EN
به روز شده در
کد خبر: ۵۱۳۰۲

راز پایداری بنیان های فقر در اقتصاد ایران

فقر در ایران نه یک حادثه گذرا، بلکه بنیانی استوار و پایدار که دهه‌هاست اقتصاد این کشور را بلعیده. بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در مهرماه ۱۴۰۳ (اکتبر ۲۰۲۴)، بیش از ۳۰ درصد جمعیت ایران – یعنی حدود ۲۵ میلیون نفر – زیر خط فقر مطلق زندگی می‌کنند.

راز پایداری بنیان های فقر در اقتصاد ایران
آرمان امروز

روزنامه آرمان امروز در گزارشی نوشت:

فقر در ایران نه یک حادثه گذرا، بلکه بنیانی استوار و پایدار که دهه‌هاست اقتصاد این کشور را بلعیده. بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در مهرماه ۱۴۰۳ (اکتبر ۲۰۲۴)، بیش از ۳۰ درصد جمعیت ایران – یعنی حدود ۲۵ میلیون نفر – زیر خط فقر مطلق زندگی می‌کنند. این رقم، که تنها در دو سال گذشته با رشد ۱۱ درصدی از ۱۹ درصد به ۳۰ درصد رسیده، نشان‌دهنده عمق بحران است. وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی پیشین در شهریور ۱۴۰۳ اعتراف کرد که ۳۰ درصد جمعیت کشور زیر خط فقر قرار دارند و نرخ فقر شدید – جایی که افراد حتی نمی‌توانند نیازهای اولیه غذایی را تأمین کنند – به ۶ درصد (۵ میلیون نفر) رسیده است.

اما چرا این فقر از دهه ۱۳۶۰ تا امروز – و حتی در ۱۴۰۴– ریشه دوانده؟ اقتصاددانان می‌گویند راز پایداری آن در ترکیبی از سیاست‌های ناکارآمد، تحریم‌های خارجی، تورم مزمن و توزیع نابرابر درآمد نهفته است. مرتضی افقه، استاد اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز و یکی از منتقدان وضعیت اقتصادی ایران، این پدیده را “فقر ساختاری” می‌نامد که ریشه در تصمیم‌گیری‌های دهه‌های اخیر دارد. در این گزارش، با تکیه بر نظرات افقه و آمارهای به‌روز، به کاوش دلایل این پایداری می‌پردازیم و راهکارهایی برای برون‌رفت از آن پیشنهاد می‌کنیم.

بنیان‌های فقر: از نفت تا نابرابری

فقر در ایران، مانند بیماری‌ای مزمن، از دهه ۱۳۶۰ – با آغاز جنگ ایران و عراق و سیاست‌های نفت‌محور – شکل گرفت و با هر چرخه اقتصادی، عمیق‌تر شد. گزارش مرکز آمار ایران در سال ۱۴۰۳ نشان می‌دهد که خط فقر ماهانه برای یک فرد در تهران به بیش از ۳۰ میلیون تومان رسیده، در حالی که متوسط درآمد خانوارها تنها ۱۵ میلیون تومان است. این شکاف، ۷۰ درصد جمعیت را به زیر خط فقر کشانده و نرخ تورم را به ۴۵ درصد در سال ۱۴۰۳ رسانده است.

دلایل پایداری این فقر چندلایه است. نخست، تورم ساختاری: اقتصاد ایران، وابسته به درآمدهای نفتی، با چاپ بی‌رویه پول برای جبران کسری بودجه، تورم را به ابزاری برای “مالیات پنهان” از جیب مردم تبدیل کرده. نشت ارزش افزوده اقتصاد به دلیل هزینه‌های مبادلات (۱۵ تا ۱۸ میلیارد دلار در سال ۱۴۰۲) رشد اقتصادی را خنثی می‌کند. عبدالناصر همتی، وزیر سابق اقتصاد، در پستی در X در فروردین ۱۴۰۳ نوشت: “تحریم‌ها، کل رشد ۵ درصدی ارزش افزوده را با نشتی‌های خود می‌بلعند.”

سوم، توزیع نابرابر درآمد: شکاف طبقاتی، که افقه آن را “محصول نظام سیاسی” می‌داند، ثروت را از دهک‌های پایین به گروه‌های وابسته به قدرت منتقل می‌کند. حسین راغفر، اقتصاددان، در گفت‌وگویی با کیهان لندن در مهر ۱۴۰۴ تأکید کرد: “این نظام قدرت، منابع را میان طبقات درون و خارج از قدرت توزیع می‌کند.” نتیجه؟ طبقات متوسط به فقرا سقوط کرده‌اند. گزارش فار ایران در مرداد ۱۴۰۴ (اوت ۲۰۲۵) نشان می‌دهد ۳۲ درصد جمعیت در فقر مطلق غوطه‌ورند و سوءتغذیه در تهران به جایی رسیده که سیب‌زمینی را اقساطی می‌فروشند.

