دوباره عادل دوباره دوشنبهشبها
مقاومت یکی دو مدیر برای بازگشت عادل فردوسیپور به تلویزیون، نه تنها برای او زیانآور نبود، بلکه ظاهراً فرصتی فراهم کرد تا عادل به طور جدی وارد کارزار تولید محتوا در بستر فضای مجازی شود.

روزنامه ایران در گزارشی نوشت:
مقاومت یکی دو مدیر برای بازگشت عادل فردوسیپور به تلویزیون، نه تنها برای او زیانآور نبود، بلکه ظاهراً فرصتی فراهم کرد تا عادل به طور جدی وارد کارزار تولید محتوا در بستر فضای مجازی شود. او با استفاده از تجربه تولید و ساخت برنامه «۹۰» و با خلق یک برند جدید، حالا دوشنبه شبها از طریق اینترنت میهمان ثابت فوتبالیهاست؛ به گونهای که همزمان با برنامه «فوتبال برتر»، محتوای تولیدی خود را در اختیار مخاطبان قرار میدهد و رقابتی سنگین با تلویزیون آغاز کرده است.
کارشناسان و صاحبنظران در ابتدای این رخداد ترجیح دادند قضاوت عجولانهای درباره اقدام رسانهای تهیهکننده سابق برنامه «۹۰» نداشته باشند، اما پس از گذشت یک ماه از آغاز برنامه جدید فردوسیپور، بسیاری از منتقدان رسانهای با تمجید از تصمیم او برای بازگشت به حوزه برنامهسازی و تولید محتوای تخصصی فوتبال، رفتار او را نوعی کنشگری فردی می دانند.
آنها معتقدند اجرای برنامه «فوتبال ۳۶۰» در بستر فضای مجازی نشان داد که فردوسیپور میتواند رقیب سرسختی برای برنامههای فوتبالی باشد.
رویکرد فردوسیپور در شش برنامه اخیر خود در برنامه اینترنتی فوتبالیاش نشان داد که او با همان سبک و سیاق برنامه «۹۰» به این عرصه بازگشته، اما با این مزیت که میتواند برنامهای دلخواه مخاطب ارائه دهد و هیجان و جنجال برنامههای تولیدی خود را به شکل قابل توجهی افزایش دهد. شاید همین امر باعث شده میزان مخاطبان او به شکلی محسوس رشد کند، تا همانند دوران برنامهسازی او در رسانه ملی، صبح سهشنبه هر هفته همه درباره برنامه جنجالی او صحبت کنند و تصاویر برنامهاش دست به دست شود.
برنامهسازی فردوسیپور، فارغ از جذابیت بصری برای فوتبالیها، درآمدزایی قابل توجهی نیز برای او و تیم تولیدش به همراه دارد.
جدا از قرارداد اسپانسری با یکی از بانکهای رسمی کشور، تولید محتوای او در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نیز درآمد دلاری برای او به ارمغان میآورد. این موضوع میتواند انگیزههای او و تیم همراهش را به شکل محسوسی افزایش دهد. به عنوان مثال، او در جریان تولید 6 برنامه اخیر خود تاکنون حدود یک میلیون نفر مخاطب داشته است؛ رقمی که برای یک برنامهساز اینترنتی ایدهآل است.
تا پایان هفته ششم رقابتهای لیگ برتر، فردوسیپور با تولید 6 برنامه کاملاً حرفهای، ۹۱۳ دقیقه برنامهسازی کرده است؛ این دستاورد بر اساس فرمولهای درآمدزایی پلتفرم یوتیوب میتواند درآمد دلاری برای او به همراه داشته باشد. او تا به امروز با جذب ۲۱۶ هزار نفر دنبالکننده وفادار در کانال یوتیوب خود، به عنوان یکی از برنامهسازان موفق ایرانی در حوزه ورزش شناخته میشود.
علاوه بر این، او در اینستاگرام نیز رکوردی فوق العاده میان برنامهسازان ورزشی در بستر فضای مجازی ثبت کرده است. صفحه اختصاصی برنامه فردوسیپور با بیش از ۴ میلیون دنبالکننده، به پایگاهی مستحکم تبدیل شده که به عنوان یکی از رسانههای مرجع فوتبالی مورد توجه کاربران ایرانی فعال در اینستاگرام است. نکته قابل توجه این است که بخشهای برشخورده گفتوگوهای او در این پلتفرم بازدیدهای فراوانی دارند و اکثر آنها مرز یک میلیون بیننده را پشت سر گذاشتهاند، تا فردوسیپور در این عرصه نیز رکورددار باشد. او در پلتفرم تلگرام نیز با ۳۰۰ هزار عضو، یکی از کانالهای خبری و تحلیلی فنی را راهاندازی کرده و دامنه فعالیتهای مجازی خود را به شکل قابل توجهی گسترده است.
با این حال، برخی منتقدان معتقدند ورود دوباره فردوسیپور به عرصه برنامهسازی، به طور کلی ضربهای به برنامههای رسانه ملی وارد نمیکند؛ چرا که دسترسی آسان مخاطبان به برنامههای تلویزیونی، بویژه «فوتبال برتر»، پایگاه مخاطب سنتی را حفظ میکند.
