«مرگ برجام»؛ پایکوبی، سوگواری یا تدبیر بزرگتر؟
با فعالسازی مکانیزم ماشه از سوی ایالات متحده آمریکا، پرونده توافق هستهای موسوم به «برجام» پس از حدود یک دهه فراز و نشیب، عملاً بسته شد. عباس عراقچی، معاون پیشین وزارت امور خارجه و از مذاکرهکنندگان ارشد ایران در جریان مذاکرات هستهای، در واکنش به این تحولات تأکید کرد که «برجام رسماً دفن شده است».

روزنامه آرمان امروز در گزارشی نوشت:
با فعالسازی مکانیزم ماشه از سوی ایالات متحده آمریکا، پرونده توافق هستهای موسوم به «برجام» پس از حدود یک دهه فراز و نشیب، عملاً بسته شد. عباس عراقچی، معاون پیشین وزارت امور خارجه و از مذاکرهکنندگان ارشد ایران در جریان مذاکرات هستهای، در واکنش به این تحولات تأکید کرد که «برجام رسماً دفن شده است». این در حالی است که برجام در زمان انعقاد خود یکی از مهمترین دستاوردهای دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران تلقی میشد و نقش مهمی در بازتعریف روابط خارجی کشور ایفا کرده بود.
توافق هستهای ایران با گروه ۱+۵ در شرایطی خاص و در پی مذاکراتی طولانیمدت منعقد شد. در آن زمان، این توافق بهعنوان گشایشی در روابط بینالمللی ایران معرفی شد و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه وقت، بهدلیل نقش خود در شکلگیری توافق، از سوی افکار عمومی و رسانهها «قهرمان دیپلماسی» لقب گرفت. با وجود این، مسیر اجرای برجام از ابتدا با چالشهای متعددی همراه بود و بهویژه پس از خروج آمریکا از توافق در دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ و عدم پایبندی کشورهای اروپایی به تعهدات خود، این توافق به تدریج تضعیف شد. واکنشهای ایران در کاهش تعهدات هستهای و ادامه فشارهای اقتصادی و سیاسی غرب، شرایط را به نقطهای رساند که برجام دیگر عملاً کارایی گذشته را نداشت.
تحولات اخیر و فعالسازی مکانیزم ماشه، واکنشهای گسترده و گاه متضادی را در فضای سیاسی و رسانهای کشور به همراه داشته است. در حالی که برخی از چهرههای جریانهای تندرو پایان این توافق را جشن گرفته و آن را «پایان یک خطای استراتژیک» توصیف کردهاند، گروهی دیگر از فعالان سیاسی و کارشناسان با ابراز تأسف از مرگ برجام، آن را از دست رفتن یکی از مهمترین دستاوردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی میدانند. به اعتقاد این گروه، برجام هرچند از ابتدا توافقی کامل و بینقص نبود، اما در شرایط زمانی و سیاسی خاص خود توانست بخشی از منافع ملی ایران را تأمین کند و زمینهساز کاهش تنش در روابط خارجی شود.
در این میان، کارشناسان و تحلیلگران مسائل سیاست خارجی هشدار میدهند که تمرکز صرف بر سوگواری یا پایکوبی درباره سرنوشت برجام، نهتنها سودی برای کشور نخواهد داشت بلکه میتواند به تشدید شکافهای سیاسی و اجتماعی منجر شود. آنان معتقدند که دیپلماسی ذاتاً فرآیندی پویا و متغیر است و نمیتوان آن را به یک توافق یا یک رویکرد خاص محدود کرد. به گفته این کارشناسان، شرایط جدید نیازمند اتخاذ راهبردی جامع و چندوجهی در سیاست خارجی است تا از یکسو آثار منفی مرگ برجام کاهش یابد و از سوی دیگر فرصتهای جدیدی برای تأمین منافع ملی ایجاد شود.
بر اساس این دیدگاه، سه محور اصلی باید در دستور کار سیاست خارجی ایران قرار گیرد. نخست، تقویت تابآوری و مقاومت ملی بهویژه در حوزه اقتصاد و معیشت مردم است. ایجاد یک اقتصاد مقاومتی و کاهش آسیبپذیری در برابر تحریمها میتواند نقش مهمی در کاهش اثرات روانی و اجتماعی فشارهای خارجی ایفا کند. دوم، افزایش قدرت و انسجام ملی در همه عرصهها، از جمله اجتماعی، اقتصادی و حتی نظامی است تا کشور بتواند در برابر فشارهای خارجی ایستادگی کند و در عین حال، ظرفیتهای داخلی خود را برای پیشبرد منافع ملی بهکار گیرد. سومین محور نیز پیگیری مذاکرات فعال، هوشمندانه و خلاقانه است. کارشناسان تأکید دارند که حتی در شرایط فعلی نیز نباید درهای مذاکره بسته شود و گفتوگو با هدف تأمین منافع و مصالح ملی ادامه یابد.
در نهایت، پایان برجام را میتوان نه بهعنوان شکست دیپلماسی، بلکه بهعنوان نقطه عطفی در مسیر بازتعریف سیاست خارجی ایران قلمداد کرد. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که اگر تهران بتواند همزمان با تقویت قدرت ملی، ارتقای تابآوری داخلی و استمرار گفتوگوهای هدفمند، رویکردی جامع و پویا را در پیش گیرد، میتوان حتی از شرایط کنونی نیز فرصتهای تازهای برای منافع ملی ایجاد کرد. به گفته آنان، نه سوگواری برای پایان برجام و نه پایکوبی برای شکست آن، پاسخ مناسبی به شرایط امروز نیست؛ بلکه اتخاذ سیاستی واقعبینانه، خلاق و چندبعدی میتواند راه عبور ایران از مرحله جدید سیاست بینالمللی را هموار کند.