تندروی، دشمن انسجام ملی
در شرایطی که اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران و فعالان سیاسی در دوران پساجنگ خواستار افزایش رویکردهای میهنی و ملی برای صیانت از دستاوردهای مردم و دولت در جنگ 12روزه بودند، اما بلافاصله پس از آتشبس و خاموش شدن توپخانههای دشمن، توپخانههای تندروها برای ضربهزنی و مانعتراشی در مسیر فعالیتهای دولت به کار افتاد.

روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت:
در شرایطی که اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران و فعالان سیاسی در دوران پساجنگ خواستار افزایش رویکردهای میهنی و ملی برای صیانت از دستاوردهای مردم و دولت در جنگ 12روزه بودند، اما بلافاصله پس از آتشبس و خاموش شدن توپخانههای دشمن، توپخانههای تندروها برای ضربهزنی و مانعتراشی در مسیر فعالیتهای دولت به کار افتاد. ابتدا همزمان با سفر رییسجمهور به اجلاس اکو و دیدار با روسای جمهور و ترکیه و آذربایجان و راهبران کشورهایی چون پاکستان، قزاقستان و... هشتگ عدم کفایت رییسجمهور را ترند کردند و پس از آن یکی از اعضای جبهه پایداری در گیلان، نتانیاهو را خطاب قرار داد و از او خواست تا رییسجمهور ایران را ترور کند! اما این همه ماجرا نبود؛ طرح موضوعاتی چون جمعآوری پول برای ترور ترامپ، خروج ایران از npt، توهین و افترا به عباس عراقچی برای پیگیری دیپلماسی، توهین به رییسجمهور برای گفتوگو با خبرنگار امریکایی و... بخشهایی از تلاشهای دامنهدار طیفهای افراطی برای مانعتراشی در مسیر فعالیتهای دولتی است که نهایت تلاش را برای حفاظت از کشور در برابر دشمنیهای جنگافروزان تلآویو و واشنگتن در دستور کار قرار داده است. هر اندازه مردم و دلسوزان بیشتر از ضرورت انسجام و اتحاد صحبت میکنند، طیفهای تندرو بیشتر بر طبل انشقاق و مانعتراشی و هزینهسازی میکوبند.
«اعتماد» برای ارزیابی ابعاد مختلف موضوع سراغ مینو خالق و حشمتالله فلاحتپیشه دو تن از تحلیلگران سیاسی و فعالان سیاسی و مدنی رفته تا درباره تبعات این رویکرد، چرایی و چگونگی آن و خطراتی که ممکن است این رویکرد به کشور و مردم وارد سازد، گفتوگو کند.
مینو خالقی با اشاره به ضرورت اعمال اصلاحات در حوزههای سیاسی، مدنی و رسانهای، عبور از مشکلات را در گرو انجام اصلاحات ضروری در این بخشها به خصوص صدا و سیما میداند.
مینو خالقی: تندروها یا فریب جنگ روانی دشمن را خوردهاند
مینو خالقی، فعال سیاسی و حقوقدان در گفتوگو با «اعتماد» به ضرورتهای ایران در دوران پساجنگ میهنی اخیر اشاره کرده و میگوید: «ایران به اصلاحات ضروری نیاز دارد. نخستین ضرورت از این نوع اصلاحات، اصلاحات سیاسی و مدنی در حوزه اندیشهها و عقیدهها و پذیرش تکثر و ایدههای گوناگون است. این روند به خصوص از منظر پذیرش اندیشههای سیاسی منتقد و مخالف، آزادی بیان در روزنامهها، آزادی احزاب و تحقق حقوق شهروندی، معنا و مفهوم عینی پیدا میکند. دقایقی قبل از گفتوگو با شما پادکستی درباره تلاشهای امیرکبیر و اتفاقات درست آن زمان را گوش میکردم. در آن ایام، اتفاقات مثبتی پس از احداث و تاسیس دارالفنون و روزنامه وقایعالاتفاقیه در ایران شکل گرفت. این واقعیت نشان میدهد که اصلاحات اقتصادی و توسعه پیوسته و وابسته به اصلاحات سیاسی و مدنی و رسانهای است.»
