عبور از بحران آب با آموزش
صدای آژیر بیآبی مدتهاست در کشور بلند شده و مناطق مختلفی را با بحران روبهرو کرده است؛ مشکلی که باعث شده مسئولان مدام از شهروندان بخواهند برای برونرفت از وضعیت فعلی در مصرف آب صرفهجویی کنند. موضوعی که البته بهنظر میرسد در سالهای اخیر مورد توجه ویژه بسیاری از شهروندان قرار گرفته است و آنها نسبت به مسأله آب حساسیت اجتماعی پیدا کردهاند.

روزنامه جام جم گفتگوئی را با هادی کیادلیری منتشر کرده است:
در ادامه درخصوص نقش آموزش و آگاهی در برونرفت از بحرانهای محیط زیستی با دکتر هادی کیادلیری، معاون آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست به گفتوگو پرداختهایم. او تأکید میکند که در کنار صرفهجویی شهروندان، لازم است رویکردهای مدیریتی نیز تغییر پیدا کند.
بحران مصرف انرژی بهویژه آب، مدتهاست در کشور مشکلات زیادی را بهوجود آورده و باعث شده بسیاری از شهرها با کمآبی مواجه شوند. بهنظر شما در چنین شرایطی چه رویکردهایی را باید در پیش گرفت؟
در حال حاضر در شرایطی قرار داریم که صرفهجویی و مشارکت شهروندان میتواند به کاهش بحران کمک کند. در یک دهه اخیر نحوه مواجهه و رفتار شهروندان به مباحث زیستمحیطی بهشدت تغییر کرده و این موضوع را میتوان از پرسشگریها و مطالباتی که ازمسئولان دارند، بهخوبی متوجه شد.البته شرایط کنونی ووضعیت منابع آبی علل مختلفی دارد.برای مثال، تغییرات اقلیمی بهشدت بر این مسأله تأثیرگذار است و باعث شده کشور دروضعیت خشکسالی قرار بگیرد. از سوی دیگر، نحوه مدیریت منابع آبی و کشاورزی، شبکههای فرسوده آبرسانی و...ازجمله عوامل دیگری هستند که بحران این روزهای آب را رقم زدهاند و کشور را با مشکل بیآبی مواجه کردهاند و سبب شدهاند مدام از مردم بخواهیم صرفهجویی کنند. البته صرفهجویی موضوع بسیار مهم و تأثیرگذاری در بهبود وضعیت کنونی است اما باید توجه داشت که در برخی مناطق اصلا آبی وجود ندارد که شهروندان بخواهند صرفهجویی کنند. بنابراین برای بهبود شرایط لازم است تغییرات بنیادینی در نحوه مدیریتها صورت بگیرد؛ تغییراتی که با آگاهی آغاز میشود اما وقتی به نتیجه میرسد که مورد پذیرش مردم قرار بگیرد. پس اینجاست که نقش مردم و مشارکت آنها اهمیت پیدا میکند.
نقش صرفهجویی و افزایش سواد مصرف شهروندان را چقدر مؤثر میدانید؟
صرفهجویی مشکلات را کاهش میدهد اما بهطور کلی رفع نمیکند. درست است که نمیتوان جلوی پدیده تغییر اقلیم را گرفت اما میتوان اقدامات و تمهیداتی انجام داد که اثرات آن را کمتر کند. شهروندان با صرفهجویی اثرات بیآبی را کاهش میدهند ولی برای رفع تنشها و بحران باید مدیریت درستی صورت بگیرد.
پس میتوان گفت مدیران در این حوزه نیاز به آموزش دارند؟
مدیران باید تعاریف درستی از مفاهیمی همچون خودکفایی، توسعه پایدار، امنیت غذایی و...داشته باشند.مدیریت از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و همه کشورهای دنیا بر همین اصول دستهبندی میشوند. برای مثال گفته میشود کشورهای عقبافتاده در مبحث آموزش دارای مشکل هستند درحالیکه کشورهای در حال توسعه در نحوه مدیریت مشکل دارند. از سوی دیگر، کشورهای توسعهیافته همه دغدغههایشان معطوف به تحقیقات و پژوهش است. بنابراین کشورهای در حال توسعه باید رویکردهای مدیریتی خود را اصلاح کنند.