در دهه‌های اخیر، از ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ (۲۰۰۵-۲۰۱۳)، سیاست‌های پوپولیستی مانند یارانه‌های نقدی بدون پشتوانه، فقر را تشدید کرد. مرتض افقه، اقتصاددان معتقد است: “کاهش درآمد ملی و توزیع نابرابر، ۷ دهک را زیر خط فقر برد.” این روند در دولت‌های بعدی با افزایش تحریم‌ها و همه‌گیری کرونا، به اوج رسید. در ۱۴۰۳، بیش از ۳۱ میلیون ایرانی در فقر مطلق بودند و رشد ۵۰ درصدی فقرا نسبت به ۱۴۰۱، زنگ خطری برای انفجار اجتماعی است.

افقه، فقر را “میراث سیاست‌های نفتی و ایدئولوژیک” می‌داند. ۱۴۰۰، او تأکید کرد: “۷ دهک در ایران زیر خط فقر هستند و افزایش ثروتمندان، نشانه بی‌کفایتی سیاستگذاران است.”

مهم‌ترین دلایل به وجود آمدن و پایداری فقر

۱. وابستگی به نفت و عدم تنوع اقتصادی: از دهه ۱۳۶۰، اقتصاد ایران بر درآمدهای نفتی تکیه کرده که نوسانات جهانی آن، فقر را پایدار می‌کند. افقه گفت: “در ادبیات توسعه، فقر و فرزندآوری ارتباط دارند؛ جوامع نفتی مانند ایران، از کشاورزی به صنعتی نرسیدند و فقر چرخه‌ای شد.”

۲. تورم و سیاست‌های پولی غلط: چاپ پول برای یارانه‌ها و کسری بودجه، تورم را به ۴۰ درصد رسانده. او ادامه داد: “تصمیمات دولت مردم را فقیرتر کرد؛ تورم، قدرت خرید را نابود می‌کند.”

3. تحریم‌ها و انزوای اقتصادی: افقه برآورد می‌کند تحریم‌ها ۳۰ میلیون نفر را به فقر مطلق کشانده. این اقتصاددان پایداری فقر را به “عدم شایسته‌سالاری” نسبت می‌دهد: “نظام ارزشی بر مدیران سایه افکنده و پیشرفت را متوقف کرده.” در مقایسه با کره جنوبی – که در ۱۳۳۹ (۱۹۶۰) از ایران عقب بود – ایران به دلیل اولویت ایدئولوژی بر اقتصاد، عقب ماند.

آمارهای روز: آینه‌ای از بحران

برای درک عمق فاجعه، نگاهی به آمارهای ۱۴۰۳-۱۴۰۴ بیندازیم. نرخ فقر مطلق در سال ۱۴۰۳ به ۳۰ تا ۳۶ درصد رسیده که معادل ۲۵ تا ۳۱ میلیون نفر است و این رقم نسبت به سال ۱۴۰۲، ۱۱ درصد افزایش یافته است، بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس. خط فقر ماهانه برای یک فرد در تهران به ۳۰ میلیون تومان رسیده که ۶۸ درصد بیشتر از سال قبل است، طبق داده‌های مرکز آمار. تورم سالانه نیز ۴۵ درصد گزارش شده که ۵ درصد نسبت به ۱۴۰۲ رشد داشته، بر پایه آمار بانک مرکزی. نرخ بیکاری کلی ۹.۵ درصد است، اما برای جوانان به ۲۵ درصد می‌رسد و نسبت به سال قبل ۲ درصد افزایش یافته، طبق وزارت کار. در نهایت، شاخص فلاکت – که ترکیبی از تورم و بیکاری است – بیش از ۸۰ درصد شده و ۷ درصد نسبت به ۱۴۰۲ بالاتر رفته، بر اساس برآوردهای دانشگاه جان‌هاپکینز.

این اعداد، نه تنها خشک و بی‌روح، بلکه نماد زندگی واقعی هستند.

راهکارهای برون‌رفت: از حرف تا عمل

افقه، که راهکارهایش بر پایه واقع‌گرایی استوار است، بر “فقرزدایی ساختاری” تأکید دارد. در او پیشنهاد کرد: “رشد تولید باید توسط بنگاه‌های اشتغالزا ایجاد شود؛ یکی از سالم‌ترین روش‌های توزیع درآمد.” پرداخت یارانه نقدی به ۳۰ میلیون فقیر مطلق، تمرکز بر غذا و معیشت. دولت باید تمام حمایت را از دهک‌های کم‌درآمد متمرکز کند. همچنین بدون رفع موانع تجارت، رشد خنثی می‌شود.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار