلیغاتی دارد تا حقوقی.
این بازی خطرناک، در واقع دام گستردهای است که برای مشغول کردن ایران به منازعات حاشیهای و تضعیف جایگاه منطقهای آن طراحی شده است. ایران نباید در این دام بیفتد و اجازه دهد موضوعی که از نظر حقوقی کاملاً روشن است، به بهانهای برای تنشزایی مداوم تبدیل شود.
بهجای ورود به چرخه بیپایان پاسخگویی به بیانیههای تکراری امارات، ایران باید سیاست خارجی خود را بر محور مشترکات فراوان با کشورهای جنوبی خلیج فارس قرار دهد: امنیت مشترک خلیج فارس، تجارت چندصد میلیارد دلاری، انرژی، مبارزه با تروریسم و تغییرات اقلیمی.
تجربه نشان داده هرگاه روابط ایران با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بر پایه احترام متقابل و منافع مشترک پیش رفته، هر دو طرف سود بردهاند.
از سرگیری روابط دیپلماتیک با عربستان، بهبود روابط با کویت و عمان، و گسترش همکاریهای اقتصادی با قطر نمونههای موفقی هستند که باید الگوی روابط با امارات نیز قرار گیرد. امارات بهعنوان یک شریک تجاری مهم ایران حتی در دوران تحریمها بیش از هر کشور دیگری از تنش با ایران ضرر میکند؛ بنابراین منطق اقتصادی و سیاسی حکم میکند که ابوظبی نیز بهتدریج از سیاست ادعای ارضی هزینهساز فاصله بگیرد.
در عین حال، برای خنثیسازی کامل این بیانیههای دورهای، ایران نیازمند تقویت جایگاه بینالمللی خود است. بهترین راه مقابله با این گونه فشارهای سیاسی، گسترش و بهبود روابط با اروپا و آمریکا است.
وقتی روابط ایران با قدرتهای بزرگ در وضعیت بهتری قرار گیرد، دیگر امارات یا هیچ کشور دیگری جرات نمیکند ادعاهای بیاساس خود را در بیانیههای مشترک با این کشورها بگنجاند. تجربه بیانیههای مشترک چین و شورای همکاری در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ نشان داد که هرگاه ایران روابطش با یک قدرت بزرگ را تقویت کرد، همان قدرت در بیانیههای بعدی از تکرار ادعای امارات خودداری ورزید.
بنابراین دیپلماسی فعال با اروپا و مذاکره برای کاهش تنش با آمریکا، قویترین سلاح ایران در بیاثر کردن این بازیهای سیاسی است، نه پاسخهای تند رسانهای که فقط به طولانی شدن چرخه تنش کمک میکند.
حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه یک واقعیت تاریخی و حقوقی غیرقابل خدشه است و هیچ بیانیهای نمیتواند خللی در آن وارد کند. ایران با حفظ آرامش استراتژیک، تمرکز بر همکاریهای منطقهای و تقویت همزمان جایگاه جهانی خود، میتواند این پرونده را برای همیشه به حاشیه براند و انرژی خود را صرف ساختن خلیج فارس امن، مرفه و متحد کند؛ خلیجی که در آن همه کشورها، از جمله امارات، از صلح و همکاری سود میبرند نه از تکرار ادعاهای بیثمر.