جنگها با کلمات آغاز میشوند
هر سال در روز خبرنگار موضوعات مختلفی از زندگی مربوط به روزنامهنگاری و خبرنگاری در کشور را مرور میکنم.

علی ربیعی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:
هر سال در روز خبرنگار موضوعات مختلفی از زندگی مربوط به روزنامهنگاری و خبرنگاری در کشور را مرور میکنم. عدم امنیت شغلی، درآمد کم، کار مداوم در چند رسانه و از همه مهمتر مخاطرات شغلی (با تلقی شدن خبرنگار به عنوان نوعی سوژه امنیتی) شرایط کار این قشر را دشوار کرده است، به خصوص اگر در رسانهای مستقل و منتقد هم قلم بزنند.با این وجود، نگاه جامعه به این قشر، همواره نگاهی همدلانه توام با احترام بوده است. روز خبرنگار در ایران با شلیک دو گلوله از سوی جهل و نادانی و تروریسم بر پیکر یک خبرنگار (شهید صارمی) آغاز شد و امسال نیز روز خبرنگار را با یاد دوازده خبرنگار خونین پیکر در دفاع ملی دوازده روزه گرامی میداریم. برآنم تا این یادداشت را با استفاده از مطالبی که روزنامهنگاران در نشست اخیر در خصوص «خبرنگاری در جنگ» بیان کردند، به رشته تحریر درآورم: «سرگه بارسقیان» از روزنامهنگاران باسابقه با بیان این جمله عمیق که «جنگها با کلمات آغاز میشوند» گفت: باید نقش دستگاههای تبلیغاتی و عملیات روانی متجاوزین به ایران را مهم دانست. «بارسقیان» همچنین به یک نکته بسیار مهم اشاره کرد: «به دلایلی همچون نگاه محدودکننده، ایران فاقد رسانهای بود که صدای ما را به جهان برساند. این ضعف بزرگ ساختار رسانهای ایران است.» «سرگه» با طرح یک پرسش مهم که چه کسی مسوول حفظ امنیت روانی جامعه است، بر این نکته تاکید کرد که جنگ علاوه بر خانه، روح و روان جامعه را نیز مورد آسیب قرار میدهد. به نظر من، باید زمینهسازی برای شنیدن صداهای متکثر در داخل کشور فراهم شود که قادر باشند در هر بزنگاهی آزادنه و نقادانه بنویسند به نحوی که شاهد رشد و بالندگی خبرنگاری و روزنامهنگاری مطرح در سطح منطقه و جهانی باشیم. تداوم این روند، سبب ظهور یادداشتنویسان و تحلیلگران ایرانی وطندوست در سطح بینالمللی خواهد شد. به گفته «هادی حیدری» کاریکاتوریست شناخته شده، قوام امنیت ملی با تقویت رسانه ممکن میشود. باید سیاستگذاران زمینه رشد رسانهها را فراهم آورند. «هادی» یکی از موضوعات مهم رسانههای ایرانی را (به درستی) از دست رفتن مرجعیت رسانهای از داخل به خارج میداند. روزنامهنگاران با تعدد نهادهای نظارتی مواجهند که حتی با هم رقابت نیز میکنند.
از سوی دیگر با پدیده تبعیض در نظارت روبهرو هستیم به این معنا که انتشار یک مطلب وابسته به آن است که چه کسی مطلب را در چه رسانهای نوشته است. «هادی» راهاندازی شبکههای خصوصی رسانهای و شنیده شدن حرف مردم در داخل را برای شرایط ایران امروز ضروری میداند. «حیدری» بر ضرورت ایجاد ستاد مشترک رسانهای متشکل از افرادی که دل در گرو ایران دارند، تاکید کرد که به نظر من، این یک تاکید درست و بجاست.
