منشور کوروش از بابِل تا یونسکو
با تصویب منشور کوروش در یونسکو به عنوان «سندی بنیادین در تاریخ تمدن بشری»، این استوانه باستانی بار دیگر توجه جهانیان را به پیامهای انساندوستانه خود جلب کرد.
روزنامه ایران در گزارشی نوشت:
با تصویب منشور کوروش در یونسکو به عنوان «سندی بنیادین در تاریخ تمدن بشری»، این استوانه باستانی بار دیگر توجه جهانیان را به پیامهای انساندوستانه خود جلب کرد. شاهرخ رزمجو، باستانشناس و مترجم منشور، با اشاره به غیرمعمول بودن رفتار کوروش در دوران باستان، تأکید میکند که این سند گزارش یک فتح بدون غارت، کشتار و تخریب است؛ فاتحی که به باورها و حقوق مردم شکستخورده احترام گذاشت و الگویی ماندگار از مدارا و عدالت را در تاریخ ثبت کرد. امروز، این منشور پس از بیش از ۲۵ قرن، در یونسکو به عنوان اولین نمود مکتوب احترام به تنوع فرهنگی و حقوق بشر طنینانداز شد.
شاهرخ رزمجو، باستانشناس، متخصص دوره هخامنشی و مترجم استوانه کوروش، درباره ثبت این سند در یونسکو میگوید: «استوانه کوروش پیام جهانی مهمی به ما میدهد و اهمیت آن در تاریخ بشر غیرقابل انکار است.»
رفتار انسانی در روزگار شمشیر و فتح
او استوانه کوروش را یک گزارش میداند و توضیح میدهد که تا سطر نوزدهم احتمالاً نوشته روحانیون بابلی است که از کوروش به عنوان سومشخص یاد کردهاند. از سطر بیستم به بعد، سخنان خود کوروش است که نوعی کارنامه او در رفتار با سرزمین شکستخورده را ارائه میدهد. او به احترام کوروش به مردم اشاره میکند:«نیروهایش وارد شهر میشوند بدون غارت، کشتار یا خونریزی، دروازههای شهری باز میشوند و امنیت در بابل و مراکز مذهبی برقرار میشود. مردم از بیگاری برای کارهای اجباری که «نبونئید» از آنها خواسته بود، رها میشوند و کوروش به ساختوساز در بابل میپردازد.»
رزمجو این رفتار را در دوران باستان غیرمعمول میداند و میگوید:«در دوران باستان، شهری که فتح یا تسلیم میشد معمولاً مورد غارت و کشتار قرار میگرفت و اعتقادات مردم نابود میشد. مثالی میزند از حمله اسکندر به تخت جمشید که با وجود تسلیم، دچار تاراج، سوزاندن و کشتار شد.»
مخاطب گفتههای کوروش، «مردمی هستند که از او شکست خوردهاند و شهری که سقوط کرده و به دست کوروش افتاده است.» رزمجو، احترام کوروش به بابل و اهالی بابل را نشانه احترام او به «حقوق انسانی» میداند. او درباره تفاوت استوانه کوروش با منشور مدرن میگوید:«منشور معمولاً به مفهوم مدرن خود دارای بندهای مشخص و تیتروار است، اما استوانه کوروش گزارش یک پیروزی و بیانیهای از رفتار کوروش با مردم سرزمین شکستخورده است که به عنوان دشمن با آنها برخورد نمیکند.»
رزمجو به دستگیری نبونئید، آخرین پادشاه مقتدر بابل، اشاره میکند و توضیح میدهد که کوروش پس از دستگیری نبونئید، او را نمیکشد، بلکه بنا بر شواهد نوشتاری او را به کرمان تبعید میکند. حتی دختر بزرگ نبونئید که «کاهنه بزرگ» پرستشگاه شهر «اور» بود، مقام خود را حفظ میکند و در پرستشگاه باقی میماند. این نشان میدهد کوروش خانواده نبونئید و حتی بسیاری از مقامات دشمن را برکنار نمیکند، در حالی که فاتحان دیگر معمولاً شهرها را نابود میکردند و گنجینهها را به غارت میبردند و دست به کشتار میزدند. او در استوانه میگوید:«برای آبادانی شهر کوشیدم.»