خالقی یادآور میشود: «در کنار این موارد حقوق زنان، عدم وجود تبعیض در مشاغل، پرداخت حقوق و مزایا، حضور زنان به عنوان نیمی از جمعیت فعال جامعه در مناسبات سیاسی و اجتماعی و توجه ویژه به وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم اولویت اصلاحات در این دوران جدید است. مردم ایران نیازمند درآمدهایی هستند که بتوانند معاش خود را تا پایان ماه تامین کنند نه اینکه طی 10 روز اول همه حقوق یک ماهه آنها به پایان برسد. عفو بسیاری از زندانیان به خصوص زندانیانی که به دلیل مباحث سیاسی زندانی شدهاند در این دوران جدید ضرورت است.»
او میگوید: «اصولا هر کاری که بتواند انسجام ملی را تقویت کند باید در دستور کار قرار گیرد. یکی از مهمترین نمادهای این اصلاحات، اعمال تغییرات رویکردی و مدیریتی در صدا و سیمای ایران است. صدا و سیما باید نشان ملی داشته باشد! این رسانه با دعوت از افراد اصلاحطلب به صورت موردی و موقت نمیتواند بگوید کار رسانهای قوام یافتهای صورت داده و اندیشههای واقعا مفید برای آینده ایران و نمایندگان نسلهای جوان را به صدا و سیما راه داده است. معتقدم مدیریت صدا و سیما باید به صورت ساختاری تغییر کند.»
خالقی در پاسخ به پرسش «اعتماد» در خصوص چرایی افزایش تحرکات طیفهای تندرو، توهین به رییسجمهور و دولتمردان و هزینهسازی برای مردم و تبعات این رویکردهای رادیکال میگوید: «این روند حتما شکاف ایجاد میکند و میان سیستم با نیروهای وطندوست و اندیشمند فاصله میاندازد. اخیرا در توییتی به نکته اشاره کردم، کسانی که در مسیر تندروی حرکت میکنند فریب جنگ روانی دشمن را خوردهاند. اگر از نفوذ صحبت میکنیم یکی از مهمترین موارد مرتبط با نفوذ، مواردی است که باعث تشنج در جامعه میشود، آرامش مردم را به هم میزند و دوقطبیهای کاذب ایجاد میکند. توقع این بود که در دوران پساجنگ در صدا و سیما چنین رفتارهایی را شاهد نباشیم و شاهد اتخاذ رویکردهای مردمیتر و انسجامبخشتر باشیم.»
این حقوقدان در پایان تاکید میکند: «مدتی است که برخی از این طیفهای تندرو و رادیکال، جنگ 12 روزه را به گردن مذاکرهکنندگان و دولت میاندازند. سوال این است که اگر ما از ابتدا مذاکره نمیکردیم، چه باید میکردیم؟ آیا باید دیپلماسی کشور را به صورت کلی تعطیل میکردیم؟ مذاکره در هیچ برهه و زمانی تعطیلبردار نیست. اینکه برخی افراد و جریانات جنگ را به گردن مذاکره میاندازند، یک جفای جدی به ایران و ایرانی است. اینها دریچههای عقلانیت را به روی خود بستهاند و تلاش میکنند به روی جامعه نیز ببندند. آنها در فضای جنگ ماندهاند، اما این روند به نفع مردم و شهروندان نیست. ایران هرگز نباید دریچههای دیپلماسی و گفتوگو را ببندد. این انزوا، خواسته دشمنان و جنگافروزان است.»
حشمت فلاحتپیشه: تندروها دیپلماسی را پرهزینه کردهاند
حشمت فلاحتپیشه، نماینده ادوار مجلس و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با «اعتماد» در پاسخ به تحرکات عجیب طیفهای تندرو میگوید: «جای تعجب دارد کسانی امروز علم توهین به رییسجمهور و دولت را افراشته نگه داشتهاند و ادعاهایی را مطرح میکنند که خلاف منافع ملی کشور است. اگر قرار باشد، انتقادی به عملکرد دولت چهاردهم داشته باشیم، همانا عدم برخورد با این طیفهای تندرو است.در حالی که رییسجمهور با شعار تنشزدایی و توسعه روابط با جهان، رای مردم را کسب کرد، افراطیون موانع بسیاری را پیش روی رییسجمهور قرار دادند و وقت و توان دولت را به جای حل معادلات بیرونی، صرف کشاکشهای داخلی کردند. استیضاح وزیر اقتصاد کابینه در شرایطی که 4ماه از حضور او در کابینه نمیگذشت، نمونهای از این تحرکات افراطی است.»