«مهرک محمودی» از روزنامهنگاران حوزه فناوری، با اشاره به نکته ظریفی در خصوص تمام شدن تقسیمبندی جنگدیدهها و جنگندیدهها گفت: مفهوم همبستگی در روزنامهنگاری، منحصر به همبستگی با دولت نیست، بلکه همبستگی با مردم نیز از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است، در واقع خبرنگاری در جنگ نوعی حرکت در میانه است که نه تنها اشتباه نیست، بلکه ضروری است. «محمودی» همچنین مساله اینترنت، رسانهداری و خبرنگاری را به بحث گذاشت و با مطرح کردن موضوع تعدیلهای اجتنابناپذیر در رسانههای اینترنتی، خصوصا با وضعیت کنونی اینترنت، تابآوری رسانهها را تنها برای زمانی کوتاه برآورد کرد. به تعبیر «مهرک» محدودیت اینترنت بهگونهای است که در زمان جنگ، در ایران اخبار دست دهم تولید شد و رسانههای خارجی متعدد سازنده روایت اول از مسائل ایران بودند. اینترنت به مثابه ابزار مبارزه برای رسانه در دوران جنگ است. دو عامل اینترنت و ترس امنیتی موجب عقب ماندن خبری و از دست دادن فضا بوده است. اتفاقا «هادی حیدری» هم ساختن روایت اول را مهم میدانست که متاسفانه در دوران جنگ این امکان از روزنامهنگاری داخلی گرفته شد.
«غزل خضرتی»، یادداشتنویس و خبرنگار میدانی معتقد است نگاه امنیتی به رسانهها، مانع از اطلاعرسانی اعتمادساز و در نتیجه ایجاد ضعف در مقابله با رسانههای خارجی شد. (البته تعداد زیادی از روزنامهنگاران علاوه بر محدودیتهای دیگر، بر موضوع خودسانسوری بر اثر واهمه از پیامدهای نوشتن، اشتراک نظر داشتند.) «غزل» معتقد است اجازه تهیه گزارش به روزنامهنگاران از جنایات صهیونیستها در حمله به اماکن داده نمیشد و این امر منحصرا برای صدا و سیما مهیا بود که در نتیجه سبب عدم همراهی سایر رسانهها شد.
من معتقدم تهیه خبر از آثار تخریب با ایجاد امکان مستندسازی و رساندن صدای آسیبدیدگان از تجاوز، مقوم منافع امنیتی بوده و پرفایدهتر از برخی ملاحظات در نظر گرفته شده عمل میکند.
در پایان نیز «اکبر منتجبی»، رییس انجمن صنفی روزنامهنگاران گفت: تحمیل شرایط از جنبههای مختلف به رسانهها، آنها را تبدیل به «شبه رسانه» کرده است. فقدان تولیداتی با ارزش خبری باعث عقبماندگی میشود. وی با نقد این نکته که نباید تبدیل به کارخانه تولید سکوت شد، بر ضرورت رفع محدودیت و همچنین تقویت و حمایت از رسانهها تاکید کرد. «منتجبی» از موضع دفاع از روزنامهنگاران، با ابراز نگرانی از بیکار شدن ۱۵۰ روزنامهنگار، خواستار حمایت دولت از امنیت شغلی خبرنگاران شد.
از نکات مهم و قابل تامل در این نشست، بیان نظرات و نکات از سوی حضار در جلسه بود. «روزنامهخوانی» باتجربه، از لابهلای مطالب و صداهای شنیده شده به یک پدیده قابل توجه در فضای سیاسی و رسانهای کشور اشاره کرد و گفت: «عدهای به نام امریکاستیزی، «امریکادوستی» انجام میدهند.»
من این امر را یک پدیده تلخ در دهههای اخیر ایران میدانم. ببینید آنان که هر صدای مخالف خود را، امریکایی میخوانند چگونه آب به آسیاب رژیم صهیونیستی ریختند. وقتی یک هنرمند، نویسنده یا کنشگر سیاسی در خط میانجیگری قرار میگرفت و نقدی مختصر داشت؛ صدای بیگانه قلمداد میشد و اینچنین بود که صدای واقعی بیگانگان و دشمنان این سرزمین هر روز بلندتر و بلندتر شد. بیان این «روزنامهخوان» در این نشست، زمینه یادداشت آیندهام خواهد بود.
در این روزهای دفاع میهنی، معلوم شد که چقدر ظرفیتهای ملی نادیده داریم. روزنامهنگاری که بعد از خروج از زندان، در روزهای جنگ علیه رژیم اسراییل نوشت. فیلسوفی که در غربت، «سروش» رسوایی بیگانگان علیه ایران شد. بانوی خبرنگاری که با عرق وطن، تلاش کرد حتی از تریبون رسانههای بیگانه، فرصتی برای دفاع از واقعیت میهن و رسوایی تجاوزگران بسازد. اینها «هسته سخت» ایران هستند.