کوروش در نوشتههای دیگرش هم بیان کرده که صلح و آرامش را در سرزمینها برقرار کرده است.
رزمجو تأکید میکند که با وجود عدم شناخت مفهوم «حقوق بشر» در آن زمان، رعایت حقوق انسانی دشمنان از متن، برداشت میشود. او به بازگرداندن مردمی که در بابل در اسارت به سر میبردند اشاره کرده و توضیح میدهد که آنها با خرج خزانه به سرزمینهای خود بازگردانده شدند، هرچند نام این مردمان در استوانه ذکر نشده است.
کوروش به باورهای مذهبی مردم بابل احترام میگذاشت. نبونئید، خدای ماه را جایگزین خدای مردوک کرده بود که باعث نارضایتی مردم بابل شده بود.
در باور مردم میانرودان، هر شهر دارای یک خدای حامی بود و نبود خدای شهر به معنای بیپشتیبان بودن آن شهر به شمار میرفت.
باستان شناسان اثری از
تخریب نیافتند
رزمجو به آجرنوشتههای باقیمانده در نقاط مختلف اشاره میکند که حرفهای کوروش در استوانه را تأیید میکنند و نشان میدهند برای پرستشگاهها ساختوساز انجام شده است. او همچنین شواهد نوشتاری و باستانشناسی موجود در بابل را شاهد میآورد و میگوید:«باستانشناسانی که در بابل کاوش کردهاند، هیچ آثاری از تخریب در لایههای باستانی زمان حضور کوروش در بابل مشاهده نکردهاند.» گلنوشتههای مردم عادی که دقیقاً همزمان با فتح بابل نوشته شدهاند نیز نشان میدهند زندگی روزمره در جریان بوده و لشکرکشی کوروش، زندگی عادی شهروندان را مختل نکرده است.
احترام افلاطون برای کوروش
رزمجو به اسناد غیرایرانی اشاره میکند که محبوبیت کوروش را نشان میدهند؛ از جمله نوشتههای کتاب عهد عتیق، یونانیان، بویژه افلاطون که از کوروش با احترام یاد کردهاند. اینها نشان میدهد کوروش در جهان باستان نزد ملتها و فرهنگهای مختلف محبوبیت داشته است. این محبوبیت به دلیل رفتار او با مردم و دشمنانش بود که از یک فاتح و کشورگشا انتظار نمیرفت.
رزمجو درباره ثبت منشور کوروش در زمان کنونی میگوید:«این منشور میتواند نمونه و الگویی برای رفتار انسانی با مردم باشد.» او درباره تلاش کشورهای ایران، تاجیکستان و عراق برای ثبت این منشور میگوید که این تلاش با حمایت کشورهای دیگر همراه بوده است. لوح در سال ۱۸۷۹ همزمان با دوره قاجار در سرزمینی کشف شد که امروزه عراق نامیده میشود و در آن زمان بخشی از قلمرو خلافت عثمانی بود. این لوح برای پی بنا نوشته شده است. علاوه بر استوانه کوروش، متنهای دیگری نیز وجود دارند که مشابه متن استوانه بوده و به زبان و خط بابلی نوشته شدهاند و مخاطبشان مردم بابل بودهاند.
رزمجو درباره محل لوح توضیح میدهد:«این استوانه در زیر بخشی از دیواری به نام ایمگور-انلیل در جنوب شهر بابل قرار داشته است. کوروش در متن اعلام میکند که ساخت و بازسازی این دیوار را به پایان رسانده است.» او همچنین تأکید میکند که کوروش به پرستشگاهها در سرزمینهای فتح شده احترام گذاشته و در متن استوانه، از خدای مردوک، خدای بزرگ شهر بابل با احترام یاد کرده است.