فلاحتپیشه ادامه میدهد: «یکی از اقداماتی که چهرهها و جریانات افراطی انجام دادند، تلاش آنها برای پرهزینه کردن مذاکره و دیپلماسی بود. امروز هم تندروها همینگونه رفتار میکنند. یکی از این افراد که امروز هم در مجلس حضور دارد، به دروغ اعلام کرد در برجام ضمیمهای وجود دارد که در آن دولت وقت باید فرماندهان سپاه را تحویل دشمن دهد! ادعا کردند نفر هفتم این لیست، شهید سلیمانی است و دولت روحانی پذیرفته که او را تحویل امریکا دهد. اما بسیاری از این فرماندهان در جنگ شهید شدند نه در مذاکره!»
او یادآور میشود: «گروههای تندرو هستند که با ادعاهای کذب خود مذاکره و دیپلماسی را پرهزینه کردهاند. همین امروز و در شرایطی که آقای پزشکیان به دنبال استفاده از اختیارات خود در سیاست خارجی است و تلاش میکند پیام صلح و مذاکره ارسال کند، جریانات افراطی در داخل همسو با دشمنان بر طبل تنش و جنگ میکوبند. یک روز پرونده عدم کفایت سیاسی رییسجمهور را استارت میزنند و روز دیگر برای ترور رییسجمهور گرا میدهند. همان شخص تندرو که به دروغ درباره برجام صحبت کرده بود و دوستانش، در جنگ 12 روزه سکوت کردند و هیچ محکومیتی ابراز نکردند! هیچ صدایی از طیفهای تندرو تا زمان آتشبس شنیده نشد.اما پس از پایان جنگ و آتشبس باز هم سر و کلهشان با دیدگاههای افراطیشان پیدا شد.»
فلاحتپیشه در پاسخ به پرسش «اعتماد» در این خصوص که از نظر شما راهبرد تندروها در دوران پساجنگ چیست؟ میگوید: «تندروها در دوران پساجنگ چند برنامه را در دستور کار قرار دادهاند؛ مهمترین راهبرد آنها مقابله با هر نوع تحرک دیپلماتیک است. لذا وقتی رییسجمهور ایران پیام صلح و تنشزدایی و دیپلماسی را در گفتوگو با خبرنگار امریکایی صادر کرد به سرعت به او حمله کردند.
در مرحله بعد، تندروها برای ترور ترامپ پول جمع کردند! آنها ادعا میکنند (از سلمان رشدی تا ترامپ) سرهای بسیاری را قرار است بیاورند، اما تنها برای کشور و مردم هزینهتراشی کردهاند. امروز بسیاری از دستگاههای امنیتی امریکا متهم هستند تا به ترامپ شلیک شود، اما تندروها تلاش میکنند هزینه این نوع رفتارها را به مردم ایران تحمیل کنند.»
او ادامه میدهد: «ترامپ در امریکا کم دشمن ندارد. بسیاری از افراد امریکایی به خاطر سیاستهای ضد مهاجرتی ترامپ، جانیان سازمان یافته در امریکا، گروههای مافیایی و مردم امریکا که زیر سیاستهای ریاضتی ترامپ له شدهاند، با او دشمن هستند و ممکن است اقدامی را علیه او صورت دهند. اما تندروهای افراطی در ایران تلاش دارند با بردن نام ایران برای ترور ترامپ، برای کشور و مردم هزینهسازی کنند. این طیفها در برابر سیاستهای معقول رییسجمهور برای مذاکره، مانعتراشی میکنند.»
حشمت فلاحتپیشه میگوید: «اگر دولت چهاردهم مانع این طیفها نشود، خسارات بیشتری را متوجه کشور میکنند. »