برای افزایش دغدغههای زیستمحیطی مردم و مدیران چه راهکارهایی وجود دارد؟
اصولا زمانی مشارکت و حساسیت رخ میدهد که مردم واقعیتها را بدانند و نسبت به آنها آگاهی داشته باشند. درواقع آموزش و آگاهی مبنای هر نوع تغییری در جامعه است و پس از آن پذیرش و انجام اقدامات ثمربخش از اهمیت زیادی برخوردار هستند. متأسفانه مباحث محیط زیستی چندان مورد توجه قرار نمیگیرند و مردم از آنها آگاهی ندارند. برای مثال اکنون کسی دغدغه محیط زیست را ندارد بلکه همه نگران این هستند که آب ندارند یا هوایشان آلوده است. دغدغه زیستمحیطی زمانی بهوجود خواهد آمد که در خانهها آب وجود داشته باشد اما شهروندان مثلا نگران شرایط حیات وحش باشند. وقتی دغدغهای وجود نداشته باشد، بهقول معروف کار از کار خواهد گذشت! یکی از مشکلات حوزه محیط زیست این است که همیشه دغدغهها پس از بهوجود آمدن مشکلات ایجاد میشوند.
چه نهادها یا دستگاههایی میتوانند این آموزشها و آگاهیها را به مردم منتقل کنند؟
رسانهها، تشکلها و انجمنها نقش بسیار مهمی در این باره دارند و خوشبختانه خبرنگاران محتوای مطلوبی تولید میکنند. خود ما نیز در سازمان حفاظت محیط زیست محتواهایی تولید و توزیع میکنیم. اگر آگاهسازی شهروندان بهخوبی انجام شود، در صورت بروز تخلف میتوان با متخلفان برخورد کرد. برای مثال وقتی جامعهای نسبت به مباحث مختلف آگاهی نداشته باشد، نمیتوان آن را محاکمه کرد. در بسیاری از دستگاهها واحدی به نام «مسئولیت اجتماعی» وجود دارد که باید تعاریف درست و دقیقی برای آنها انجام شود.
در بیشتر نهادها واحد مسئولیت اجتماعی بیشتر جنبه تشریفاتی دارد.
هم تشریفاتی هستند وهم اینکه اصلا تعریف درستی برای آنها صورت نگرفته. اگرمسئولیت اجتماعی همراه با آگاهی نباشد، قطعا از معنا تهی خواهد بود. باید توجه داشت که مسائل محیط زیستی موضوع درسی یا تحقیقاتی نیستند که پس از مدت کوتاهی به نتیجه برسند بلکه یک سبک زندگی هستند و به همین دلیل نیز تغییر آنها زمانبر است.همین مسأله است که کار را سخت میکند. اگر برای آموزش یک نسل هزینه شود، قطعا آنها نسلهای بعدی را تربیت خواهند کرد. پس نیاز است یکبار سرمایهگذاری درستی صورت گیرد؛ هرچند ممکن است این فعالیتها به هزینههای قابل توجهی داشته باشد.
آموزش و پرورش در این میان چه نقشی دارد؟
این نهاد نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری در آموزش و توسعه مباحث زیستمحیطی دارد.برای همین سازمان حفاظت محیط زیست با وزارت آموزش و پرورش تفاهمنامهای در این راستا امضا کرده که اتفاقا بسیار مورد استقبال این وزارتخانه قرار گرفته است. بر این اساس، قرار است با آموزشها و آگاههایی که به کودکان داده میشود، آنها را به سفیران محیط زیست تبدیل کنیم. چنانچه بخواهیم تشبیه کنیم میتوان گفت ذهن کودکان حکم گلدانی را دارد که با پاشیدن بذر در آن، شاهد رشد و به ثمر نشستن آگاهی خواهیم بود؛ ضمن اینکه مواجهه و برخورد کودکان با محیط زیست بسیارفرهیختهتر وآگاهانهتر از نسلهای پیشین است.