این طیف بر این باورند که طبق رویه مألوف مخاطبان برنامههای ورزشی صدا و سیما، بدون نیاز به فیلترشکن و پرداخت هزینه اینترنت، میتوانند به راحتی برنامهها را تماشا کنند، در حالی که برای دیدن برنامه فردوسیپور باید هزینه اینترنت پرداخت کنند و با توجه به فیلتر بودن پلتفرمهای پخش، ممکن است هزینهای مضاعف نیز تحمل کنند.
با این وجود، همین منتقدان نیز اذعان دارند که ظهور برنامه جدید فردوسیپور، رقیبی جدی است که می تواند برنامه سازان و تولیدکنندگان فوتبالی را به چالش بکشد. اگر آنها اهمال کنند، ممکن است برنامههایشان دچار ریزش مخاطب شود و بیننده تلویزیونی به سمت برنامه عادل کوچ کند. بنابراین، آنها نیز با درک این خطر، تلاش میکنند برنامههای خود را به سمت هیجان و جذابیت سوق دهند تا در کورس رقابت با فردوسیپور عقب نمانند و همچنان در عرصه جریانسازی باقی بمانند.
ضرورت بازگشت استعدادها به تلویزیون
علیاصغر پورمحمدی
مدیر سابق شبکه سوم سیما
یکی از سرمایههای مهم هر رسانه و هر کشور، چهرهها و شخصیتهای برجسته آن رسانه هستند که از آنها به عنوان سرمایه انسانی یاد میشود. بدون این سرمایهها، هیچ رسانهای شناخته نخواهد شد. در کشور ما سرمایههای ارزشمندی در حوزه رسانه و هنرهای هفتگانه وجود دارد. در سینما، تئاتر، تلویزیون، ورزش، هنرهای تجسمی، شعر و موسیقی، ایران عزیز ما دارای سرمایههای بسیار گرانبهایی است که شاید داشتن آنها برای برخی کشورها آرزویی دستنیافتنی باشد. با این حال، در شرایط کنونی از این سرمایههای ارزشمند بهدرستی استفاده نمیکنیم و این نکته جای تأمل دارد.
افرادی نظیر عادل فردوسیپور، مهران مدیری، رامبد جوان، سروش صحت و رضا جاودانی از چهرههای خوب و ارزشمندی هستند که به عنوان چهرههای شاخص رسانه ملی شناخته میشوند. تکتک این افراد در همین سیستم پرورش یافتهاند و از برنامهسازان برجسته رسانه ما به شمار میآیند. هر یک از آنها پایگاه اجتماعی قابل توجهی نزد افکار عمومی دارند و محبوبیتشان نزد مردم اتفاقی نیست. طبیعتاً هیچ رسانهای در مقطع کنونی به سادگی از کنار نام آنها عبور نمیکند.
بر این اساس، به اعتقاد من وظیفه رسانه ملی و مدیران ارشد آن است که برای بالا بردن میزان کیفیت و رضایتمندی مردم و مخاطبان میلیونی خود، به سراغ این چهرهها بروند تا از استعدادشان در جهت بهبود و ارتقای کیفیت برنامهها استفاده شود. رسالت مدیران رسانه ملی، حفاظت و صیانت از این سرمایهها و داشتههای ارزشمند است و طبیعتاً اگر حمایت و پشتیبانی خوبی از آنها انجام دهیم، میتوانیم شاهد ارتقای سطح کیفی برنامههای مختلف رسانه ملی در حوزههای گوناگون باشیم.
البته هر سازمان رسانهای و هر تشکیلات فنی، ضوابط و قوانینی دارد که کسانی که قصد فعالیت در آن رسانه را دارند، باید به اصول و چهارچوبهای اخلاقی آن پایبند باشند. تردیدی ندارم که چهرههای شناختهشده عرصه هنر، سینما، تلویزیون و ورزش به کشور و مقررات آن پایبندی کامل دارند و میتوانند در این عرصه مهم خدمترسانی کنند.
انشاءالله با رویکردهای جدید مدیریتی و تغییر در روشهای مدیریت و اصلاح ساختار اهداف، مدیران رسانه ملی به سمتی بروند که نفراتی را که از رسانه ملی دور ماندهاند، دوباره دعوت به همکاری کنند؛ زیرا جامعه ما برای افزایش مخاطبان رسانه ملی نیازمند حضور این افراد است. در غیر این صورت، شاهد فعالیت جداگانه این چهرهها در فضاها و بسترهای دیگر بهجز رسانه ملی خواهیم بود.
تحول بزرگ در رسانه ملی، نیاز ضروری جامعه ماست. رسانه ملی و مدیران ارشد آن باید برای بهبود کیفیت و افزایش رضایتمندی مخاطبان انبوهشان، به سمت دعوت از چهرهها و سرمایههای انسانی خود حرکت کنند. برای افزایش سطح رضایتمندی، نیاز به تغییر در نگرش مدیریتی داریم. امیدوارم این اتفاق هرچه زودتر رقم بخورد تا با طرحهای ایدهآل و برنامههای مفرح، دوباره شاهد نقشآفرینی رسانه ملی و تلویزیون در جامعه باشیم.